يکشنبه 24 ارديبهشت 1396
19:46
مرتضی جعفری


وادی غبارالود

می گویند بعضی از مردم ، شب ھا در وادی غبارآلوده ی ذھن ھایشان به سیر در رویا می پردازند ، اما

کسانی که با چشم باز به مشاھده رویاھا میپردازند ، می توانند کارھایی را عملی نمایند که در رویا به آن

فکر کرده اند و دنیا را دگرگون کنند

در تاریخ بشریت ، ذھن قدرتمند ترین و بی نظیر ترین ابزاری است که خداوند تا به امروز آفریده است .

با نگاھی به مخلوقات خداوند از غروب خورشید تا طلوع آن ، از قلل ھیمالیا تا بستر اقیانوس ھیچ کدام

در عمق یا عظمت با نیروی ذھن انسان پھلو نمی زنند . ذھن انسان ھمان است که در چشم بھم زدنی

گوش به فرمان می شود و با این همه ، ما آن را در بخش اعظم زندگی نادیده می گیریم .

ذھن ما به تنھایی اقیانوسی بی کران است ، با اینحال ما ھر روزه در ساحل آن می ایستیم و گاه تنھا چند

قطره ای از آن بر می گیریم . ما به این اکتفا کرده ایم که ھر وقت بتوانیم با این قطره ھا به زندگی ادامه

دھیم . ھمان قطره ھایی که در واقع از کل اقیانوس بر گرفته ایم .در نھایت ، یک اصل مھم را فراموش

می کنیم که ھیچ چیز ، نه دانش و نه منبعی در بیرون نمی توان جست که در دسترس ذھن ما نباشد .

ھیچ تنابنده ای نمی تواند به یاد آورد که سقراط یا کنفسیوس ، شکسپیر و......

دارای چه قد و قواره ای بوده اند اما انچه که آنھا و ذھنشان به وجود آورد ، سده ھا و سده

ھاست که پا بر جا مانده است .

بیش از ھر چیز دیگر ، این فرصت توست تا بار دیگر دریابی که کیستی و چه کسی باید باشی . به

درستی که آن روند ھای فکری که در انچه امروز ھستیم دخیل بوده اند ، تعیین کننده ی ابعاد زندگی

خواھند بود که در آینده خواھیم داشت .

قلمروسکوت.وئ جی اسواران.ترجمه عبدالعلی براتی

..............

.............

قانون جذب(یقین)وشیوه ھای کاربرد آن در زندگی

"قدرتی در درون بشر نهفته که اگر آنرا به کار گیرد می تواند کوه ھا را جابجا

کند و ھر مانعی را پشت سر گذارد و ھر مشکلی را حل کند"

این بخش درباره یکی از بزرگ ترین قوانین کائنات یعنی قانون

جذب است مطالبی ک دراین بخش عنوان می شود کمک

شایانی در به اجابت رساندن دعا های شما می کند

البته می دانم نوشته های زیادی در این مورد وجود دارد ،

اما وقتی فھمیدم این مطالب خیلی ساده این قانون و کاربردش را

در زندگی بیان می کند،تصمیم گرفتم آن مطالب رادر این مطلب ذکرکنم

سرآغاز: قانون جذب و قرآن

به نظر شما قانون جذب واقعیت داره ؟

بله این قانون کاملا واقعیه، اما تا الان کسی نتوانسته واقعاّ انرا درست تعریف

کند یا بشناسد. ولی قرآن کریم این مساله رو برای ما کاملاّ تعریف کرده است.

برای شروع به اولین سوره قرآن یعنی سوره حمد می پردازیم. تنھا سوره ای که

در آن بر خلاف تمام سوره ھا که خداوند با انسان صحبت می کند در این سوره

انسان با خدا صحبت می کند

اما پیامھای سوره حمد درباره جذب .

من در اینجا طرز جذب کردن را در سوره حمد توضیح می دهم .

جذب چند مرحله دارد اما

قبل از جذب باید به خدا پناه ببریم

بعد از اون:

مرحله اول - بسم لله الرحمن الرحیم

در این مرحله شخص باید کار را با نام خدا

آغاز کند و ببهاین کاملا ایمان داشته باشد که خداوند ھیچ چیزی را برای خودش

نیافریده است ، بلکه همه چیز برای ماست و خداوند منتظر شخصی است که از

آفریده ھای خودش به او ببخشد و خداوند بسیار بخشنده و مھربان است .

پس باید کاری کنیم که اون شخصی که خداوند به دنبال اوست ما باشیم

٢- الحمد لله رب العالمین

در این مرحله باید از خداوند به خاطر انچه که به ما

بخشیده تشکر کنیم.

از چیزھای که به ما داده و از چیزھای که از ما گرفته چون

خداوند ھر چه که می بخشد از رحمتش است و ھر چه که می گیرد از حکمتش وما باید به خاطر ھر دو از خدا تشکر کنیم و خداوند را باعث و بانی همه چیز درھستی بدونیم و غیر او را حتی یک لحظه باعث امیدمون ندونیم.

٣- الرحمن ارحیم

خداوند را به عنوان سخاوتمند ترین در تمام ھستی بشناسیم و

او را خسیس نپنداریم و اما چون نام رحمان برای امور دنیوی و الرحیم برای

امور اخروی است، اون چیزی را که ما در ذھنمون داریم و می خواھیم جذب

کنیم می تونه از ھر دو مورد دنیوی و اخروی باشه .

٤- مالک یوم الدین

خداوند را باید سلطان روزه جزا بدونیم و از عذاب خداوند

بترسیم. یعنی در مقابل خدا احساس عجز کنیم و این احساس را که ما گنھ کاریم وفقط به امید رحمت خداوند به درگاھش آمده ایم وگرنه ارزش لطف خدا رو ھمین جوری نداریم .

٥- ایاک نعبد و ایاک نستعین

این مرحله خیلی مهمه یعنی اگر کوچکترین شکی

به خدا داشته باشیم یا چشم امیدمان به غیره خدا باشه یا کسی دیگه رو خدا بدونیم(مثل شعر جواد خلیلی که میگه شما زمینی ھا ھمش ھمینید، اونور میزی رو خدا

می دونید ) جذب انجام نمیشه .

٦- اھدنا الصراط المستقیم الصراط الذین انعمت علیھم غیر المغضوب علیھم

والضالین

اما چرا بعضی چیزھای که ما می خواھیم را بدست نمی آوریم، مگر

جذب درست نیست پس چرا جواب نمی ده؟ خوب جواب این سوال رو خداوند

خودش داده خداوند می فرماید به من اعطا کن انچه را که مرا به سوی راه راست ببرد نه انچه را که مرا به سمت گمراھی و خشم تو ببرد پس ببینید چون خداوندمارو دوست داره و نمی خواد به سمت عذاب خدا یا به سمت گمراھی پیش برریم، به خاطره ھمین بعضی از دعاھامونو یا ھمون جذبمونو قبول نمی کنه .اگه یه خورده تو خواستمون تجدید نظر کنیم و از این عاقبت بد دورش کنیم مطمئان بھش می رسید.

قانون جذب یا قانون یقین چیست؟

به جملات ، ضرب المثل ھا و شعرھای زیر دقت کنید و ببینید آیا می توانید پیام

پنھان در آنھا را دریابید:

دوش بامن گفت پنھان کاردانی تیز ھوش

وزشما پنھان نشاید کرد سرمی فروش

گفت آسان گیر برخود کارھاکز روی طبع

سخت می گیردجھان برمردمان سخت کوش

شعر بالا از حافظ است و بخصوص بیت دوم بیشتر مورد نظر ماست. معنای

ظاھری و ساده این بیت می شود:

دنیا و ھستی از روی طبیعت و ذات خود برای کسانی که آن را سخت و پیچیده

فرض می کنند سختی و پیچیدگی بیشتری فراھم می سازد و برای آنھا که امورات

را ساده و حل شدنی و قابل عبور فرض می کنند شرایطی ساده و فارغ از ھر

گونه پیچیدگی و سختی مھیا می سازد.

یعنی ھر طوری که با عالم و کائنات برخورد کنی ھمانطور جواب می گیری!

ھمینطور به جملات و مثل ھای زیر دقت کنید:

بخند تا دنیا به رویت بخندد!

مار از پونه بدش می آید ، در لانھ اش سبز می شود!

کبوتر با کبوتر ، باز با باز - کند ھمجنس با ھمجنس پرواز

درخت از ریشه اش آب می خورد آدمیزاد از باطنش

ھمینطور از حضرت علی (ع) نقل شده است که:

در امور زندگی خود تفكر كن،آرام باش، توكل كن و سپس آستین ھا را بالا بزن؛

خواھي دید که خداوند زودتر از تو دست بھ كار شده است.

و مولانا می گوید:

پس زبان ھمدلی خود دیگر است

ھمدلی از ھمزبانی خوش تر است

و از همه زیباتر در قرآن کتاب مقدس مسلمانان آمده است:

و قال ربکم ادعونی استجب لکم

پروردگار شما گفته است : مرا بخوانید تا خواسته ھایتان را اجابت کنم و برآورده نمایم .

و در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید:

ھر کس یک وجب به سوی من آید یک گام به سوی اوخواھم رفت و ھرکس گامی به سوی من آید، دو گام به سویش برخواھم داشت و ھر کس اهسته به سویم آید،شتابان به جانبش خواھم رفت.

اکنون دوباره جملات بالا را یکبار دیگر بخوانید و ببینید آیا می توانید آن نکته ظریف و طلایی پنھان در لابلای این جملات را پیدا کنید؟

آنچھ از این جملات دریافتید ھمان قانون جذب یا قانون یقین است. قانون جذب میگوید:وقتی به چیزی فکر می کنی ، چه آن چیز را بخواھی و چه نخواھی ، ھمین فکرکردن وھمین تمرکزکردن روی آن چیز باعث می شود که بلافاصله در بخشی ازکائنات آن چیز واقعی شود!این یعنی ما انسان ھا در درونمان از یک قابلیتی برخورداریم به نام قدرت تبدیل فکر و نیت به اشیا و اتفاقای حقیقی و واقعی وفیزیکی!

-قانون جذب از سه قسمت اساسی تشکیل شده است:

قسمت اول: خواستن و طلب کردن است که فقط با یک کلمه بر دل راندن و

متوجه موضوعی شدن بدون اینکه حتی آن کلمه برزبانمان جاری شود صورت

می گیرد. این قسمت در اختیار ماست.

قسمت دوم : واقعی سازی موضوع طلب شده و به بیانی اجابت فوری دعا توسط ھستی و کائنات است که ما اصلا نباید نگران چگونگی تحقق آن و هزینه و زمان و شیوه و روش به واقعیت پیوستن طلب خود باشیم. نظام کائنات به گونه ای طراحی شده است که به محض طلب چیزی از سوی ما آن را واقعی و محقق کند.این قسمت در اختیار ما نیست و همه چیز آن را باید به کائنات واگذار کرد. وظیفھ ما فقط این است که بدانیم چنین اتفاقی حتما می افتد که حتی اگر قبول نداشته باشیم

ھم این اتفاق به خودی خود می افتد چرا که در خلقت ما انسان ھا این قابلیت به صورت ذاتی وجود دارد.

قسمت سوم: این قسمت فرق بین آدم ھای مستجاب الدعوه و آدم ھای موفق و آدم ھای شکست خورده را مشخص می کند. در واقع ما آدم ھا باید در عملی شدن وواقعی بودن دو قانون قبلی کمترین شک و تردیدی نداشته باشیم. کمترین شک ودودلی باعث می شود که بلافاصله طلب و آرزوی جدیدی به کائنات ارسال شود وطلب و درخواست قبلی را ضعیف یا خنثی سازد و از بین ببرد. ھر چه میزان شک و تردید ما نسبت به اجرایی بودن و درست بودن دو قسمت اول و دوم بیشترباشد زمان دیدن آرزو برای ما کمتر است. اگر بخواھیم مناسب فرھنگ و ادبیات

آشنای خودمان این قسمت را توضیح دھیم باید بگوئیم کھ ھر چه یقین و اعتمادقلبی ما به درستی و پایداری و ثبات دو قسمت اول محکم تر و استوارتر باشدفاصله زمانی بین درخواست و اجابت آرزوھا و افکار ما کمتر است.

به ھمین خاطر است که ما ترجیح می دھیم به جای کلمه " قانون جذب" از

عبارت آشناتر "قانون یقین" استفاده کنیم. اما چون عبارت " قانون جذب" جای خود را در کلام مردم دنیا باز کرده است ما از عبارت قانون جذب نیز استفاده خواھیم کرد.

رسیدن به مرحله پذیرش قلبی درستی قانون جذب

برای اینکه قانون جذب توسط تمام اجزای وجود ما به طور کامل پذیرفته شود وما به این علم برسیم که مرغ آمین حتما بالای سرما پرواز می کند و به محض اینکه نیت چیزی را در دل بگردانیم فی الفور و به طور برق آسا آن را برای ما

مھیا می سازد. برای اینکه به این مرحله از یقین و اطمینان کامل برسیم و قانون

جذب را با تمام پوست و گوشت و استخوان خودمان باور کنیم. باید قبل از آن چندپیش فرض را بھ طور کامل و بدون ھیچ تردیدی بپذیریم.

پیش فرض ھای قانون جذب

پیش فرض اول:

اولین پیش فرض قبول این نکته است که ما موجودات فقط

فیزیکی و مادی نیستیم. بلکھ برعکس موجوداتی کاملا متافیزیکی و غیر مادی

ھستیم که این شکل و شمایل و ھیبت فیزیکی ما ادامه و امتداد بخش متافیزیک و

ماوراء الطبیعه وجود ماست. یعنی مثل کوه یخی که بخش اعظم آن داخل آب قرار

دارد و فقط بخش کوچکی از آن از آب بیرون زده و قابل رویت است ما ھم باید

با تمام وجود این موضوع را قبول داشته باشیم که مثل کوه یخ بخش اعظم ھستی

و وجود ما در فضای ماوراء الطبیعه و متافیزیک است و این بدن و جسم فیزیکی مادر دنیا فقط بخش کوچکی از آن است که در این دنیا و در این فضای زمان ومکان برای مدت محدودی آشکار شده است. نکته مھم این است که بپذیریم ما ازبخش متافیزیک خود جدا نشده ایم و به آن کاملا وصل ھستیم و ھمانطوری که درخت از ریشه آب می خورد انسان از باطن و نیتی که دارد. باید بپذیریم که ریشه ھای وجودی ما ھمین الان در دنیای متافیزیک قرار دارد. اگر می خواھیم

قانون جذب را بفھمیم و درک کنیم و به کار ببریم قبول کردن این مورد ضروری است. در غیر اینصورت یعنی اگر وجود بخش متافیزیکی خود را منکر شویم قانون جذب به ھیچ وجه دیگر برایمان قابل فھم نخواھد بود ودر نتیجه ھرگزنخواھیم توانست از امکانات آن بھره مند شویم.

پیش فرض دوم:

دومین پیش فرض برای فھم و درک قانون جذب این است که

بپذیریم دنیا ھر چه ھست موج است و لرزش و ارتعاش. اگر راحت تر باشیم می توانیم به جای کلمه ارتعاش از کلمه نور ھم استفاده کنیم. یعنی بگوئیم دنیا ھر چه

ھست نور است. اما چون در تمام مباحث قانون جذب از واژه ھا ی ارتعاش ونوسان و لرزش استفاده می شود، ما ھم از ھمان واژه ھای مرسوم استفاده میکنیم و در عین حال همیشه ھم این نکته را در نظر داریم که نوردر اکثر اوقاتدر فرھنگ و زبان ما بھتر از کلمه ارتعاش معنا می دھد.

اگر خوب دقت کنیم می بینیم که قبول ارتعاشی بودن و در نوسان بودن و به زبان ساده تر نظریه موجی بودن کل ھستی آنقدرھا ھم دور از باور نیست. همه ی انهاکه

فیزیک دبیرستان را گذرانده اند خوب می دانند که صدایی که می شنویم از جنس ارتعاش و نوسان مادی است و قدرت بینایی ما به واسطه تابش و انعکاس امواج

طیف نوری است و حتی در مقیاسی دیگر حس چشایی و بویایی و لامسه ما ھم امواج عصبی و الکتریکی ھستند که در بدن ما گسترش می یابند و به واسطھ مغزامکان تفسیر و معناسازی این امواج را برای ما فراھم می سازند.

پیش فرض سوم:

سومین پیش فرض وجود یک عقربه و ارتعاش سنج در درون

وجود ما به نام "حس ششم" یا "دل" است. در قانون جذب، پا را از موجی بودن و

ارتعاشی بودن حواس پنجگانه فراتر گذاشته می شود و فرض براین است که کل

ھستی و کائنات از جنس ارتعاش و حساس به ارتعاش است و ما وقتی چیزی را

تجسم می کنیم در واقعی ارتعاشی خاص و ویژه آن چیز را در درون دلمان تولید

می کنیم که این ارتعاش برای کائنات قابل فھم و درک است. جالب اینجاست که

در قانون جذب به چشم و گوش و بینی و زبان و پوست به عنوان حس گر یا

سنسور ارتعاش سنج نگاه می شود و گفته می شود که به غیر از این حواس

5گانه ما یک حس دیگر ھم داریم به نام "شور و ھیجان و احساس درونی" که

می شود حس ششم ما و به کمک آن می توانیم بفھمیم چقدر با ھستی و کائنات ھم

ارتعاش و ھمصدا و ھمنوا و ھم آھنگ ھستیم.

یعنی ھمانطوری که وقتی پوست دستمان با یک فلز داغ تماس پیدا می کند و می

فھمیم که نباید نزدیک شویم ، بھ طور مشابھ ھر وقت با حس ششم خودمان یعنی

ھمان حس درونی فھمیدیم که حالتمان خوب و مثبت نیست، مثلا افسرده و ناراحت

و خشمگین و ناامید و .... ھستیم بلافاصله باید درک کنیم که دروازه انتقال

ارتعاش درون دل ما بھ سمت کائنات بستھ شده است. شاید به جای حس گردرونی در فرھنگ خودمان استفاده از کلمه "دل و قلب" بھتر ماموریت این حسگر شماره شش وجود انسان را توضیح دھد.

یعنی اگر می خواھیم ببینیم ارتعاشی که الان در وجودمان حاکم است با ارتعاشات همیشه خیر و مثبت کائنات ھم آھنگ و ھم فرکانس و ھم نواست کافی است بھ دلمان مراجعھ کنیم. اگر دل اشفته و دل نگران و دلسرد و ناامید بودیم باید بدانیم

مشکلی وجود دارد. اما اگر دل آرام و دل شاد و دل آسوده بودیم باید بدانیم کھ تمام دریچه های ھای مابین ما و کائنات باز ھستند و جریان حیاتی ھستی و لطف و

فیض خالق کائنات در درون وجود ما در گردش است و در نتیجه ھر چه نیت کنیم فی الفور اجابتش را می توانیم به عینه و با تمام وجود خود نظاره گرباشیم.

الا بذکرلله تطمئن القلوب :

ھمانا با یاد خدا دل ھا آرام می شود.

حال با پذیرش این سه پیش فرض بیائید قانون جذب را به شکلی جدید تر و قابل

فھم تر بیان کنیم.

قانون جذب می گوید:" ھر فکری که در ذھن ما تولید می شود یک ارتعاش

تولید می کند. این ارتعاش اگر به مدت کافی در ذھن حفظ شود دامنه اش آنقدر

زیاد می شود که می تواند از مرز استانه قابل قبولی عبور کند و توسط کائنات

جدی قلمداد شود. کائنات بلافاصله مشابھ این ارتعاش را تولید می کند و چون در کائنات ھر ارتعاش معادل یک واقعیت است در نتیجه چیزی فیزیکی در ھستی برای این ارتعاش بلافاصله ایجاد می شود. در این مرحله فکر ما که ماھیتی

ذھنی و غیر مادی دارد به یک واقعیت تبدیل شده است.

حال باید این فکر واقعی شده مقابل ما ظاھر شود تا ما بتوانیم واقعی شده آن را

به چشم ببینیم و از داشتن و حضور درکنار آن لذت ببریم. اینجاست که باید به کائنات فرصت دھیم آن واقعیت را با یک تاخیر زمانی بھ ما برساند . در تمام این

مدت ما باید ارتعاش یکدست و یکپارچه و خالص خود را بھ صورت فکر و نیتی ثابت و ماندگار در وجود خود حفظ کنیم و حتی لحظه ای اجازه ندھیم فکری متضاد و مخالف با آن در وجود ما شکل بگیرد. چرا که به محض اینکه یک فکرمخالف وارد ذھن ما شد فورا ارتعاش مربوط به خود را تولید و ارسال می کند و

به کائنات دستور جدیدی می دھد که چه بسا با دستور قبلی کاملا متضاد باشد.

در قانون جذب به شدت روی این نکته تکیه می شود که ما چیزی به نام دفع

ارتعاش نداریم. یعنی در قانون جذب چیزی به نام "نه" و علامت نفی نداریم. به

محض اینکه سمت نگاه دل ما متوجه چیزی شد و آن چیز توانست توجه و دقت ما

را به خود جذب کند، حتی اگر آن چیز مورد علاقه و خواست ما ھم نباشد ، اما

بلافاصله در وجود ما ارتعاش مربوط به آن تولید و به کائنات گسیل می شود.

مثلا وقتی بگوئیم:"من ثروت و راحتی و رفاه می خواھم!" ارتعاش مربوط به

فراھم ساختن شرایط ثروتمندی و توانگری برای ما در کائنات شکل می گیرد .

اما اگر بگوئیم: "من فقر وبدھی را دوست ندارم! و اصلا نمی خواھم دچار

ورشکستگی و کسر پول شوم!" با وجودی که گمان می کنیم مشغول "نه گفتن"

ھستیم اما در حقیقت با توجه کردن به موضوع فقروبدھی و ورشکستگی و نداری

باعث می شویم کھ این چیزھایی که اصلا مورد علاقه ما نیستند در کانون توجه

ما قرار بگیرند و ارتعاش مربوط به خود را از طریق وجود ما به سمت کائنات

ارسال دارند. اگر خوب توجه کنیم می بینیم که ما ندانسته با روی گرداندن و

نظاره صحنه ھای منفی و نامناسب ، به واقع مشغول وارد سازی این منفی ھا به

زندگی خود ھستیم و اگر ھشیار باشیم و ندای درونی دلمان گوش دھیم و بر

قلبمان مھر نخورده باشد ، بلافاصله از حالت درونی نامناسب و مضطرب و

پریشانمان باید فوری متوجه شویم که داریم مسیر اشتباه را طی می کنیم و توجه

خود را به سمت نامناسب ھا چرخانده ایم.

اینکه ملاک و مھم نیت درونی ما و سمت نگاه دل ماست نه چیزی که بر زبان

می آوریم و این نکته مھم که ارتعاشات درونی ما به سمت کائنات فقط بر اساس

چیزی که توجھ و دقت خود را معطوف آن کرده ایم تولید می شوند. نکته بسیار

مھم و در عین حال سودمندی است که به کمک آن می توانیم با جابجایی اگاهانه و

دانسته و عمدی سمت توجه دل و فکر و ذھن و روحمان به سوی چیزھایی که

می خواھیم ، در زندگی خود چیزھایی خلق کنیم و محیطی بسازیم که باب طبع

دلمان باشد و باعث لذت و آرامش و شادی باطنی خود و اطرافیانمان شود.

اینکه قانون جذب بر اساس ارتعاش تولیدی در اعماق وجود ما کار می کند و

کاری به شکل و شیوه تولید این ارتعاش ندارد برای ما به عنوان "خالق زندگی

خودمان" یک خبر فوق العاده خوب است. بر اساس این

خاصیت ما می توانیم ارتعاش مورد نظر خودمان را از طریق تجسم و تصویر سازی ذھنی تولید کنیم و

به جای اینکه خودمان را در شرایط واقعی قرار دھیم با تجسم شرایط دلخواه

خودمان و شناور شدن کامل در آن شرایط تجسمی در درون خودمان امواج

مربوط به آن شرایط را ایجاد کنیم و در نتیجه نقشه دقیق و کامل چیزھایی که می

خواھیم را از طریق ارتعاشات یکدست و خالص و بدون وجود ناخالصی ھای

تجربیات واقعی به کائنات منتقل کنیم. ھمچنین با کمک کلمات مناسب و حساب

شده و ھدایت شده می توانیم جملاتی را در طول شبانه روز بر زبان آوریم که به

ھیچ وجه باعث نشوند موارد ناخواسته و منفی در کانون توجه ما قرار بگیرند و

بدون خواست ما برای خودشان ارتعاش تولید کنند.

ھمچنین ما می توانیم خودمان را در فعالیت ھایی درگیر کنیم که با انجام

رفتارھایی خاص بدنمان قبول کند که در حال تجربه شرایط خاص و مورد علاقه

خود است و به طور مستقیم با درگیر ساختن تمام وجود فیزیکی خود در بازی ھا

و فعالیت ھایی "خوش ارتعاش و با نوساناتی مطلوب" ، ارتعاشاتی یکدست و

یکپارچه و خالص و ماندگار و پایدار را ب سمت کائنات ارسال کنیم.

سوء تفاھم ھا و اشتباھات رایج در خصوص قانون جذب

بدفھمی اول: قانون جذب به معنای تنبلی و فراغت از تلاش و رھایی کار نیست.

قانون جذب یک جور نگرش آرام کننده و اطمینان بخش به کائنات و خالق ھستی

و مھار و کنترل احساسات درونی انسان ھنگام تلاش برای خلق اگاهانه و دانسته

جھان مورد نظر و آرمانی فرد است.

خیلی از آنھا که در قرن تکنولوژی و انفجار اطلاعات دنبال روش ھای کپسولی

و اعجاز آور ھستند گمان می کنند قانون جذب ھم یکی از ھمان دستآوردھای

نوین بشری است که امکان دسترسی راحت و بی دردسر به آرزوھا بدون انجام

کار و تحمل زحمت را فراھم می سازد. در حالی که قانون جذب به عنوان یک

پیش فرض اساسی بدن فیزیکی و جھان مادی و کلیه قوانین حاکم بر آن را به

طور کامل می پذیرد و تفاوت آن با دیگر نگرش ھا در این است کھ ھمزمان از

یک زاویه بزرگتر بخش نادیدنی و ناپیدای متافیزیک وجود ھر انسانی را ھم قبول

می کند. به عبارتی جسم فیزیکی ھنوز ھم مانند گذشته به برنامه ریزی و ھدف

گذاری و تلاش اقدام می کند، اما این بار چون به قانون جذب ایمان و یقین دارد ،

با اطمینان خاطر و آرامش کامل فقط در مسیر خواسته و طلب اصلی اش گام

برمی دارد و با کنترل حساب شده و لحظه به لحظه مرکز توجه و دقت و تمرکز

فرد، امکان ظھورو خودنمایی احساسات و ھیجانات منفی و بازدارنده را در

وجود شخص از بین می برد.

شخص معتقد به قانون جذب چون یقین دارد که کائنات ھمراه اوست و خیر او و

همه عالم را می خواھد ، دیگر نگران وقوع حوادث شر و بد در زندگی خود

نیست. ھر چه ھست برای این چنین شخصی خیر و برکت و فراوانی و مصلحت

است. او اصلا نگران چگونگی انجام آرزوھایش توسط کائنات نیست. اینکه منابع

مورد نیاز برای فراھم ساختن آرزوھا و درخواست ھای او از کجا توسط کائنات

فراھم می شود، به او ربطی ندارد و اصلا به آنھا فکر نمی کند. او مطمئن است

که در جاده زندگی تنھا نمی ماند و نگاه یک حامی قدرتمند در تمام طول جاده

زندگی ھمراه اوست. چنین شخصی چون از ھمراھی کائنات در مسیر فعالیت

ھایش خاطرش جمع است و نظام باورھایش ھم پذیرفته که توانایی انجام ناممکن

ھا را دارد بھ جای اینکھ محافظھ کار و بیش از حد محتاط باشد ، شجاعانھ وارد

میدان عمل می شود و در تاریک ترین جاده ھا با روشن کردن ھر چراغی که

دارد قدم می گذارد و مطمئن است خود جاده به او مسیر بعدی را نشان می دھد.

برای ھمین است که اگر در زندگی همه افراد موفق دقت شود متوجه می شویم که

همه آنھا به شکلی به قانون جذب ایمان دارند و بر اساس آن چارچوب زندگی خود

را بنا می کنند.

تصور اینکه قانون جذب به معنای بیکاری و تن پروری است و یک رویای

توھمی است که آدم ھای تنبل برای خود ساخته اند تا از کار و تلاش رھایی یابند

، تصوری باطل و تفسیری غلط توسط ھمان آدم ھای تنبل است که ھر قانونی را

در جھان از دید تنبلانه و تن پرورانه خود تفسیر می کنند.

اتفاقا قانون جذب عینا مانند مفھوم توکل در فرھنگ ما عمل می کند. شخص معتقد

به این قانون با توکل و تکیه بر این قانون وارد میدان عمل و اقدام می شود و

بدون دخالت دادن افکار و احساسات مزاحم با اعتماد به نفس و اطمینان قلبی کامل

و بی نقص کارش را به پیش می برد و ھر مرحله ای که عبور می کند را یک

پیروزی و مھر تائیدی بر درستی دیدگاه و نگرش قانون جذب می داند.

بدفھمی دوم: خیلی ھا گمان می کنند که قانون جذب و کمک و ھمراھی کائنات

برای اجابت خواسته ھا و آرزوھای اشخاص فقط منحصر به آدم ھای خوب این

دنیا است و آدم بدھا نمی توانند از قانون جذب بھره مند شوند.

اما حقیقت این است که قانون جذب ھر چند یک قانون فیزیکی /متافیزیکی است

اما مثل تمام قوانین فیزیک برای همه عالم بطور یکسان اجرا می شود و نتیجه

یکسان به ھمراه می آورد. ھر آدمی چه خوب و چه بد ھر نیت و آرزویی را در

اعماق دلش بگرداند باید مطمئن باشد که با اینکارش ارتعاشی را ایجاد می کند که

توسط کائنات بلافاصله دریافت و برای واقعی شدن و به حقیقت پیوستن به

صورت یک دستور لازم الاجرا در کل ھستی پخش می شود. تفاوت اصلی در

بخش سوم قانون جذب یعنی یقین داشتن یا شک کردن آشکار می گردد. اگر انسان

به کارکرد قانون جذب اعتماد و اعتقاد کامل و قلبی داشته باشد ، حال این انسان

یک شخص خوب باشد یا یک شخص ناخوب ، در ھر حالت به واسطه این اعتقاد

و یقین قلبی ، می تواند ھر زمان که اراده کند تحقق آرمان ھا و آرزوھای درونی

اش را در زندگی واقعی خود نظاره گر باشد. اما اگر انسانی نسبت به ثبات و

درستی قانون جذب و ھمراھی کائنات دائم در شک و دودلی و تردید به سر ببرد

و اجازه دھد افکار ناامید کننده و سرد ، گرمی و شور وصالش را دائم از او

بگیرد. این شخص حتی اگر یک انسان کاملا خوب و مثبت ھم باشد ، باز نمی

تواند به انچه می خواھد برسد.

قانون جذب اوج بخشندگی و بخشش و دست و دلبازی کائنات را نشان می دھد.

این قانون خیلی ساده می گوید ھر چه می خواھی تقاضا کن و جوابش را بگیر.

بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را! این قانون می گوید که کائنات همیشه خیر و

صلاح همه انسان ھا را خواسته و می خواھد و خواھد خواست و در خیر بودن

اتفاقاتی که در عالم و ھستی می افتد حتی لحظه ای ھم نباید شک کرد. چه بدانیم

و چه ندانیم، چھ دلمان بخواھد و چه نخواھد ، چه باورداشته باشیم و چه نداشته

باشیم، چه قبول کنیم و چه نکنیم ، قانون جذب وجود دارد و کارش را انجام می

دھد.

ولی اگر آن را ببینیم و باورش کنیم و اگاهانه و دانسته از آن استفاده کنیم ، طبیعی

است که حس خلاقیت و شور و ھیجان بسیار بیشتری را در دوره حیات خود

تجربه خواھیم کرد. بنابراین اگر می بینید یک انسان به ظاھر بدخلق موفق شده به

انچه می خواھد در حوزه ھای مختلف مالی و شغلی و اجتماعی برسد و انسان

خوش خلق دیگری نتوانسته به جایگاه مناسبی در زندگی اش برسد. شک نکنید که

تفاوت آن دو در میزان شک و تردیدی است که در اعماق دلشان نسبت به لیاقت

خود برای بھره مندی از امکانات کائنات وجود دارد.

بدفھمی سوم : خیلی ھا گمان می کنند کائنات اگر بخواھد آرزوھای آنھا را

برآورده کند به ناچار باید آرزوی شخص دیگری را برآورده نکند تا بتواند مواد

اولیه کافی برای ساختن کاخ آرزوھای نفر اولین را فراھم سازد. به عبارت دیگر

خیلی ھا نسبت بھ بی نھایت بودن بانک کائنات برای پرداخت صورتحساب هزینه

آرزوھای انسان ھا شک و تردید دارد. برای ھمین است که وقتی قانون جذب می

گوید فقط بخواھید و نپرسید که چگونه و در چه زمان و مکانی این خواسته شما

اجابت می شود ، خیلی ھا اعتراض می کنند و با ردیف کردن محدودیت ھا و

نبود امکانات در اطراف خود می گویند کھ اجابت این آرزو از پایه و اساس غیر

ممکن است و نباید یک درصد ھم به تحقق آن امید داشت.

اما نکته اینجاست که این اشخاص بخش متافیزیک و ماوراء الطبیعه قضیه را

فراموش کرده اند و از یاد برده اند که برای برآورده شدن و اجابت آرزوی ھر

انسانی و در حالت کلی ھر موجودی در عالم ، تمام کائنات بسیج می شوند و از

تمام امکانات موجود در عالم برای فراھم ساختن مواد اولیه مورد نیاز جھت تحقق

و واقعی سازی آرزوھای ھر انسانی کمک گرفته می شود. حتی اگر لازم باشد

در خیلی از موارد از دشمنان و بدخواھان فرد نیز برای اجابت آرزوھای او

کمک گرفته می شود و این بدخواھان بدون اینکه بخواھند و بدانند بازیچه کائنات

قرار می گیرند تا به نفع شخصی که از او خوششان نمی آید عمل کنند.

در قانون جذب گفته می شود که ھمانطوری که برای سالم شدن یک انسان بیمار،

ضرورتی ندارد که بیماری به شخص دیگری داده شود تا توازن برقرار گردد! به

ھمین شکل ھم عین حالت سلامتی ، حالت فراوانی و ثروت یک شخص فقیر

نیازمند فقیر شدن یک انسان در جای دیگری نیست. کائنات خودش از ناکجاآبادی

که خیلی مواقع اصلا حدس و گمان ما به آنجا نمی رود منابع هزینه ھای پروژه

تبدیل افکار ما به واقعیات را فراھم می کند و اصلا ھم در این میان حق خوری و

حق کشی و فریب و نیرنگ و کلاھبرداری ضرورتی ندارد.

اگر شخصی مثل بیل گیتس بنیان گذار شرکت نرم افزاری مایکروسافت توانست

چندین سال به عنوان توانگرترین شخص عالم درآید ، دلیلش این نبود که او حق

کسی را بالا کشید و یا سھم انسانی را در این جھان برای خود برداشت. او به

جای اینکه معدن طلای دیگران دست درازی کند ، خودش از دل ھستی و

کائنات یک معدن طلای جدید به نام نرم افزار نویسی و تولید برنامه ھای

کاربردی کامپیوتری را درخواست کرد و کائنات ھم این معدن طلایی و پرسود را

به او و بقیه افراد بعد از او هدیه کرد. خوب دقت کنید این منبع غنی ثروت سازی

ناگھان از جایی پیدا شد و برای درخواست کننده و همه انسانھای آرزومند بعد از

او شروع به ثروت سازی کرد. و جالب اینجاست که صدسال پیش این معدن

اص لاّ دیده نمی شد و کسی باور نمی کرد که از این منبع ھم بتوان به ثروت دست

یافت.

کائنات همیشه به ھمین شکل عمل می کند. برای ھمین نیز در قانون جذب همیشه

گفته می شود که زیاد نباید نگران اجرایی شدن و محدودیت ھای عملیاتی شدن

آرزوھایمان باشیم. بلکه باید جرات آرزو کردن و بیشتر خواستن را همیشه در دل

خود زنده نگھ داریم و مطمئن باشیم و یقین داشته باشیم که کائنات خودش اسباب

اینکار را فراھم خواھد ساخت.

بدفھمی چھارم: خیلی ھا گمان می کنند وقتی به گذشته فکر می کنند یا در

رویاھای آینده فرو می روند یا صحنه ای نامناسب در زمان حال را مشاھده می

کنند ، قانون جذب کار نمی کند. حال انکه وقتی کسی خاطره ای از گذشته را به

اکنون ذھن خود می آورد و یا تجسمی رویایی از آینده را در الان ذھن خود ایجاد

می کند در حقیقت مشغول آفرینش فکری است که در زمان حال خلق می شود و

به طور اتوماتیک این فکر ارتعاشی ایجاد می کند که اگر بیش از ھفده ثانیه روی

آن تمرکز صورت گیرد این ارتعاش دامنه و قدرت لازم برای عبور از استانه

قابل اعتنای کائنات و ایجاد نوسان مشابه در کائنات را باعث می شود. در حقیقت

باید بدانیم که اگر در گذشته خاطره بدی را از سر گذرانیده ام و با نگریستن به

آلبوم ھا و عکس ھا و یا صحبت با آشنایان در مورد خاطرات ناخوشایند گذشته

گمان کنیم که فقط مشغول بازی با خاطرات ھستیم باید بدانیم که سخت در غفلتیم و

ھمین بیرون کشیدن جنازه خاطرات قدیمی از زیر خاک حافظه و نگاه کردن در

آن به معنای جان بخشیدن دوباره به امواتی است که ھرگز نمی خواھیم آنھا را

دوباره ببینیم. به طور مشابه اگر مشغول تماشای فیلم یا صحنه نامناسبی ھستیم یا

چنین صحنه ناخوشایندی را در ذھن خود مجسم می کنیم ، حتی اگر این صحنه ھا

مجازی و غیر واقعی و توھمی و تجسمی باشند باید بدانیم که ما با توجه و

نگریستن به آنھا در حقیقت به چیزی که جان ندارد اھمیت می بخشیم و آنھا را به

اندازه کافی جاندار می سازیم که وارد زندگی ما شوند. قانون جذب با کسی

شوخی ندارد. اسلحه مرگباری است که خالق کائنات در درون تک تک انسان ھا

به ودیعه گذاشته است و این سلاح قدرتمند ضمن انکه می تواند از ما یک خالق

آگاه و بی نظیر بسازد می تواند باعث شود تا ما با خلق موجودات و شرایطی

ناخوشایند زندگی خود را به تباھی بکشانیم. قانون جذب مثل کودکی است که به

طور شبانه روز باید مواظبش باشیم. به خاطر قدرت و سادگی و توانمندی خارق

العاده قانون جذب و اینکه هرچه فکر کنیم می تواند در آینده ای نزدیک به

واقعیتی در زندگی ما تبدیل شود، باید بسیار زیاد مواظب افکار خودمان ، حرف

ھایی که برزبان می آوریم ، چیزھایی که می بینیم ، آرزوھایی که می کنیم و

خلاصه گفتار و پندار و کردار لحظه به لحظه خودمان باشیم. این مواظبت دم به

دم و ھشیاری مستمر و پیوسته است که می تواند ما را به یک خالق آگاه

آرزوھایمان تبدیل کند.

بدفھمی پنجم: بسیاری از کسانی که قانون جذب را در زندگی خود به کار می

برند و جواب نمی گیرند و با آن مخالفت می کنند می گویند که این قانون نتوانست

آنھا را از اینجا که ھستند بھ آنجا که دلشان می خواسته و آرزو می کرده ببرد. در

واقع آنھا بعد از اینکه مدت ھا قانون جذب را به طور کامل اجرا کرده اند باز ھم

نتوانستند از "اینجای نامطلوب " به "آنجای آرمانی و مطلوب" بروند.

دلیل این جواب نگرفتن ھم بسیار ساده است! آنھا می خواستند آنجا باشند در عین

حال به طور ھمزمان اینجا ھم باشند . و این یعنی ارسال دو ارتعاش متضاد

ھمزمان به سوی کائنات که طبیعی است وقتی دو ارتعاش قوی و غالب مخالف ھم

به کائنات ارسال شود ، نتیجه ای جز ھیچ چیز نصیب شخص نمی گردد. به ھمین

خاطر در قانون جذب می گویند اگر می خواھی از "اینجای بد و ناخوشایند" به

"آنجای دوست داشتنی و آرمانی ات " بروی ، به محض اینکھ چنین آرزویی

کردی ، فورا اینجا را برای همیشه ترک کن و در آنجا ساکن شو!

و این یعنی به محض آرزو کردن و درخواست مھاجرت به نقطه جدید ، درذھن

خود باور کن و بپذیر که "آنجا" ھستی و "آنجایی" رفتار کن. یعنی اگر می

خواھی در کنکور ورودی یک دانشگاه قبول شوی و ھنوز ماه ھا به برگزاری

آزمون باقی است. از ھمین الان یعنی از اکنون که ھیچ آزمونی برگزار نشده

،خود را قبول شده ببین و مانند شخصی که وارد دانشگاه شده و روی صندلی

مخصوص خود نشسته با خودت برخورد کن. یعنی خودت را موجودی ببین که

حق و لیاقت و شایستگی اش آنجا بودن است و حال به دلایلی که کائنات باید آنھا

را برطرف کند مدتی مجبور بودی در "اینجا" ساکن باشی و "اینجا بودن" ھرگز

باعث نمی شود که تو خود را مقیم دائمی "اینجا" تصور کنی و "اینجا" را وطن

خودت بیانگاری.

اینکه انسان دارای این توانایی شود که به محض نخواستن یک شرایط به طور

ذھنی قادر به جمع کردن اسباب و وسیله و نقل مکان به نقطه آرمانی خودش باشد

و بعد فقط منتظر باشد تا کائنات بقیه لوازم و مقدمات را فراھم کن. ھمین توانایی

خیره کننده باعث می شود تا انسان دارای قدرتی خیره کننده در تحمل و فراموش

کردن شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا پیدا کند و در بدترین و سخت ترین

شرایط زندگی بتواند گلیم خود را با موفقیت از آب بیرون بکشد. جالب است بدانید

تنھا با نظریه "قانون جذب" است که آدمی می تواند به این توانایی فوق العاده در

کوچ کردن ذھنی و روانی از نقطه نامطلوب به نقطه مطلوب و دوست داشتنی

زندگی اش دست یابد و فکر خودکشی و توسل بھ مواد مخدر و تسلیم و ناامیدی را

از سر بیرون کند. در ادبیات ما ھم فراوانند شعرھایی از این دست که :

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

یا شعری مانند

از قیمت یوسف نشود یک سر مو کم

ھر چند خریدار به بازار نباشد

حکایت از آن دارد که شخص سراینده این اشعار با تکیه بر قانونی شبیه قانون

جذب ھرگز خود را سزاوار شرایط خوار کننده و ذلیل ساز فعلی نمی داند و

اصولا خود را از سیاره و دنیا و فضایی بسیار متفاوت می داند که به غلط اینجا

گرفتار شده و دیر یا زود به خاطر نامھ ای به کائنات فرستاده باید بھ جایی کھ

لیاقتش را دارد برود.

بنابراین در پاسخ این بدفھمی متداول در خصوص ناکارآمدی قانون جذب باید از

مدعیان پرسید که آیا وقتی برای خواندن دعای باران در معبد جمع شدند با

خودشان چتر ھم آوردند! یعنی خودشان قبل از رسیدن به معبود و محبوب آرمانی

خود ، تصور وصل و وصال را در ذھن خود تجسم کردند؟ اگر جواب منفی است

و آنھا ھمزمان خدا و خرما را با ھم می خواستند و نمی توانستند در ذھن خود

تصور چشم پوشی و جدایی از اینجا و اقامت در آنجای آرمانی را تجسم کنند ،

پس چگونھ انتظار داشتند کھ کائنات بر خلاف ارتعاش آنھا چیزی را به ایشان

ارزانی دارد که ھرگز آرزو نکردند.

معتقدان به قانون جذب می گویند وقتی عمر انسان به پایان می رسد و زمان چشم

پوشی از بخش فیزیکی و یکپارچه وارد دنیای متا فیزیک شدن فرا می رسد. از

انسان می پرسند چرا از قدرت بی نظیر و فوق العاده آرزو کن و جواب بگیر و

قانون جذب در زندگی عادی خود استفاده نکرده اند و فقط از شرایط موجود خود

نالیده اند و چشم به انتظار مرگ مانده اند؟

قانون جذب و قوانین فیزیک

اخیرا که تعداد کسانی که فیزیک خوانده اند در دنیا زیاد شده و خیلی ھا در ھمان

سطح دبیرستان با مفاھیمی مثل فیزیک کوانتوم و اتم و بسته ھای انرژی در داخل

اتم ھا آشنا شده اند. تب جدیدی دنیای موفقیت را فرا گرفته به اسم تب تفسیر

انرژی جھان ھستی. به این شکل که با استفاده از قوانین فیزیک کوانتوم ، بسیاری

تلاش می کنند ثابت کنند که ھر چه ذره بین خود را بزرگتر کنیم و به مواد جھان

ریزتر دقیق شویم سرانجام به اتم و فضای داخل اتم می رسیم و آنجا تازه متوجه

می شویم که دنیای مادی ما چیزی نیست جز انرژی! بعد ھمین افراد سعی می

کنند نتیجه بگیرند که خوب وقتی همه چیز این دنیایی که می بینیم انرژی است

پس دیگر نباید تعجب کرد که فکر بتواند به ماده تبدیل شود و شکل مادی و واقعی

به خود بگیرد. یعنی این اشخاص تلاش می کنند نھایتا نتیجه بگیرند که فکر یعنی

چیزی که بیشتر به انرژِی می ماند می تواند ماده را به سمت خود جذب کند و

حتی گامی ھم جلوتر می روند و می گویند ماده جدیدی را از دل کائنات بیرون

بکشد!

این افراد که فکر را انرژی می دانند و از قوانین فیزیک کوانتوم برای اثبات

ادعای خود کمک می گیرند معتقدند که برای انکه انسان بتواند این انرژی را

کنترل کند باید چھار کار را انجام دھد:

١- شخص باید بداند چه می خواھد و ھمان را که می خواھد از کائنات

درخواست کند. ( اینجا کلمه کائنات به معنای کل ھستی است.)

٢- شخص باید تمام فکر وذکرش را روی چیزی که می خواھد متمرکز کند و

با تمام احساس وشور و شوق و ھیجانی که در خودش می تواند ایجاد کند

باید آن چیزرا طلب کند.

٣- آنقدر در چیزی که می خواھد غرق شود که اص لاّ فکر کند قبلا بھ آن چیز

رسیده است و الان فقط بین او و چیز مطلوبش کمی فاصلھ افتاده که به

زودی برطرف می شود.

۴- برای در آغوش گرفتن و دریافت و گرفتن چیزی که می خواھد، کاملا

آماده و گوش بزنگ باشد و ھر چیزی که برای نگھداری و استفاده از آن

چیز از قبل لازم است را مھیا کرده باشد.

این شیفتگان کوانتومی قانون جذب می گویند که اگر انسان دست از منفی بافی

بردارد و حتی یک لحظه ھم به یاس و ناامیدی و اندیشه ھای منفی اجازه رخنه

در افکارش را ندھد سرانجام کائنات تسلیم می شود و از مجراھا و کانال ھا و

جاده ھایی که حتی فکرش را ھم نمی توان کرد ، چیز طلب شده ناگھان در آغوش

طالب آن قرار می گیرد.

می بینید که مدافعان کوانتومی قانون جذب با استفاده از کلمات قلمبه و سنگین و

شبهه علمی مثل " فیزیک مدرن " و "کوانتوم" و " انرژی" سعی می کنند ، چیزی

را بگویند که خیلی ھای دیگر از جمله نویسنده معروف، میلدرد مان در کتابش

تحت عنوان "ھمانی خواھی شد که باور داری" آن را در ھفت مرحله زیر بیان

نموده است. این نویسنده معتقد است که برای رسیدن به چیزی که می خواھیم باید

ھفت مرحله را از سر بگذرانیم:

١- از اعماق وجودمان طالب و خواستار آن چیز باشیم. یعنی با وجودی که الآن

ان آن چیز نرسیده ایم ، اما شوق و کشش و علاقه شدید و تمام ناشدنی برای

وصال به آن چیز در تمام وجودمان موج بزند.

٢- واضح و شفاف و با جزئیات کامل و دقیقا بدانیم چه چیزی را می خواھیم.

گنگ و مبھم و گیج نباشیم کھ ھمینطوری یک چیزی را از روی ھوس یا چشم و

ھم چشمی یا تقلید کورکورانه بخواھیم. باید آن چیز را حتی اگر به آن نرسیده ایم

بتوانیم مقابل چشم دلمان ببینیم. مھم تر اینکه باید در اعماق وجودمان بابت

خواستن این چیز دچار مشکل عذاب وجدان نباشیم و طلب کردن این چیز با

ارزش ھای روحی و معنوی ما ناسازگار نباشد. باید ارزش ھایی که به آنھا معتقد

ھستیم ھم این چیزی که برای رسیدن به آن لحظه شماری می کنیم را تائید کنند و

این گرفتن تائید از تک تک ارزش ھای درونی مان مساله بسیار مھمی است.

٣- فقط به خواست باطنی خودمان اکتفا نکنیم و چیزی که طالبش ھستیم را با

زبان ساده تقاضا کنیم. یعنی وقتی مطمئن شدیم و یقین پیدا کردیم که واقعا طالب

آن ھستیم ، با ھمین زبانی که صحبت می کنیم با صدای بلند برای کائنات

درخواست خودمان را دعا کنیم و به اطلاع کائنات برسانیم.

٤- باور کنیم و یقین داشته باشیم که بالاخره دیر یا زود حتما و مطمئنا به چیزی

که می خواھیم می رسیم. ھم در سطح خودآگاه و ھم در سطح ضمیر ناخودآگاه

باید این باور و یقین رسیدن به مقصود و مقصد را باید جا بیاندازیم.

٥- برای رسیدن به چیزی که می خواھیم کاری انجام دھیم. حتی اگر اینکار یک

تلاش کوچک چند دقیقه ای در طول روز باشد. باید بتوانیم در تصور و خیال

خودمان را ببینیم که به مطلوبمان رسیده ایم. به جزئیات نباشد نباید کاری داشته

باشیم و به اینکه کائنات چگونه می خواھد مشکلات سرراه را بردارد و ما را به

وصال برساند. بلکه برعکس باید سعی کنیم خودمان را در حال لذت بردن از

چیزی که بالاخره روزی به آن خواھیم رسید ببینیم.شک نداشته باشیم که سرانجام

یک روزی و در یک جایی و یک جورایی ما به خواسته آرمانی مان می رسیم

وچیزی که تقاضا کرده ایم را دریافت می کنیم. خودمان را در حال داشتن آن چیز

و لذت بردن از آن ھر روز در تصوراتمان ببینیم و در این تصور زیبا خود را

شناور سازیم.

٦- سپاسگذار باشیم. همیشه باید از خدا و خالق ھستی تشکر کنیم و مھم این است

که این سپاس و تشکر زبانی نباشد و در اعماق قلب و دلمان ھم این سپاسگذاری

را باید حس کنیم. قدرتمند ترین دعایی که می بایست ھر روز دلمان را بلرزاند

باید ھمین دو کلمه "خدایا متشکرم." باشد. وقتی این کلمات را در دل خود می

گردانید سعی کنید آنھا را واقعا و با تمام وجود احساس کنید. جوری تشکر کنید که

انگار قبلا دریافت کرده اید و غرق در شکر و سپاس از درگاه خالق کائنات

ھستید.

٧- امیدوار و منتظر و چشم به راه باشید. خودتان را طوری آماده کنید که همیشه

در حالت یک نوع انتظار زیبا و یک جور چشم انتظاری توام با ذوق و شادی

فراوان باشید. راھی پیدا کنید که این انتظار توام با شوق در زندگی شما ھم نشان

داده شود. و شما به طور دائم و مستمر لحظه ای ھم از تصور وصال و رسیدن

غافل نشوید. شاید کسی چیزی که می خواھید را به شما بدھد و شاید ھم شما

راھی برای رساندن خودتان به چیزی که طلب می کنید پیدا کنید. مھم این است که

مطمئن باشید و منتظر باشید تا لحظه ی وصال اتفاق بیافتد.

اگر دقت کنید می بینید که این روش ھفت مرحله ای مثل روش کوانتمی به علم

فیزیک و قوانین علمی و ریاضی تکیه نمی کند و برعکس بر پایه یقین و اعتقاد و

باور استوار است. جالب اینجاست که ھر دو روش یعنی ھم شیوه چھار مرحله ای

کوانتومی و ھم این شیوه ھفت مرحله ای یقینی ھر دو جواب می دھند. و این

ھمان اعجاز شگفت آور قانون جذب است.

البته قانون جذب منتقدان زیادی ھم دارد. کسانی که می گویند این قانون اصلا پایه

و اساس علمی ندارد و ھیچ تضمینی وجود ندارد که انسان بعد از طی همه مراحل

به جوابی که می خواھد حتما برسد. یعنی ھمانطوری که قوانین طبیعی و فیزیکی

حتما به جواب ثابتی منجر می شوند قانون جذب رسیدن حتمی به جواب را

تضمین نمی کند. بعضی دیگر ھم این سوال را مطرح می کنند که اگر کائنات فقط

با یک فکر و اندیشه خشک و خالی می تواند کلی ثروت و خوشبختی را به مردم

ارزانی دارد ، پس چرا در دنیا این همه فقر و قحطی و مرگ وجود دارد؟

خیلی از منتقدان ھم می گویند که قانون جذب فقط برای آدم ھای خوش شانسی

کار می کند که به خاطر فرھنگ و محیط خاصی که در آن قرار دارند امکان

رسیدن به آرزوھا و خواسته ھایشان وجود دارد و این قانون در همه جای دنیا

یک جور جواب نمی دھند. دانشمندان ھم شیفتگان کوانتومی قانون جذب را به

شدت مورد انتقاد قرار می دھند و می گویند نباید از کلمه قانون برای بیان اتفاق

جذب استفاده کرد چون امکان جواب گرفتن ثابت وقابل تکرار در ھر شرایط

دلخواه با این قانون و امکان آزمودن درستی یا نادرستی جواب وجود ندارد. انگار

به نظر می رسد مدافعان قانون جذب اصلا نباید به سراغ قوانین علمی برای اثبات

درستی کارکرد این قانون می رفتند چون دانشمندان قرص و محکم مقابل آنھا قد

علم می کنند و آنھا ھم چون قصد دارند با ابزارھای علمی و فیزیکی ، به توصیف

یک پدیده متافیزیکی و غیر مادی بروند خوب طبیعتا شکست می خورند و نمی

توانند به خوبی از خود دفاع کنند. این ھمان خطایی بود کھ در فیلم راز یا

صورت گرفت و بلافاصله در جلسات پرسش و پاسخ بین تماشاچیان Secret

این فیلم و سازندگان این مجموعه روی علمی نبودن ادعاھای کوانتومی دانشمند

فیلم کلی انتقاد مطرح شد.

اما مدافعان قانون جذب اصلا به نظر دانشمندان و فیزیکدانان و اینکه آنھا این

قانون را تائید یا رد کنند اھمیتی نمی دھند. آنھا بر این باورند که دانشمندان کل

ھنرنمایی شان مربوط به آن بخش از یخ است که روی آب شناور است و بخش

عظیم کوه یخ زیر آب آن قسمتی است که قانون جذب برایش کار می کند و صادق

است.

چگونه قانون جذب را در زندگی خودمان عملیاتی و اجرایی کنیم؟

برای اینکه قانون جذب را با تمام پوست و گوشت و استخوانمان بفھمیم باید به

سراغ سنجش گر و حسگر قانون جذب در وجود انسان یعنی دل یا ھمان حس

ششم احساسی برویم. ھر چه دل ناخوش تر باشد این نشان دھنده وجود اختلاف و

تفاوت بین ارتعاش خیر کیھانی و کائنات با ارتعاش فعال در وجود ماست. ھر چه

دل شاد تر و خوش تر و با نشاط تر باشد این نشانگر ھمنوایی و ھم سازی و ھم

آھنگی ارتعاش دل ما با ارتعاش کائنات است. ما وقتی بتوانیم به دلی آرام و

مطمئن دست یابیم آنگاه همه مقدمات و لوازم مورد نیاز برای اجرای صحیح

قانون جذب در وجودمان مھیا شده است. یعنی فقط وقتی دریای دل آرام است می

تواند انعکاس عکس زیبا و جذاب ملکوت آسمان ھا و کائنات را در خود منعکس

سازد.

تمام روش ھایی که در این جا گفته می شود مجموعه کارھایی است که ما باید

انجام دھیم تا اولا موانع موجود در فکر و ذھن و اعماق باورھای خود را از

سرراه اجرای صحیح قانون جذب برداریم و ثانیا بتوانیم به دلی دائما آرام و با

ثبات دست یابیم که بتوانیم ارتعاشی مستمر و دائمی را ھم نوسان و ھم آوا با

آھنگ جمعی کائنات در وجود خودمان تجربه کنیم. بیائید با ھم روش ھای

عملیاتی کردن قانون جذب در وجودمان را مرور کنیم:

روش اول : شکرگذاری و سپاس دائم ھر انچه داریم و مقابلمان ظاھر می شود.

این روش یعنی قدردانی از انچه در ھر لحظه داریم را می توانیم همیشه و همه

جا اجرا کنیم. مثلا فرض کنید در اداره پست معطل ایستاده اید. به جای نق زدن و

شکوه و گلایه از معطلی با خود بگوئید:

چه ساختمان زیبا و قشنگی را برای این اداره در نظر گرفته اند.

چقدر خوب و دوست داشتنی است وقتی آدم می بیند اداره به این بزرگی اینقدر

تمیز است.

چقدر این کارمند پست صمیمی و مھربان و قابل تحسین است.

آن مادری کھ در صف ایستاده چقدر قشنگ با بچه اش رفتار می کند.

چه ژاکت زیبایی تن آن مرد پیر است.

حتما روز خوبی خواھم داشت.

یا وقتی در خیابان رانندگی می کنید با خود بگوئید:

من ماشینم را خیلی دوست دارم.

این اتوبان جدید فوق العاده درست شده است.

ھر چند باران می بارد اما ھمین ریزش باران رانندگی را رویایی و خاطره

انگیز می سازد.

چقدر خوشحالم که همه چیز ماشینم درست کار می کند.

توجھ داشته باشید که ھدف از این شیوه نگاه کردن مثبت و انرژی بخش عالم ،

ایجاد روحیه رضایت و فروتنی باطنی و در نتیجه شادمان ساختن دل یا ھمان

حس ششم درونی وجودتان است. دلیلی ھم ندارد که حتما در خصوص محیط و

شرایطی که در آن قرار دارید به قدردانی و سپاس بپردازید. مثلا می توانید روی

ھر شیء دیگری که در مقابل شما قرار دارد متمرکز شوید و آن را تحسین کنید.

مثلا بگوئید:

این ساختمان روبرویی را چقدر با سلیقه و زیبا درست کرده اند.

با ایجاد این پارکینگ عمومی در آنسوی خیابان چقدر کار مراجعین به ادارات

اطراف راحت شده است.

چقدر باجه تلفن در دو طرف خیابان وجود دارد و با اینکار تا چه حد مردم در

برقراری تماس با ھم راحت تر شده اند.

صندلی ھای انتظار موجود در این اداره چقدر زیاد است و در نتیجه مراجعین

موقع انتظار زیاد سرپا نمی ایستند و این چقدر خوب است.

این پنجره ھای بزرگ چقدر خوب روشنایی و نور کافی را به داخل ساختمان و

اتاق ھا ھدایت می کنند.

از اینجا که نشستھ یا ایستاده ام چه نمای خوبی مقابل چشمان من قرار دارد.

این روش یعنی شکرگذاری و تحسین و سپاس مستمر و دائم نسبت به محیطی که

در آن قرار داریم و چیزھایی که در اختیارمان است ، باعث می شود روحیه ای

شاد و باطنی آزاد و راحت پیدا کنیم و مضاف بر این افکار منفی گله مندی و

نارضایتی فرصت جلوه گری و اظھار وجود مقابلمان پیدا نکنند.

در واقع ھر وقت شما از یک چیز خوب تعریف می کنید. یک اتفاق میمون و

مبارک را سپاس می گوئید. یک کار ارزشمند را مورد قدردانی قرار می دھید.

در واقع به کائنات می گوئید:" لطفا از این چیز بیشتر به من بده!" و کائنات ھم

بلافاصله با محقق سازی آن در ھستی به شما پاسخ می دھد:" بلی سرورمن! امر

شما اجرا شد. " و شما در ادامه زندگی خود می بینید که تعداد این چیزھای زیبا و

خوشایند و مطلوب در زندگی شما بیشتر از روز قبل می شوند و ھر روز صحنه

ھا و اتفاقات و آدم ھای خوب و مثبت بیشتری سرراه زندگی شما سبز می شوند.

این خاصیت قانون جذب است که به ھر چه بیشتر توجه کنی و با ھر موضوعی

کھ بیشتر افکارت را متوجه آن سازی ، آن چیز و آن موضوع در زندگی تو

بیشتر محقق خواھد شد. بزرگی نقل می کند که انسان ھا در آن دنیا با ھمان

چیزھایی ھمدم و ھمنشین خواھند شد که در این دنیا می پسندند و تحسین می کنند.

و قانون جذب می گوید ما ھمین الآن موجوداتی آن دنیایی و این دنیایی به طور

ھمزمان ھستیم.

روش اول.. عملیاتی ساختن قانون جذب می گوید به ھر چه بگویی متشکرم

مھماندار سفینه کائنات بیشتر از آن به تو هدیه می دھد. پس تا می توانی نسبت به

خوبی ھای اطرافت و انچه به تو ارزانی داشته شده است سپاسگذار و قدردان

باش.

روش دوم: برای خودتان یک جعبه جادویی آرزوھا درست کنید.

یک جعبه یا چمدان کوچک یا صندوقچه شیک و باارزش درست کنید و روی آن

بنویسید جعبه جادویی آرزوھای من. بعد این جعبه را از ھر چه عکس و نوشته و

یادگاری جالبی که در بریده روزنامه ھا و مجلات پیدا می کنید پر کنید. مثلا

فرض کنید آرزو دارید صاحب یک خانه بزرگ با حیاطی وسیع و چشم اندازی

جالب شوید. تصویری از این خانه رویایی و آرمانی خود تهیه کنید و آن را چاپ

کنید و داخل این جعبه آرزوھا قرار دھید. می توانید زیر این تصویر بنویسید

:"خانه رویایی من که حتما به آن خواھم رسید." تصویری از اتومبیلی که دوست

دارید. لباس ھایی که می پسندید. جاھایی که می خواھید ببینید. حتی تصویری از

حساب بانکی رویایی تان با ھر مقدار پولی که می خواھید در آن موجود باشد.

می توانید گامی فراتر بروید و یک دفترچه حساب بانکی برای خودتان درست

کنید و مبلغ مورد نظرتان را در آن بنویسید و داخل جعبه جادویی قرار دھید.

همیشه با خود تکرار کنید که کائنات همیشه به این جعبه سرک می کشد و حتی

اگر درآن بسته ھم باشد تمام محتویات آن را به طور دائم و مستمر مد نظر قرار

می دھد و برایتان در گوشھ ای از جھان به واقعیت تبدیل می کند. شک نکنید که

این جعبه جادویی ارتباط شما با کائنات است. ھر چه بخواھید و آرزو کنید را

کافی است در این جعبه قرار دھید. می توانید سفارشات درخواستی خود را روی

کاغذی بنویسید و داخل جعبه بگذارید. حتی می توانید با این جعبه برای دیگران

ھم چیزھایی سفارش دھید. کائنات بدون ھیچ شرط و قید و بندی تمام سفارشات

موجود در جعبه را محقق خواھد ساخت.

حتی در زندگی روزمره خود ، زمانی که به جعبه ھم دسترسی ندارید ، مثلا وقتی

داخل اتوبوس نشسته اید و یا در صف ترافیک منتظر مانده اید ، می توانید

چشمانتان را ببندید و آرزویی را در دل بگردانید و آن را به طور ذھنی و تجسمی

داخل این جعبه قرار دھید. خواھید دید که صرف داشتن چنین جعبه ای به شما

انرژی و قدرتی شگرف و شگفت انگیز می بخشد. اگر این روش را به کار

بگیرید خواھید دید که وجود فیزیکی یک جعبھ جادویی باعث می شود که مقاومت

نامریی ذھن وفکر شما در مقابل امکان پذیری قانون جذب به شدت کاھش می یابد

و ھر گاه که یکی از آرزوھای سفارشی موجود در جعبه به واقعیت می نشیند ،

جادویی بودن این جعبه اسرار آمیز برای ذھن و فکر شما بیشتر آشکار می گردد.

جعبه سحرآمیز آرزوھای شما می تواند همه چیز را در بر بگیرد. بنابراین در

سفارش دادن و آرزو کردن اصلا محافظه کار نباشید و با دلی باز و جرات تمام

اینکار را انجام دھید. انجام ھیچ کاری برای کائنات غیر ممکن نیست. کاری

نکنید که بعد از مدتی وقتی به سراغ جعبه آمدید و متوجه شدید که تمام سفارشات

و آرزوھای ارسالی به جعبه تمام و کمال محقق شده اند ، حسرت بخورید که چرا

سفارشات بیشتری را به این جعبه نفرستادید!!؟

روش سوم : مستند سازی و مکتوب نمودن آرزوھایتان به ھمراه دلیل آرزو.

چھار دفتر چھل برگ زیبا و جذاب برای خود تهیه کنید. روی یک دفتر بنویسید

"شغل من" روی دفتر دوم بنویسید :"بدن من " و روی دفترھای سوم و چھارم ھم

بنویسید:"روابط من" و " خانه من".

شما باید در ھر کدام از این دفترچه ھا آرزوھای مربوط به آن دفترچه را ھمراه

با دلیل آرزو و اینکه چرا چنین آرزویی را به دل خود راه داده اید. مثلا در

دفترچه "بدن من" می توانید بنویسید:

من می خواھم وزن خودم را کم کنم و به وزن ایده آلم برسم.......

زیرا می خواھم احساس بھتری داشته باشم.

زیرا می خواھم خوش تیپ تر به نظر برسم و در نتیجه جذابیت بیشتری داشته

باشم.

زیرا می خواھم بتوانم بعضی از لباس ھای مورد علاقه ام را که الان اندازه ام

نیست با کم کردن وزن و لاغر شدن بپوشم.

زیرا می خواھم دچار بیماری ھای ناشی از چاقی مثل سکته مغزی و ایست قلبی

یا بیماری ھای شایع دیگر در انسان ھای چاق نشوم.

یا می توانید بنویسید که من می خواھم یک آرایشگر خوب و ماھر پیدا کنم ....

زیرا می خواھم همیشه موھای سرم در بھترین حالت باشد.

زیرا با داشتن یک آرایشگر خوب و ماھر دیگر کمتر نگران خراب شدن موھایم

ھستم.

یا در مورد لباس می توانید بنویسید که من می خواھم چند تا لباس عالی داشته

باشم ....

زیرا که با لباس ھای متنوع و عالی برای ھر مناسبتی می توانی بھترین لباس

را داشته باشی.

زیرا می خواھم خوش تیپ تر و جذاب تر به نظر برسم.

زیرا می خواھم مردم وقتی با من در لباس ھای عالی برخورد می کنند رفتار

مثبت تری داشته باشند.

زیرا وقتی لباس خوب به تن داری مردم بیشتر به تو احترام می گذارند.

یا می توانید در مورد دندان ھای خود بنویسید که شما می خواھید هزینه زیادی را

برای نگھداری و ترمیم و بازسازی و حفظ دندان ھایتان در سال کناربگذارید....

زیرا وقتی دندان ھای سالم داشته باشی می توانی عمر بیشتری کنی و بدنی سالم

تر داشته باشی.

زیرا دندان سفید و سالم به زیبایی انسان جلوه بسیار بیشتری می بخشد.

زیرا وقتی دندان ھای سفید و سالم داشته باشم راحت تر و بیشتر می توانم در

جمع بخندم.

زیرا مجبور نیستم ھرازچندگاھی درد شدید دندان و عفونت لثه و دھان را تحمل

کنم.

توجه داشته باشید که وقتی شما روی مسائل مھم زندگی خود متمرکز می شوید و

آنھا را با ذکر دلیل ثبت می کنید ، در واقع ضمن اینکه مساله مربوطه را از

گوشته تاریک ذھن خود بیرون می آورید و مقابل روشنایی ذھنتان قرار می دھید.

با ذکر دلیل ، منطقی بودن و ضروری بودن آن را مشخص می سازید و از همه

مھم تر با از ابھام خارج ساختن مساله ، تمرکز بھتر و بیشتری روی آن موضوع

فراھم می سازد. ھر چه تمرکز فکر روی چیزی بیشتر شود ، ارتعاشات مربوط

بھ آن طلب و خواسته بیشتر و قوی تر و مستمر می شود و ھر چه ارتعاش قوی

تر و دائمی تر باشد ، سرعت تحقق و واقعی شدن آن ھم افزایش می یابد. این

خاصیت یعنی شفاف سازی مسائل و افزایش تمرکز روی خواسته ھا در روش

مستند سازی آرزوھا مھم ترین و برجسته ترین ویژگی این روش می باشد.

به ھمین شکل می توانید دفترچه "خانه من" و دفترچه ھای دیگر یعنی "شغل من

" و "روابط من" را پر کنید.

مثلا در دفترچه "خانه من" می توانید بنویسید:

من می خواھم عالی ترین مبلمان و اثاثیه را برای خانه خودم پیدا کنم.

و یا من می خواھم خانه ام ام را مرتب و منظم تر کنم.

یا می خواھم قفسه های ھای پلاستیکی چند طبقه در گوشه ھای خانه بگذارم....

یا در و دیوار و کف حمام و دستشویی را با یک کاشی زیبا و عالی فرش کنم.

و اکنون دلیل خواستن این چیزھا را ھم در ھمان دفترچه در کنار ھر آرزو

بنویسید.

مثلا بنویسید می خواھم عالی ترین مبلمان و اثاثیه را برای خانه خودم پیدا کنم و

بخرم ....

زیرا تغییر دکوراسیون منزل باعث عوض شدن کامل حال و ھوای خانه می

شود و روحیه همه ساکنین خانه را متحول می سازد.

زیرا اھل مھمانی دادن و دعوت دوستان به منزلم ھستم و با تغییر و زیبا سازی

دکوراسیون احساس خوبی به من دست می دھد.

یا در مقابل آرزوی مربوطه به مرتب سازی منزل بنویسید:

من می خواھم خانه ام را مرتب تر و منظم تر سازم ....

زیرا وقتی همه چیز نظم و ترتیب داشته باشد آرام تر و آسوده تر ھستم.

زیرا دیگران در مقابل این نظم و ترتیب فراوان حالت احترام می گیرند و

تحسینم می کنند....

در واقع بر اساس قانون جذب ما فقط می خواھیم و طلب می کنیم و

اتفاقا اینجا چون می نویسیم و با دلیل طلب می کنیم به افکار مزاحم موجود در

ذھن خود پیغام می دھیم که در طلب این آرزوھا جدی ھستیم و در نتیجه انتظار

مقاومت کمتری از سوی آنھا را داریم.

اگر به جای نوشتن دلیل آرزو ، وقت و انرژی خود را روی چگونگی و نحوه

رسیدن به این آرزو صرف کنیم ، فکرفورا خودش را مطرح می کند و شروع به

عرض اندام نموده و با ذکر ھزاران دلیل و اشکال در مقابل امکان تحقق این

آرزوھا سنگ اندازی می کند. ھمینطور اگر به زمان و هزینه برآورده شدن

آرزوھا فکر کنیم بازھم با مقاومت فکر و ذھن روبرو می شویم. وقتی ھم مقاومت

در میان باشد سیگنال منفی است که به سوی کائنات گسیل می شود و در نتیجه در

نھایت کار ، "ارتعاش آرزوی طلب شده" نمی تواند دامنه و شدت کافی برای ھم

ارتعاشی با کائنات را پیدا کند. به ھمین خاطر در قانون جذب مکررا گفته می

شود که اصلا نگران منبع تامین و چگونگی اتفاق افتادن وقایع نباشید و به اینکه

کی و کجا قرار است آرزوھا تحقق یابند و چه کسانی در آن دخیل اند و شکل

تحقق اش چطوری است کاری نداشته باشید. بر طبق قانون جذب اگر مطمئن اید

که تردید و دودلی در فکر و ذھنتان وجود ندارد و یقین و توکل دل شما را آرام و

مطمئن ساخته است ، فقط کافی است بخواھید ، کائنات مانند معاونی بسیار

قدرتمند در کمترین زمان همه چیز را برایتان مدیریت و ھماھنگ می سازد و

نتیجه را دودستی تقدیم شما می سازد.

روش چھارم: استفاده از قدرت تجسم و زنده نمایی ذھنی موسوم بھ واقعیت

مجازی.

در این روش شما مثل یک کارگردان فیلم آرزوھای خود را به طور دقیق با در

نظر گرفتن همه ریزه کاری ھای صحنه و البته با حضور خود به ھمراه تمام

احساسات ( یعنی همه حواس پنج گانه بینایی و شنوایی و لامسه و بویایی و

چشایی و ھمینطور حس ششم یعنی ھمان دل و قلب خودتان) در ذھن خود مجسم

کنید و در آن زندگی کنید!

بله درست فھمیدید! باید در فیلم زنده و جانداری که از رسیدن به آرزویتان در

ذھن کارگردانی می کنید، زندگی کنید. آن را با تمام وجود حس کنید و این امکان

را برای جسم و روح خود فراھم کنید که انگار به آرزوی خود رسیده اید و در

حال تجربه و استفاده از آن ھستید.

یک کارگردان وقتی فیلمی می سازد چه می کند؟ جواب کاملا مشخص است. همه

چیز را مد نظر خود قرار می دھد. اینکه صحنه در محیط باز باشد یا در فضای

بسته. اینکه نور چگونه باشد. چه لباس ھایی تن هنرپیشه ھا باشد. چگونه با ھم

صحبت کنند و به ھم نگاه کنند و با یکدیگر رفتار کنند. جزئیات دکوراسیون

چگونه باشد. در روش زنده نمایی تجسمی شما به عنوان کارگردان فیلم مجازی

ذھنی خود حتی باید پا را از این محدوده فراتر بگذارید و خودتان ھم به عنوان

کارگردان و ھم به عنوان هنرپیشه نقش اول به ایفای نقش بپردازید. یعنی باید در

فیلمی که می سازید کاملا غرق شوید و آن را با تمام وجود تجربه کنید. در این

حالت نه تنھا نور و صدا و دکوراسیون و محیط را باید بازسازی کنید. بلکه باید

روی چیزی که می چشید و می بوئید و لمس می کنید و حتی احساسات لحظه به

لحظه درونی خود ھنگام پخش فیلم نیز تمرکز داشته باشید. اگر اینقدر واقعی و

جدی در فیلم ذھنی خود غرق شوید خواھید دید که دریچه ھای ارتباط دل شما با

کائنات ھمگی باز می شوند و ذھن و فکر شما به ھیچ وجه نمی تواند به عنوان

یک مانع مقاوم بین ارتعاشات درونی آرزوھای شما و ارتعاشات کائنات ظاھر

گردد.

احساس باشکوه و عالی که ھنگام تجسم ذھنی برآورده شدن آرزوھا در ذھن خود

ایجاد می کنید ، آنچنان حالت خوش و دل گشایی و نشاط عالی را در وجود شما

زنده می کند که ارتعاشی فوق العاده قدرتمند را در خصوص آن آرزو به کائنات

گسیل می دارد. شما می توانید از این روش در تمام مواقع استفاده کنید. ھروقت

احساس ناخوشی و دلتنگی و دلشوره و دل افسردگی و دل مردگی به شما دست

داد ، فورا می توانید چشمانتان را ببندید و آرزویی را نیت کنید که باعث دلخوشی

و دلشادی و دل آرامی شما شود.چیزی که در ذھن شما می گذرد را فقط شما می

بینید. بنابراین در صحنه پردازی فیلم ذھنی و تجسمی خود می توانید بالھای خیال

خود را باز کنید و ھر چه می خواھید را در صحنه قرار دھید. هرچه شوق و

شور و ھیجان بیشتری در فیلم ذھنی شما ایجاد شود کائنات آن صحنه از فیلم را

زودتر واقعی می سازد. این رسم قانون جذب است.

در روش تجسم نمایی آرزو در ذھن ما از این اصل استفاده می کنیم که :" اگر

یک فکر احساس بدی در ما زنده کرد آن فکر بد است!" به زبان دیگر احساس

درونی که ما در اعماق دل خود حس می کنیم می تواند به عنوان راھنمایی برای

اینکه بفھمیم آیا فکری که الان مشغولش ھستیم خوب یا بد است به کار گرفته

شود. استفاده از دل به عنوان وسیله ای برای ھدایت افکار در قانون جذب ابزاری

مھم و کلیدی است. ما به عنوان یک موجود خالق و آفریننده در این دنیا قدرتی

جادویی داریم به نام "تقاضا می کنیم و فوری کائنات اجابت می کند!" اما این

قدرت جادویی توسط فکر مھار می شود و تضعیف شده و حتی بسیاری مواقع

مسدود و ناتوان می گردد. اگر بتوانیم مقاومت فکر را از سرراه برداریم می

توانیم دوباره به قدرتی که از ابتدای تولد ھمراه ما بوده دست یابیم. از آنجا که

فکر احساس قدرتنمایی فراوانی می کند و ھر چه با او درافتد را محکوم می کند

نمی توان با خود فکر به جنگ فکر رفت و لااقل اگر بتوان این کار را کرد بسیار

مشکل است. اما راه دیگر احساسی است که ھر فکری در دل ما ایجاد می کند.

فکر و احساس فکر ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با ھم دارند. ما برای اینکه بفھمیم

یک فکر بازدارنده و ضد ارتعاش کائناتی است یا آرام ساز و مقوی ارتعاش کافی

است به احساسی که از ھر فکر در دل ما ایجاد می شود دقت کنیم. اگر احساس

خوب بود آن فکر خوب است و اگر احساس ناخوشایند بود آن فکر ناخوب است.

با روش تجسم ذھنی یا واقعیت مجازی ما در واقع روی احساس خود اثر می

گذاریم و به صورت غیر مستقیم فکرھای خوب و مثبت و انرژی بخش و

امیدآفرین را در ذھن خود جایگزین می کنیم. ما با کنترل و ھدایت احساس درونی

خودمان امکان باز شدن دریچه ارتباط خود با کائنات را فراھم می کنیم. این

روش فوق العاده قدرتمند است.

قانون جذب یک قانون تک نفره است!

برخلاف این تصور که به کمک قانون جذب می توانیم روی دیگران تاثیر گذاریم

و مسیر زندگی آنھا را بھ راه آرمانی خودمان تغییر دھیم ، باید بگویم که واقعیت

چیز دیگری است و کاربرد این قانون معنوی قدرتمند در انحصار شخصی است

کھ آن را به کار می گیرد و اگر اطرافیان خودشان نخواھند ھیچ تاثیر مستقیمی

روی زندگی آنھا نخواھد داشت.خبر ناامید کننده ای است ، اینطور نیست؟

مثلا خیلی از ماھا آرزو داریم که به کمک قانون جذب برای فرزندان خودمان

زندگی خوبی فراھم کنیم. مثلا می خواھیم تیزھوشترین کودک در بین ھم سن و

سال ھای خودشان باشند. در گروه ھایی که حضور می یابند شاخص ترین و

برجستھ ترین عضو گروه باشند. همیشه به بھترین امکانات و جایگاه ھا دست

یابند. آدم ھای منفی و اشخاص نامثبت در اطراف آنھا حضور نیابند و اگر ھم

برحسب اتفاق مجبور شدند بین عده ای آدم منفی کار کنند، تمام ترفندھا و

شگردھای زمان خود برای مدیریت و کنترل اوضاع و حرکت به سمت بهینه

ترین رفتارھا را در اختیار داشته باشند. ما از قانون جذب می خواھیم که همه این

ھا را برای فرزندانمان فراھم کند. با جان و دل ھم این آرزو را به سمت کائنات

می فرستیم. اما با کمال حیرت می بینیم که چنین اتفاقی رخ نمی دھد!

مثلا رفتارھای فرزند زیاد جالب و خوشایند نیست. دوستان و رفقایی که گرد

خودش جمع می کند، از لحاظ شاخص ھای اجتماعی جزو افراد مثبت و

خوشبخت نیستند. پرخاشگر و ناراحت است و در امور تحصیلی و یادگیری

مھارت ھای اجتماعی و فنون شغلی ناشکیب و ضعیف است. طوری رفتار می

کند که در گروه ھایی که فعال است جزو افراد کمتر از عادی ارزیابی می شود و

خلاصه آن نابغه و فرزند بی نظیری نیست که ما همیشه در آرزوھای خود از

کاینات و از قانون جذب طلب می کردیم. خوب اشتباه کار کجاست؟

قانون جذب یک قانون معنوی است که کار ھم می کند. قانون معنوی یعنی قانونی

که ھم بر عالم فیزیک و ھم متافیزیک حاکم است و بر روح و ماده ھر دو جاری

می شود. قانون جذب را وقتی برای خودمان به کار می بریم به خوبی جواب می

دھد. یعنی وقتی چیزی را در ساکت ترین لحظه ذھنمان از ته دلمان طلب می کنیم

و به صورت یک نیت و قصد قدرتمند بھ سمت کائنات ارسال می کنیم و برای

رسیدن به آن پافشاری می کنیم و بیست و چھار ساعته به در و دیوار چشم می

دوزیم و مطمئنیم که دیر یا زود باید نشانه ای از اجابت آن آرزو برما ظاھر شود.

خوب می بینیم که قانون جذب عمل می کند و آرزوی ما را در کمترین زمان

ممکن کیھانی ، یعنی مناسب ترین و بھینھ ترین زمان ممکن در زندگی ما ، برای

ما محقق و واقعی می سازد. خوب این را همه ما به خوبی در زندگی شخصی و

انفرادی خود می توانیم به وضوح درستی کارکردش را ببینیم و با تمام حواس

درونی خود آن را درک کنیم.

پس چرا ھمین قانونی کھ برای اشخاص و افراد به صورت تکی وانفرادی عمل

می کند. وقتی برای بھبود وضع دیگران و برآوردن آرزوی بقیه استفاده می شود

کار نمی کند و یا به زبان بھتر همیشه درست کار می کند و بعضی مواقع جواب

برعکس می دھد؟

یعنی چرا بعضی مو اقع پسر نوح پیامبر همه خاندان و اصالتش را گم می کند و

به سمتی دیگر گرایش می یابد و چرا بعضی مواقع حلال زاده با وجود شباھت به

دایی از لحاظ رفتاری به دایی خوب و مثبتش نمی رود و حرکات ناشایست از

خودش نشان می دھد؟ چرا با وجودی که بھترین شرایط را برای فرزند فراھم می

کنیم باز ھم بعضی مواقع او مسیر ناخوشایند دیگری برای تجربه زندگی برای

خود انتخاب می کند؟ چرا باوجودی که همه ما و همه عالم می دانند که اعتیاد به

مواد مخدر از ھر نوع آن خطرناک و ضرر آور است باز ھم بعضی از نزدیکان

و عزیزان انسان به آن سمت می روند و خانواده ای را خجل و سرافکنده می

سازند؟ پس قانون جذب چرا این مواقع کار نمی کند؟

جواب این سوال بسیار ساده است! قانون جذب یک قانون تکی و انفرادی است.

یعنی فقط برای خود شخص کاربرد دارد.حتی برای خود شخص ھم تا زمانی

کاربرد دارد که فرد بتواند افکار و احساساتش را تحت کنترل خود بگیرد و اجازه

ندھد سنگ ھای افکار اضافی سطح آرام دریاچه ذھنش را پرتلاطم سازند و مانع

از انعکاس آرزوی درونی اش در دریاچه دلش شوند. زیبایی قانون جذب ھم

ھمین است. ھرکسی در درون خودش چراغی جادویی دارد و از این چراغ یک

غول مخصوص به او بیرون می آید. غولی که می گوید ای صاحب چراغ، تو

خلیفه خدا بر زمین ھستی ھر چه می خواھی آرزو کن. به تعداد انسان ھای روی

زمین چنین چراغ جادویی در اعماق باطن آن انسان قرار داده شده است. اما اینکه

من و تو بتوانیم دست خودمان را به سمت دل و قلب فرد کناری مان دراز کنیم و

غول چراغ جادویی او را بیدار کنیم و به کار بگیریم. متاسفانه قانون جذب اجازه

چنین کاری به ما نمی دھد.

بنابراین اگر فرزند ناخلف در میان خانواده ای ظاھر می شود ، اگر عزیز و

دوست و ھمراه و ھمکاری به اعتیاد یا رفتار ناپسند و ناھنجار دیگری دست می

زند، اگر با وجود مشخص بودن و تمیز بودن و پر نور بودن باند فرودگاه ھای

خوشبختی ، دوستان و عزیزان ما ترجیح می دھند ھواپیمای زندگی خود را در

کویر ھای پر سنگ و چاله فراھم آورند. باید دانست که قانون جذب دارد درست

کار می کند.

ھر کس خلبان ھواپیمای وجود خودش است. اگر کسی در کویر پر سنگ و گودال

ھواپیمایش را به زمین می کوبد او خودش اینطور خلبانی کرده و این مسیر را

انتخاب نموده است. خوب قانون جذب ھم به انتخاب و مسیر او احترام گذاشته و

او را ھمانجایی برده که طلبیده است! یعنی به دل کویری سنگلاخ! قانون جذب

کاری ندارد که این خلبان ناشی عزیز و محبوب فرد پاکدامن و درستکاری ھست

یا نھ! او به انتخاب اشخاص کار دارد نه به انتظارات و آرزوھا و توقعات و

اطرافیان او. به ھمین دلیل است که می توان به قانون جذب اطمینان کرد و آن را

باور نمود و به درستی آن یقین داشت.

آنھا که در واقع با انکار قانون جذب و به بیان ساده تر با انکار خلبانی افراد سعی

می کنند همه ھواپیماھای عزیزان و اطرافیان خود را در ھمان فرودگاھی فرود

بیاورند که خودشان درست می پندارند ، دیر یازود متوجھ می شوند که ھر

ھواپیمایی دارد ساز خود را می زند و فرودگاھی که برای فرودبھترین ھواپیماھا

تدارک دیده شده است بھ یک بیابان سنگلاخی تبدیل شده است. قضیه خیلی ساده

است! خلبان ھا چون نتوانسته اند در بیابان آرمانی خود فرود آیند ، فرودگاه

پرزرق و برق را به بیابان تبدیل نموده اند! به ھر حال قانون جذب باید به شکلی

آرزوھای آنھا را به واقعیت تبدیل کند.

خوب سوالی که پیش می آید این است که پس ما در قبال فرزندان و عزیزانمان

چه کاری می توانیم انجام دھیم. وقتی نمی توانیم کنترل ھواپیمای درونی آنھا را

در دست بگیریم و آنھا نھایتا ساز خود را خواھند زد و به مسیر دلخواه خود تغییر

جھت خواھند داد پس ما چگونه می توانیم زیبایی و کرامت ھا و ارزش ھای

انسانی و خانوادگی خود را به آنھا منتقل کنیم و از ایشان انتظار پاس داشت

ارزش ھا را داشته باشیم؟

جواب این سوال ھم بسیار ساده است! بگذار آنھا خلبان باشند اما به آنھا یاد بده که

قانونی به نام جذب وجود دارد که با کمک آن می توانند ھواپیمای وجودشان را

ھرجایی که بخواھند فرود آورند و خلبانی توانمند به اسم خودشان در وجود آنھا

پنھان شده است که می تواند در سخت ترین شرایط و بحران ھا ، ھواپیمای

زندگی آنھا را در مسیر درست ھدایت کند.

وقتی من و شما در زندگی عادی و روزمره خود ، در ساعات خلوت و خودمانی

خانوادگی و لحظات دور ھم جمع شدن فامیلی و یا لحظات تنھایی باعزیزانمان،

روش برخورد خود با کائنات و راز درستی قانون جذب را بھ زبان ساده برای

آنھا بیان کنیم. برایشان تعریف کنیم که وقتی در زندگی دچار مشکلی می شویم و

یا به خاطر چرخیدن روزگار و مشاھده اوضاع این و آن ناگھان حس می کنیم که

چیزی کم داریم و داشتن آن را در دلمان آرزو می کنیم. بعد از آن بھ کمک قانون

جذب چکار می کنیم. باید برایشان بگوئیم که فکر خود را آرام می سازیم.در

درون خود سکوت می کنیم. نجواھای مزاحم درونی و گفتارھای درونی خودمان

را متوقف می کنیم.خواسته خود را به صورت سنگی داخل سطح آرام شده و آرام

نگاه داشته شده دریاچه ذھنمان می اندازیم و اجازه می دھیم که این سنگ آرزو

به اعماق دریاچه فرو رود و موجی قوی را بسازد. بعد می نشینیم و به حرکت

این موج تا بی نھایت خیره می مانیم و باورمی کنیم که دیر یازود این موج با

کرانه کائنات برخورد می کند و به صورت اجابت آرزو و یک واقعیت قابل لمس

در زندگی مان ظاھر می شود.

باید همه ریزه کاری ھای قانون جذب را برای آن عزیزی که می خواھیم به راه

بیاید تعریف کنیم. باید بگوئیم که وقتی کسی به قانون جذب اعتماد می کند ، فارغ

از ھر چه اطرافیان بگویند و بی اعتنا به تمام خنده ھا و ریشخندھا ، با امید و

اطمینان کامل چشم به راه اجابت و وقوع حتمی آرزوی خودش می نشیند. باید

بگوئیم که معتقدان به قانون جذب حتی از این ھم پا را فراتر می گذارند و می

گویند آرزو به محض بر دل راندن ھمان لحظه اجابت می شود و آنھا فقط منتظر

کم شدن فاصله بین خود و آرزوی اجابت شده خودشان ھستند. یعنی طوری

زندگی می کنند که انگار به آرزوی خود رسیده اند و به ھر جا بنگرند کوه و در

ودشت نشان از قامت رعنای آرزوی خود می بینند.

باید برای عزیز خود بگوئیم که با اعتماد به قانون جذب ھر اتفاقی که در عالم می

افتد خیر و نیک و به صلاح و مصلحت ماست. حال این اتفاق می خواھد بد باشد

و یا خیر فرقی نمی کند. در ھر اتفاقی شخص باید به دنبال نشانه ای مثبت از

تحقق حتمی آرزوی خود باشد.

خوب وقتی این روش نگاه کردن و این شیوه خلبانی را به عزیز خود یاد بدھیم.

گیریم که بعضی مواقع به خاطر ھمنشینی با دوستان ناباب او مسیر پروازی

نامناسبی برای خود اختیار کند. اما باز ھم در مواقع بحرانی و در شرایط سخت

زندگی که همه دوستان و ھمراھان انسان را تنھا می گذارند، شخص می تواند با

به یاد آوردن قانون جذب و توانمندی و اقتدار بی نھایت درونی خود ،به مسیر

صحیح برگردد و این همه کمکی است که ما می توانیم در حق عزیزان خود انجام

دھیم. ما باید در زندگی عملی خود و با کردار و گفتار و پندار خود نشان دھیم که

قانون معنوی جذب چه می گوید و چگونه به کار می آید. بقیه اش دیگر با خود

خلبان و مسیر انتخابی اوست. چرا چنین است؟ جواب خیلی ساده است! چون

قانون جذب یک قانون تک نفره و شخصی و انفرادی است.

کتاب قانون جذب(گرداوری حسین وهابی)

مایکل لوسیر:

چگونه قانون جذب زندگی من را تغییر داد

قبل از اینکه با قانون جذب آشنا شوم شغلی داشتم که اصلا آن را دوست نداشتم. شغلم به من هیچ فرصتی نمی داد تا

بتوانم خلاقانه زندگی کنم. ساعت های طولانی کار می کردم و حتی زمانی برای تفریح نداشتم. حتی با اینکه خوابی

دیده بودم که شغلت را رها کن ولی هرگز جسارت نداشتم تا شغلم را رها کنم زیرا به پول آن نیاز داشتم.

به محض اینکه با قانون جذب آشنا شدم شروع به تفکر در مورد شغل مورد علاقه ام کردم. از مربیگری و تدریس

بسیار خوشم می آمد زیرا به من احساس خوشایندی می داد. بنابراین تصمیم گرفتم که زمانم را صرف مربیگری و

تدریس کنم.

با اینکه هنوز شغل دولتی داشتم ولی نزدیک به پنجاه همایش در مورد قانون جذب گذاشتم و به گونه ای احساس

رضایت و خوشایندی می کردم زیرا به آرزوی خود یعنی تعلیم و تربیت عموم رسیده بودم

آرزوهایم آهسته آهسته شکل گرفت. کارهایم رونق یافت. سرانجام در یک روز از کارفرمایم خواستم که تنها چهار

روز در هفته به کار بیایم و کارفرمایم با خواسته من موافقت کرد. پس از مدتی از کارفرمایم مجددا خواستم که تنها

سه روز در هفته کار کنم و سرانجام در سال 2000 شغل سابقم را رها کردم و هرگز به گذشته باز نگشتم

زندگی به بهترین شکل خود رسید. هرگز تا این اندازه احساس خرسندی و نشاط نمی کردم. دیگران از من می

پرسیدند که چه طور زندگیت این قدر شکل گرفت و من برایشان می گفتم درک قانون جذب این خوشبختی را

برایم محقق ساخت

تو قبلا قانون جذب را تجربه کرده ای

آیا تا به حال تجربه کرده ای که آنچه را بدان نیاز داشتی ناگهان از جایی که انتظارش را نداشتی سر در می آورد؟

دیدن یک دوست، مشاهده یک شی خاص، تماس ناگهانی، تصویر غیر منتظره و ... ؟

آیا تا به حال فکر کرده ای چرا این اتفاق ها برای تو پیش می آید؟ این اتفاقات برای تو پیش می آید زیرا تو در زمان

مناسب، در مکان مناسب هستی و این یعنی اینکه قانون جذب وجود دارد.

برخی افراد به دنبال مناسبت های بد هستند و قانون جذب به خواسته های آنان پاسخ می دهد. به یاد داشته باشید قانون

جذب به تمام خواسته ها و ناخواسته های شما پاسخ می دهد

لغات و اصطلاحات زیادی وجود دارد که برداشت ما را از قانون جذب نشان می دهد. این لغات عبارتند از: پیش بینی

نشده، نعمت های غیرمنتظره، تصادفی، قضا و قدر، کارما، همزمانی، شانسی، منظور شده، وقوع ناگهانی و

قانون جذب همواره به تو می گوید چگونه این وقایع بوقوع می پیوندد. با قانون جذب انسان قادر خواهد بود آنچه را

که می خواهد بدست آورد و آنچه را که نمی خواهد کمتر بدست آورد. چیزهای که با استفاده از قانون جذب می

توان بدست آورد عبارتند از: شغل دلخواه، تعطیلات دلخواه، ارتباطات دلخواه، مشتری دلخواه، پول بیشتر و در کل

هر آنچه در زندگیت می خواهی و آرزو داری بدست آوری.

تعریف قانون جذب

در زندگی همان چیزی را جذب می کنی که انرژی، حواس و توجهت را به آن معطوف می کنی. چه آن را بخواهی

و چه آن را نخواهی

علم قانون جذب

زیربنای فیزیولوژیک برای قانون جذب و همچنین تفکر مثبت و منفی وجود دارد. انرژی انواع گوناگونی دارد. انرژی

هیچگاه از بین نمی رود. همچنین هر ماده، دارای اتم می باشد و هر اتم نیز داری هسته و الکترون است. الکترون ها

همواره در مداری به دور اتم می چرخند. با گرفتن و از دست دادن انرژی به مداری بالاتر و همچنین به مداری پایین

تر می روند. اگر پای ارتعاش وسط بیاید وضعیتی مغناطیسی به خود می گیرند. الکترون ها در یک جهت با هم همسو

می شوند. در این حالت قطب های منفی و مثبت ایجاد می شود. چیزی که در عالم واقعیت وجود دارد

اگر قسمتی از قوانین فیزیک قابل سنجش و مشاهده باشد این وضعیت برای وضعیت های مشابه نیز صدق می کند

بنابراین واژه قانون جذب واژه ای جادویی نمی باشد. بلکه واژه ای علمی است و تک تک مولکول های تو متوجه آن

می باشد و واکنش نشان می دهد چه بخواهی و چه نخواهی!!! چه متوجه باشی و چه متوجه نباشی

همواره به یاد داشته باش انرژی تو برابر است با خلق و خوی تو و خلق و خوی تو برابر است با ارتعاش تو و ارتعاش تو

چه مثبت و چه منفی برابر است با پدیده هایی که در جهان هستی می بینی

آیا شنیده ای که می گویند او ارتعاش خوبی از خود ساطع می کند؟ همواره به یاد داشته باش ما دائم در حال ارسال

امواج مثبت یا منفی هستیم که این امواج و ارتعاش ارتباط دارد با احساسات مثبت یا منفی ما

ارتعاش مثبت برابر است با : لذت، عشق، وفور نعمت، فخر، عزت نفس، راحتی، اعتماد به نفس، مهر، محبت، دوستی

و ثروت

ارتعاش منفی برابر است با : ناامیدی، تنهایی، بیهودگی، غصه، غم، سردرگمی، فشار عصبی، خشم، رنجش، تنفر و فقر

بسیار مهم است که از امواج خود باخبر باشید، زیرا قانون جذب چند برابر آن را به شما می دهد

خواه بخواهید و خواه نخواهید. خواه خوب باشد و خواه بد باشد

هر میزان امواجی که تو به جهان هستی می دهی جهان هستی همان مقدار امواج به تو می دهد

خواه به نفع تو و خواه به ضرر تو باشد. جهان هستی صرفا در برابر امواج تو پاسخ می دهد. گاهی

چند برابر بیشتر!!!

بسیار مهم است که از امواج خود باخبر باشید، زیرا قانون جذب چند برابر آن را به شما می

دهد. خواه بخواهید و خواه نخواهید. خواه خوب باشد و خواه بد باشد.

هر میزان امواجی که تو به جهان هستی می دهی جهان هستی همان مقدار امواج به تو می

دهد. خواه به نفع تو و خواه به ضرر تو باشد. جهان هستی صرفا در برابر امواج تو پاسخ می

دهد. گاهی چند برابر بیشتر!!!

جذب ناآگاهانه

در بیشتر مواقع انسان نادانسته امواجی را از خود به جهان هستی می فرستد. آنچه به تو لذت می دهد ارتعاش تو را بالا

می برد و تو احساس لذت بیشتری می کنی و برعکس اگر شاهد موارد دلگیر کننده ای باشی احساس بد را تجربه می

کنی. در این حالت امواج منفی را به جهان می فرستی

قانون جذب همواره آنچه را از خود ساطع کرده ای با اندکی بیشتر به تو باز می گرداند. خواه این احساسات مثبت

باشد، خواه منفی باشد. جهان هستی به احساسات تو توجهی نمی کند. جهان هستی همچون آینه عمل می کند. قانون

جذب آن ارتعاشی را که تو می فرستی دریافت می کند و با شدت چند برابر به تو باز می گردند حتی اگر این ارتعاش

به ضرر تو باشد!

برای استفاده هوشمندانه از قانون جذب باید فورمول سه مرحله ای زیر را همواره در زندگی خود استفاده کنید

مرحله اول: خواسته ات را مشخص کن

بدان از جهان چه چیزی می خواهی. آن را بنویس تا ارتعاش بیشتری به محیط پیرامون خود بدهی

مرحله دوم: ارتعاشت را بالا ببر

در این مرحله یاد میگیری برای خواسته ات امواج مثبت بفرستی

مرحله سوم: آن را بپذیر

در این مرحله یاد می گیری شک و شبهه را از میان ببری

یادت باشد قانون جذب همان امواجی را به تو باز می

گرداند که تو به جهان هستی می فرستی.

مرحله اول: خواسته ات را مشخص کن

کلام، کلام، کلام

کلماتی که بر زبان می آوری امواجی را به جهان هستی ارسال می کند. کلمات خارج شده از زبان موجب جذب

آگاهانه یا ناآگاهانه می گردد. در انتخاب کلمات در گفت و گوی های خود همواره دقت کنید

چرا این قدر روی کلمات تاکید می شود

ما با کلمات فکر می کنیم، می نویسیم، احساسات خود را بیان می کنیم، فکر می کنیم، سخن می گوییم، می شنویم،

می خوانیم، می بینیم، تایپ می کنیم و با آن ها در ذهن خود زندگی می کنیم. مهم است بدانیم هنگامی که ما از

کلمات استفاده می کنیم، بر زبان می آوریم یا آنها را در ذهن خود می آوریم، در واقع داریم امواجی را با خود حمل

می کنیم و البته این امواج را به جهان هستی نیز ارسال می کنیم

واکنش قانون جذب درست مانند ذهن توست. قانون جذب آنچه را تو نمی خواهی می شنود. وقتی به ندای درون

خود گوش می دهی که امواجت منفی می باشد، درست مانند این است که به سمت چیزهایی می روی که نمی

خواهی. توجه کن تو در زندگی به سمت چیزهایی می روی که توجه و انرژی خود را معطوف آن می کنی. خواسته

یا ناخواسته

افعال منفی

زمانی که از افعال منفی در عبارات خود استفاده می کنی درست ضمیرخودآگاه یا ناخودآگاه خود را متوجه آن

ساختی. به عنوان مثال: اگر بگویم در مورد برف و بوران فکر نکن، تضمین می کنم که بی درنگ ذهنت متوجه برف

و بوران می شود. با اینکه فرمان منفی بود، اما ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه تو آن بخش از فرمان را ویرایش کرد.

عبارات زیادی وجود دارد که عکس فرمان منفی آن، برعکس توجه آدم را بیشتر به خود جذب و جلب می نماید. به

چند نمونه زیر دقت کنید

عصبانی نشو، ملامت نکن، معطل نکن، خل نشو، این که ضرری ندارد، دستپاچه نشو، عجله نکن، نگران نباش، حالا

نگاه نکن، با قیچی بازی نکن، فراموش نکن، آشغال نریز، سیگار نکش، من که قضاوت نمی کنم، دیر نکن، در را

محکم نبند

عبارات بیانی

عبارات بیانی گفته هایی است که مثبت یا منفی بر زبان خود جاری می سازی. توجه داشته باشید، این عبارات به

صورت ناخودآگاه بیان می گردد.

عبارات بیانی منفی

باید جان بکنم تا پول بدست آورم هرگز در بخت آزمایی برنده نمی شوم - -

مگر پول علف خرسه هرگز به وزن ایده آل نمی رسم - -

پیدا کردن زن یا مرد خوب سخت است پول از این دست می آید و از آن دست می رود - -

درتابستان پیدا کردن مشتری خوب سخت است یک قدم جلو بر می دارم دو قدم به عقب - -

در تعطیلات کسب و کار رونق ندارد ما داریم از صبح تا شب کار می کنیم - -

گله، شکایت و نگرانی عبارت هایی هستند که نتیجه آن، بدست آوردن چیزهایی می شود که دوست نداریم. به

عبارات مثبت زیر توجه کنید

من خوش شانس هستم چون همیشه پول بدست می آورم همیشه به راحتی کار پیدا می کنم - -

دست به خاک می زنم طلا می شود من براحتی دوست پیدا می کنم - -

من بموقع پول بدست می آورم همیشه یک جای پارک عالی دارم - -

چگونگی بیان عبارات منفی به طرز دیگر

برای اینکه مانع افکار منفی بشوی باید افکار و گفتار خود را به طرز دیگری بیان کنی. هر چه از تاثیر حرف های

مثبت و منفی که بر زبان می آوری آگاه باشی بیشتر می توانی زبان خود را کنترل نمایی. زمانی که عبارات منفی را

می شنوی یا بر زبان می آوری آن ها را به طریق دیگری مثبت کن. اگر می خواهی بگویی پیدا کردن مشتری سخت

است با آورند واژه گذشته جمله ات را تغییر بده. مثلا بگو: پیدا کردن مشتری در گذشته سخت بود.

همانطوری که می بینید در عبارات فوق یاس و ناامید و نمی توانم وجود دارد.

اگر می خواهی بدانی در زمینه های گوناگون زندگی امواج مثبت می فرستی یا امواج منفی

کافی است به زمینه نگاه کنی و ببینی چه چیزهایی دریافت می کنی.

اگر می خواهی بدانی در زمینه های گوناگون زندگی امواج مثبت می فرستی یا امواج منفی

کافی است به زمینه نگاه کنی و ببینی چه چیزهایی دریافت می کنی.

وضوح از طریق تضاد ) تضاد چیست؟ )

اولین گام برای اینکه قانون جذب کار خود را به درستی انجام دهد این است که بدانی چه چیزی می خواهی. برای

این کار باید ببینی در ابتدا چه چیزی نمی خواهی! این درست همان چیزی است که می خواهی. این بی رغبتی تضاد

نامیده می شود.

تضاد در قانون جذب درست همان چیزی است که تو را بی رغبت و منفی نگه می دارد. زمانی که از چیزی حرف می

زنی که در واقع آن چیز را که نمی خواهی تو داری ناخواسته ها را به قانون جذب پیکش می کنی تا قانون جذب آن

ها را به تو هدیه بدهد!!!

توجه به تضاد و شناسایی آن به عنوان چیزی که دلت آن را نمی خواهد تو را در قبال چیزی که دلت می خواهد

روشن تر می کند. بعد از شناسایی آنچه دلت نمی خواهد فوری از خودت بپرس : حالا که این را نمی خواهم

پس چه چیزی می خواهم؟ به عبارتی از طریق تضاد به وضوح می توان دست یافت. توجه به تضاد باعث ایجاد

وضوح در درون تو می گردد.

توجه کردن به تضاد اساسی است، زیرا تو را به وضوح می رساند

چرا تشخیص تضاد مهم است؟

تصور کن در حال شنیدن رادیو در ماشین خود هستی. دوستی موج رادیو را روی کانالی می برد که مناسب طبع شما

نیست. شما با خود می گویید: ماشین من و من هر کاری بخواهم انجام می دهم. شما موج را به سمت کانالی می برید

که مناسب و دلپسند شما می باشد.

به عبارتی با استفاده از تضاد از وضعیت بد به سمت وضعیت خوب تغییر حالت می دهی. استفاده از تضاد تو را از

آنچه دوست نداری به سمت وضعیتی می برد که دوست داری. استفاده از تضاد برای تو وضوح به ارمغان می آورد.

قانون جذب همواره به فرکانس انسان پاسخ می دهد. این وظیفه تو است که خود را چک کنی و ببینی که آیا

فرکانسی که به جهان هستی می دهی مطابق میل تو می باشد یا نمی باشد. اگر جوابت منفی است با استفاده از تضاد

فرکانس خود را تنظیم کنید تا به وضوح برسی.

توجه کردن به تضاد اساسی است، زیرا تو را به وضوح می رساند

کمی و فقط کمی به تضاد توجه کنید

کمی و فقط کمی به تضاد توجه کنید

تا کی باید به تضاد توجه کرد

اصل مهم در بدست آوردن آنچه که می خواهی بی آنکه حواست بر آنچه نمی خواهی متمرکز شود، این است که

ذره ای تضادها را ببینی. این که چه مدت زمان می برد که تضاد ها را ببینی بستگی به خودت دارد. برخی یک روز،

برخی یکسال، برخی هم هرگز تضادها را نمی بینند. این بستگی به خودت دارد که تا چه میزان می توانی به صدای

نابهنجار رادیو گوش دهی، زندگی کنی و بعد از مدتی آن را تغییر دهی. از تضاد ها در سه زمینه زیر می توان استفاده

کرد:

.ارتباطات. مادیات

. حرفه و شغل

وضوح از طریق نمونه تضاد

وضوح از طریق نمونه تضاد کمک می کند تا تو در زمینه خواسته هایت واضح تر باشی. در اینجا به چند زمینه زندگی

ات که به تو کمک شایانی می کند تا خواسته هایت را بشناسی آورده شده است.

.حرفه

پول

ارتباطات

شغل

تعلیم و

تربیت

نکته: برای رسیدن به خواسته های خود در هر یک از موارد بالا ابتدا تضاد را پیدا کنید و سپس آن را به وضوح

تبدیل نمایید.

تضاد (طرف الف) وضوح(طرف ب)

.1 .......................................................... 1 ................................................................. .

.2 .......................................................... 2 ................................................................. .

.3 .......................................................... 3 ................................................................. .

.4 .......................................................... 4 ................................................................. .

در اینجا تو فقط یاد می گیری که خواسته های خود را بشناسی. این یعنی ابتدای مسیر. شاید هم اکنون خواسته های

خود را یافته باشی و احساس لذت بکنی، شاید هم احساس ترس و نگرانی بکنی.

مرحله دوم: ارتعاشاتت را بالا ببر

ارتعاشاتت را افزایش بده

بالا بردن ارتعاش صرفا به این معنااست که به تو حال و هوای خوبی بدهد یا احساس توجه، انرژی و تمرکز مثبت

بیشتری کنی. اینکه خواسته های خود را شناسایی کنی کافی نیست، شما باید هر روز هم که شده به آن توجه مثبت

داشته باشی. در ادامه نمونه های استعاره های مثبت را خواهی آموخت

تو خودت هستی که با تصمیم گیری هایت پنکه ی خودت را به کار می اندازی

خودت پنکه ات را به کار بیانداز

اگر احساساتت را با پنکه مقایسه کنی، متوجه خواهی شد، هنگامی که پنکه روی درجه آخر است و باد

خنک می زند تو احساس بسیار خوبی داری، به عبارتی پنکه ات خوب دارد کار می کند

وقتی که احساس آزردگی می کنی و یا رنجش داری درست مثل این است که مدادی را لای پره های پنکه

ات قرار دهی

اگر احساسات تو فراتر از آزردگی باشد، انگار تنه درختی لای پرده های پنکه ات قرار دارد. وقتی

احساسات منفی داری مانند خشم، ترس، فقدان و کمبود، پنکه ات از کار می افتد و تو هیچگاه احساس

لذت نداری. در عوض با احساس تضاد مقاومت می کنی و پنکه ات از کار می افتد

وقتی با دردسرهای روزانه موجه می شوی، کمتر وقتت را صرف توجه به آنها کن. تو از استعاره پنکه

خوشت خواهد آمد. از باد خنک آن لذت می بری و با صدای بلند می گویی : پنکه ام خوب باد می زند،

من احساس خوبی دارم

نکته مهم این است که برای رسیدن به خواسته های خود باید ارتعاش خود را بالا ببری

به یاد داشته باش در این مسیر باید مطمعن

باشی

تو خودت هستی که با تصمیم گیری هایت پنکه ی خودت را به کار می اندازی

تمام چیزهای خوبی را که باعث می شود به تو احساس خوبی بدهد

شناسایی کن و بیشتر به آنها بپرداز

بالا بردن ارتعاش حکم سوخت برای خواسته ات را دارد

یکی از اصول مهمی که قانون جذب برایت کارایی داشته باشد این است که خواسته هایت را در خط مقدم ذهنت

قرار دهی. در این حالت انرژی بیشتری به جهان هستی خواهی داد. از طرفی مثبت تر خواهی شد. در ادامه با عبارات

خواسته آشنا می گردی

چرا عبارات تاکیدی ارتعاش تو را بالا می برد؟

عبارات تاکیدی همانند جمله ای در ذهنت، ذهنت را از نو برنامه ریزی می کند. در واقع عبارات تاکیدی برنامه های

قبلی ذهنت را که باور نام دارد به برنامه های جدید تغییر می دهد

همواره توجه کنید عبارات تاکیدی باید به زمان حال باشد

به این عبارت تاکیدی توجه کنید : من بدنی سرحال و خوش اندام دارم. شما باید هر بار که عبارات تاکیدی را بر زبان

می آورید احساس خوبی داشته باشید. این در حالی است که عبارات تردید و دودلی باعث می شود جهان هستی

بیشتر از آنچه نمی خواهید به شما بدهد

عبارات تاکیدی فقط برای بالا بردن ارتعاش شما می باشد. اگر احساس خوبی به آن نداری قانون جذب در برابر

احساسی که داری واکنش نشان می دهد و چند برابر آنچه نمی خواهی به تو می دهد. زیرا عبارات تاکیدی شما موثر

نیست و با احساسات شما هماهنگ نمی باشد

قانون جذب در برابر کلماتی که به کار می بری و یا افکاری که در ذهن می پرورانی واکنش نشان

نمی دهد. قانون جذب فقط و فقط در برابر احساسی که نسبت به کلمات یا افکاری داری واکنش

نشان می دهد

مرحله سوم: آن را بپذیر

پذیرفتن یعنی چه؟

پذیرفتن یعنی عدم شک و تردید که در روند جذب آگاهانه بسیار موثر می باشد. زمانی که تو خواسته خود را به

اندازه کافی مشخص نکنی، آن را نخواهی یافت و به آن نخواهی رسید. تو باید ذره ای تردید در مورد خواسته خود

نداشته باشی تا آن را جذب کنی. به عبارتی باید آن را باور داشته باشی. این مرحله یعنی مرحله کنار زدن شک و

تردید را پذیرفتن می گویند

تو باید عباراتی را که می گویی قبول کنی و بپذیری. حال اگر ذره ای تردید داشته باشی در واقع آن را نپذیرفته ای

وقتی به درجه ای رسیدی که ندای درون تو به تو بگوید: خیالت راحت این امکان پذیر است در واقع آن را پذیرفته

ای یا به عبارتی قبول کرده ای

پذیرش و پذیرفتن سخت ترین مرحله در زمینه قانون جذب می باشد زیرا

. معنی آن را درک نمی کنند.

. وقتی می گوییم بپذیر مردم کلافه می شوند.

پذیرش همان عدم شک و تردید می باشد

بازی پذیرش وقدرت پذیرش:

تصور کنید تعدادی مهره روی چوبهای ضربدری فرورفته در استوانه اسفنجی قرار گرفته است. هر مهره یک خواسته

و هر چوب یک تردید می باشد. با برداشتن هر چوب مهره ایی بر روی زمین می افتد به عبارتی یک خواسته برآورده

می شود. مهره هایی که پایین افتاده اند در واقع همان پذیرش ما می باشند

همانطور که گفته شد با برداشتن هر چوب مهره ای بر روی زمین می افتد. این یعنی اینکه برای رسیدن به خواسته های

خود داشتن ارتعاش بسیار و همچنین کشف باور یا خواسته کافی نیست. بلکه باید باورهای آدمی از تردید به یقین

تبدیل گردد تا خواسته ها برآورده شود. هر چه یقین بیش تر باشد خواسته های آدمی سریع تر خودش را آشکار می

کند

پذیرش همان عدم شک و تردید

می باشد

قدرت پذیرش

. داشتن خواسته قوی با شک و تردید شدید یعنی خواسته ات به حقیقت نمی پیوندد

داشتن خواسته قوی با کمی شک و تردید یعنی خواسته ات آهسته به وقوع می

پیوندد

داشتن خواسته قوی بدون شک و تردید یعنی خواسته ات سریع به وقوع می پیوندد

سرعت قانون جذب نسبت مستقیمی دارد با میزان پذیرش شما

شک و تردید از کجا می آید

رایج ترین منبع شک و تردید باورهای محدود ما می باشد

باور محدود یعنی چه؟

باور محدود همان افکار تکراری است که باعث می شود تو به خواسته ات نرسی. به عبارتی خواسته ات را جذب

نکنی. باورهای منفی سبب بوجود آمدن افکار منفی می گردند. افکاری منفی سبب بوجود آمدن احساس منفی می

گردند. احساس منفی سبب بوجود آمدن ارتعاش منفی می شود که همه این ها سبب می شود شما به خواسته های

خود نرسید

مثال هایی در مورد باورهای محدود

سزاوار آن نیستم

مردم بعد از ترک سیگار چاق می شوند

کم کردن دست کم شش کیلو وزن کاری سخت است

در زندگی فقط یکبار شانس در خانه آدم را می زند

دیگر مرد خوب در دنیا پیدا نمی شود

دیگر زن خوب در دنیا پیدا نمی شود

مسئله مهم در مورد تفکر این است که به راحتی می توان آن را تغییر داد

عبارات پذیرشی

ابزار زیادی برای از بین بردن شک و تردید وجود دارد ولی ساده ترین آن عبارات پذیرشی است. عبارات پذیرشی

باعث می شود شک و تردید از بین برود. بعد از درست کردن عبارات پذیرشی باید اعتماد به نفس داشته باشی. به این

ترتیب آنچه را می خواهی جذب خواهی کرد

فورمول عبارات پذیرشی

نوشتن عبارتهای پذیرشی برای خود کاری بسیار آسان است

از خودت بپرس آیا کسی هست که کاری را که من می خواهم انجام دهم کرده باشد و یا چیزی را که من

می خواهم داشته باشم، داشته باشد؟

اگر پاسخ مثبت است. امروز چند نفر این کار را کرده اند و یا این چیز را داشته اند؟ دیروز چه طور؟ هفته

گذشته؟ ماه گذشته؟ فصل گذشته؟ سال گذشته؟ و...

در نوشتن عبارات خود از ضمیر سوم شخص استفاده کنید زیرا ضمیر اول شخص شک و تردید را در شما

ایجاد می کند

در مورد عبارات خود اطمینان حاصل کنید. از نوشتن احتمالا، شاید و ... خودداری کنید. مثال ها خود را با

منبعی موثق بنویسید. هرگز نگویید به عنوان مثال: احتمالا امروز هزاران نفر ثروتمند شده اند. برای عبارات

خود منبع بیابید و با اطمینان بگویید.

به عنوان مثال:

پارسال هزاران نفر همسر دلخواهشان را در شهر خودشان پیدا کردند

در شش ماه گذشته، هزاران نفر همسر دلخواهشان را در شهر خودشان پیدا کردند

هر روز بیش از پیش مردم همسر دلخواهشان را در شهر خودشان جذب می کنند

پذیرش به معنای عدم شک و تردید است، و شک و تردید از باورهای محدود ایجاد می شود

باور محدود فکری تکراری است که تو را از جذب خواسته هایت باز می دارد

چگونه عبارات پذیرش خود را درست کنید؟

گام اول: جمع آوری اطلاعات در مورد خواسته ات

گام دوم: پیدا کردن افرادی که در گذشته این کار را کرده اند .... یک روز گذشته، هفته، ماه و...

گام سوم: نوشتن عبارات موجه با ضمیر سوم شخص ( توجه کن ضمیر اول شخص برابر شک و تردید

)

حالا چه کنم

اکنون که با پذیرش آشنا شدی در ادامه ابزاری را به تو می دهم که به تو کمک کند، بیشتر و بهتر موضوع مورد نظر

خود را بپذیری. وقتی تو می پذیری با قدرت و عزم راسخ تری برای رسیدن به هدفت گام بر می داری

دوازده ابزار برای افزایش ارتعاش شما

1/قدردان و حق شناس باشید: قدر هر چیز را بدانید. دفترچه ای روزانه تهیه کنید و شکرگذار داشته

هایتان باشید. در ساعات مختلف روز قدردان نعمت هایی باشید که خداوند به شما عطا می کند

2/مدارک قانون جذب خودت را ثبت کن: آن چیزهایی که می خواهی در دفترچه روزانه ات

یادداشت کن. چیزهایی را بنویس که تو را به هدف اصلیت نزدیک می کند. با مطالعه مکرر یادداشت های

قبلیت در مورد قانون جذب شک و تردید را از بین ببر. با از بین بردن شک و تردید آسان تر به خواسته خود

می رسی

3/آنچه را به خواسته ات نزدیک است گرامی بدار: کوچکترین ذره که تو را اطمینان می بخشد قانون

جذب خوب کار می کند. آن ذره را ببین و به جای گلایه از کمی و کوچکی آن، آن را گرامی بدار. تا می

توانی شک و تردید های خود را کاهش بده

4/عبارات " من در روند کار قرار دارم " را بسیار به کار ببر: گاهی باور داشتن چیزهای بزرگ غیر

ممکن می باشد. به خصوص زمانی که روی نداشته ها فکر کنی. با ذکر جمله فوق شک و تردید را از خود

دور کنید. تمرکز روی نداشته ها برابر است با امواج منفی! از این لحظه به بعد بر روی داشته های خود

متمرکز باشید. به خود بگویید "من در مرحله جذب هستم" ، " من در مسیر قرار دارم "، "من به خواسته

هایم می رسم" همواره خود را در مسیر بدان و بر روی داشته های خود تمرکز کنید.

5/عبارت " من تصمیم گرفتم" را به کار ببر: راه دیگر امواج مثبت و انتشار آن استفاده از عبارت

تاکیدی " من تصمیم گرفته ام" می باشد. گفتن عبارتی مانند "من در روند کار هستم" یا " من تصمیم گرفته

ام" شک و تردید را از میان می برد. با از بین بردن شک و تردید، احساس خیال پیدا می کنید و با خیالی

راحت ترگام بر می دارید

6/عبارت "خیلی اتفاق ها ممکن است بیافتد" را به کار ببر: اگر یک جمله تردید کننده به ذهن خود

بیاورید ارتعاشی منفی تولید می کنید. یک اشتباه رایج که اکثرا انجام می گیرد این است که به جای اینکه

انرژی خود را صرف خواسته ات بکنی تا به آن برسی، وقت و انرژی خود را صرف چرایی عدم رسیدن به

هدف می کنید! صرف کردن وقت و انرژی برای جمله "چرا آنچه را دلم می خواهد ندارم" کاری اشتباه

است. در هر لحظه که احساس فقدان کردی یا خواستی بدانی فلان اتفاق می افتد با خود بگو: " در آینده

خیلی اتفاقات امکان است بیفتد" وقتی سعی کنی برای خود مشخص کنی خواسته ات چه طور و چه موقع به

سمت تو می آید، با خیالی راحت تر در مسیر خواسته ات گام بر می داری. زمانی که شما عبارت عنوان را به

کار می بری امواج مثبت ارسال می کنی و شک و تردید را از میان می بری. در این حالت تو در مسیر

اتفاقات خوب قرار می گیری بی آنکه از علت آن خبر داشته باشی! به جای آنکه فکر کنی چه اتفاقی می

افتد و یا تو چه کار کنی تا چه اتفاقی بیفتد صبر کن، قانون جذب کار خودش را بسیار عالی بلد می باشد

همواره به یاد داشته باش، سرعت قانون جذب با میزان پذیرش تو ارتباط بسیار مستقیمی دارد

7/اطلاعات کسب کنید: وقتی خواسته خود را مشخص می کنید در مورد نحوه بدست آوردن آن اطلاعاتی

کسب نمایید. قانون جذب همواره یک روند می باشد. برای راحتی کار می توانید سوال هایی نظیر سوال

های زیر را از خودتان بپرسید

برای شروع چه چیزی احتیاج دارم؟

اطلاعات آرمانی(اصلی) ممکن است چه باشد؟

تماس آرمانی ممکن است چه باشد؟

توجه کنید با تقسیم خواسته خود به قطعات کوچکتر بیشتر احساس می کنی در دسترست است و البته کمتر

مقاومت می نمایی که این یعنی کاهش شک و تردید. برای شروع هر کار سعی کنید اطلاعاتی در مورد

اینکه چگونه آن کار را راه اندازی نمایید، بدست آورید. همواره به یاد داشته باش زمانی که خیالت راحت

است فرکانس تو هم زیاد می باشد. در مسیر قانون جذب همواره امکان دارد بی نهایت اتفاق بیفتد تا خواسته

ات برآورده شود.

8/خودت را مثل جعبه ی جذب کن: جعبه جذب در واقع جعبه ای است که در آن چیزهایی را که

دوست داری جذب کنی و بدست آوری در آن قرار می دهی. در جعبه جذب می توانی چیزهایی مانند

بروشورها، سفرها، عکس ها و ... قرار دهی. جعبه جذب می تواند یک جعبه کفش و یا هر چیز دیگر باشد

هر موقع که تو چیزی را در جعبه جذب می گذاری در واقع داری آن را به سمت امواج مثبت، امید و ... قرار

می دهی. از این لحظه به بعد به جای دور انداختن کاتالوگ ها آن ها را درجعبه جذب بگذار. مهم نیست چه

زمانی و چگونه به آن می رسی. مهم این است قانون جذب به خواسته ات پاسخ دهد حتی یک ذره!

9/خلا ایجاد کنید: هر خلا همیشه در انتظار پر شدن است. از این لحظه به بعد در زندگی خود خلا ایجاد

کنید. اگر به دنبال چیزی هستی مانند مشتری یا پول ابتدا فضایی مثل پرونده نامگذاری مشتری به عنوان خلا

ایجاد کن. اصل عمده بر خلا توجه بر فرصت هایی است که باید پر شود و شکاف هایی که وجود دارد. از

دست دادن یک چیز برابر است با بدست آوردن چیز دیگر. همواره فراوانی نعمت را احساس کنید تا

خلاهایتان پر شود

10/ به آن چک بچسب: وقتی پای پول در میان باشد، هر کاری می کنی، پس به آن چک بچسب. به جای

پول کردن چکی که دریافت کرده ای، مدتی آن را نگه دار. آن را نگاه کن و از آن لذت ببر. این پیشکش

جهان هستی به تو می باشد. وفور نعمت یک احساس است، احساسی لذت بخش. هر کاری که می توانی

انجام بده تا احساس وفور نعمت بکنی. از چک های دریافتی یک کپی بگیر و آن ها را داخل کیف پولت

بگذار. یک اسکناس پنجاه دلاری داخل یخچال بگذار. هر کاری انجام بده تا وفور نعمت را احساس کنی

هر وقت دیدی کاری در مورد پول تو را ذوق زده می کند، آن کار را بارها و بارها انجام بده

وظیفه تو این است خواسته ات را بنویسی و ابزارهای مناسب برای رسیدن به آن را بپذیری. وظیفه تو این

نیست از مسایل سر در بیاوری بلکه قانون جذب، جواب ها را به تو می دهد. همواره به یادداشته باش هر

موجی بفرستی همان را دریافت می کنی

11/ بگذار قانون جذب کار خودش را بکند: گاهی فکر به آن چیزی که می خواهی گیج کننده می

باشد، اما مهم نیست قانون جذب کار خودش را می کند. گاهی اوقات با سوالات گیج کننده مانند: نمی دانم

چگونه به آن برسم، خود را گیج می کنی. بس کن بگذار قانون جذب کار خودش را بکند. در مسیر

دستیابی به خواسته ات با سوال های بسیاری رو به رو می شوی اما بس کن این وظیفه تو نیست. بگذار قانون

جذب کار خودش را بکند

12/ حمایت و منابع: قرارگیری در میان افرادی که از قانون جذب استفاده می کنند، سبب می گردد تو انرژی

مثبت به جهان هستی بدهی. اما سوال این است چگونه این افراد را پیدا کنی؟

جذب آگاهانه و پیدا کردن افرادی که دوست دارند در این باره حرف بزنند

اکنون که قانون جذب رافهمیدی فقط کافی است و فقط کافی است دست به کارشوی

کتاب قانون جذب اثرمایکل لوسیر

شش گام تاجذب ثروت

الان که با قانون جذب اشنا شدید ضروری یه که مراحل ساده واصولی اون رو هم بلد باشید در این نوشته شش گام اصولی جذب رو بیان می کنم که برای رسیدن به هر مطلبی خواسته ای و ارزویی کاربرد داره مطالب به نقل از کتاب بینیشید وثروتمندشوید ناپلئون هیل که یکی ازپیشگامان سبک مدرن ادبیات موفقیت شخصی بود هستش

امید وارم این مطالب ساده ولی پر کاربرد رو بادقت وگام بگام انجام بدید

این چندگام رو برای جذب ثروت نقل می کنم اما برای هر خواسته ای کاربرد داره

اولین گام:

مقداردقیق پولی را که ارزویش رادارد در ذهن خود تعیین کنید

این که بگویید من پول زیادی می خواهم کافی نیست باید مقدار دقیق پول رامشخص کنید

دومین گام:

شمابایدمشخص کنید که دقیقا حاظر به پرداخت چه چیزی در ازای دریافت پولی که ارزو دارید هستید

همچنین چیزی حقیقت ندارد که بدون از دست دادن چیزی ،چیزی جدید بدست بیاورید

باید برای رسیدن به خواسته ی خود بهابدهید

سومین گام:

باید تاریخ مشخصی(روز. ماه. سال.)را برای داشتن مقدارپول مورد نظرتان تعیین کنید

***چون هر کاری به اندازه ی زمانی که برای ان تخصیص داده شود طول می کشد

دقیقا مثل کاشتن یک بذر است که زمان باروری و برداشت مشخصی دارد

وقتی هدفی تععین می کنیم باید برای زمان بدست اوردنش محدودیت زمانی بگذاریم وحدالامکان سعی کنید زمان کوتاهی به خود بدهید

چون تنها چیزی که می تواند رشد کند ان چیزی است که برای ان انرژی صرف می کنید

پس تاریخ دقیق را در نظر بگیرید و انرا یادداشت کنید***

چهارمین گام:

برنامه ی مشخصی تهیه کنید که شمارابه سوی هدفتان ببرد و از همین الان شروع کنید

*** همان مصداق بارز از توحرکت از خدا برکت

چون عمل کردن است که باعث تفاوت ادم های موفق از ادم های ناموفق می شود***

پنجمین گام:

گام پنجم در واقع اجماع تمام گام ها می باشد

باید یک بیانیه شخصی بنویسید که شامل این موارد باشد:

+مقدار پولی که خواستار بدست اوردنش هستید

+محدوده ی زمانی و تاریخ مشخص

+در ازای رسیدن به پول حاظر به پرداخت چه بهایی هستید

+برنامه ای تعیین کنید با توضیحات و شرح کامل جهت بدست اوردن خواسته تون

ششمین گام:

*** قبل از گفتن گام ششم باید یاد اوری کنم که این گام ها برای هر چیزی کار خواهند کرد نه فقط برای پول

ما باید بارها وبارها به این شش گام مهم بازکردیم وانجامشان بدهیم***

بیانیه ی شخصی خود را روزی دو مرتبه با صدای بلند بخوانید یک بار درست قبل از استراحت در شب ویک باربلافاصله بعداز بیدارشدن درصبح

وهمین طور که می خونید خودتون رو ببینید و حس کنید و باور کنید که انگار هم اکنون در جایگاه مالی دلخواه هستید

*** من وقتی اولین بار این مطالب رو خوندم پیش خودم گفتم واقعا مسخره است

امکان نداره کارکنه اما هر چه بیشتر تحقیق کردم دیدم قانون جذب سرتاسر زندگی من رو گرفته وبه خیلی چیزها که ناخواسته حتی فکر کردم بدستش اوردم و خیلی چیزها رو حتی با افکار منفی که ناخواسته به ذهنم رسیده از دست دادم پس چه خوبه که منطقی فکر کنم وبه قابلیت های خودم ایمان بیارم

این که من انسان نوعی ماشین جذبم دقیقا مث اهنربا که قدرت جذب داره من هم قدرت جذب دارم

پس چه خوبه که اصولی قانون جذب رو یادبگیرم تااینکه کمتر صدمه ی افکار منفی خودم روبخورم وبیشتر چیزایی که دوست دارم رو جذب کنم چون این موهبت اللهی یه

بقولی : توهمانی که در اندیشه ی انی

پس احساسش کن و باورش داشته باش

چون هر چیزی که در ذهنت بهش بارها وبارها فکر کنی شرو ع به بارور کردنش میکنی

بیندیشید وثروتمندشوید ناپلئون هیل.مهدی قراچه داغی

قانون نسبیت

یکی از قوانین حاکم بر جهان هستی، قانون نسبیت است. این قانون، نسبی بودن وقایع و عدم

قطعیت آ نها را نشان م یدهد.

برای فهم بهتر موضوع میتوان چند سؤال را به عنوان نمونه مطرح

کرد و پاسخ به آ نها را مورد بررسی قرار داد

- آیا مصرف خوراکی مرگ موش برای انسان مضر است؟

- آیا مصرف خوراکی ویتامین

A

برای انسان خوب است؟

- آیا زلزله خوب است؟

- آیا صاعقه بد است؟

- آیا شیطان بد است؟

و ... ؟

به طور معمول پاسخی که بسیاری از ما به این نوع پرسشها داریم، با پاسخهایی که با توجه به

قانون نسبیت ارائه م یشود، متفاوت است. انسان هر روز با تعداد زیادی از این سؤا لها و بسیاری از

مسایل و مشکلات کوچک و بزرگ مرتبط با آن مواجه م یشود. در این موارد اگر دیدگاه نسبیتی

در بینش او شکل نگرفته باشد، دچار اشتباهات فاحشی خواهد شد. سه نمونه از نسبیت در بینش

انسان، عبارت است از

نسبیت خوب و بد

نسبیت مالکیت

نسبیت زشت و زیبا

الف/ نسبیت خوب و بد

اگر سؤال شود که شیطان خوب است یا بد، چه جوابی خواهیم داد؟

جوابی که با در نظر نگرفتن نسبیت ارائه م یشود، این است که به طور مسلم و مطلق شیطان بد

است. وقتی م یگوییم به طور مطلق، منظور این است که وجود شیطان هیچگونه امتیازی نم یتواند

داشته باشد. به طور معمول دید انسان مطل قگرا است و به همین دلیل هما نگونه که بررسی خواهد

شد، بسیار شکننده و آسیب پذیر است. اما در «دیدگاه نسبیتی » با توجه به حقیقت هر پدیده و ماورای

هر جریان، عدم قطعیت خوبی و بدی آن به اثبات م یرسد و بینش متعال یتری به دست م یآید.

برای مثال، در خصوص سؤال مطرح شده، م یتوان با توجه به دیدگاه نسبیتی گفت که بدون

وجود عوامل ضد کمال، کمال ارزشمند نیست و در صورت وجود شیطان و غلبه بر آن است که انسان

م یتواند متعالی شود. اگر شیطان نبود، گذشتن از چه مانعی و فتح چه قله کمالی باعث تعالی الهی

او م یشد؟! در واقع شیطان وسیله آزمایش انسان است و سنگ محکی برای تعیین میزان خلوص او

به شمار م یآید. به عبارتی دیگر، اگر با شیطان رو به رو شدیم و توانستیم از سد آزمایشاتی که برای

ما تدارک دیده است، عبور کنیم، آنگاه م یتوانیم به کارآزمودگی خود در رابطه با کمال و تعالی الهی

خود مطمئن شویم و در این صورت است که حرکت انسان با ارزش است. بنابراین، وجود شیطان در

کمال ما نقش دارد و اگر شیطان نبود، به دنبال خدا گشتن هم نبود.

هر چه که خلق شده است، نعمت است و از فاید های برخوردار است.

جهان چون زلف و خال و چشم و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست

شبستری

از سوی دیگر، اگر شیطان را بد مطلق بدانیم، منشأ و خالق بدی، خود او خواهد بود. در این صورت،

باید خوب مطلقی نیز وجود داشته باشد که خالق خوبی به شمار رود. این خالق خوبی از نگاه کسی

که به وجود خداوند معتقد است، نمیتواند کسی جز او باشد و با این بینش، شیطان به عنوان خالق

بدی در مقابل خداوند به عنوان خالق خوبی قرار م یگیرد و این مطل قبینی در مورد شیطان، اعتقاد

به دوئیت و شرکی آشکار خواهد بود.

پرسش دیگری که به عنوان نمونه مطرح شد، این است که زلزله خوب است یا بد؟

در عین حالی

که به طور معمول به این پرسش جواب داده خواهد شد که به طور مطلق زلزله بد است، اما با دید

نسبی بین و با توجه به حقیقت وجودی زلزله، پاسخ از این قرار است که اگر زلزله نبود، انسان هم

وجود نداشت. در وهله اول این جواب بسیار عجیب و نامعقول به حساب م یآید؛ ولی با اندکی تأمل

در م ییابیم که بله؛ واقعاً چنین است و پیدایش خشک یها بر کره زمین مدیون دو پدیده زلزله و

آت شفشان است و اگر خشک یها به وجود نم یآمد، انسانی نیز وجود نداشت. زیرا اگر زمین زیر آب

میماند، امکان حیات انسان فراهم نمیشد. پس، از نعمت وجود زلزله و آت شفشان است که انسان

پا به کره خاکی گذاشته است.

همچنین، اگر نعمت وجود صاعقه نبود، حیاتی روی کره زمین وجود نداشت؛ زیرا صاعقه از طرفی

باعث بارور شدن ابرها و ایجاد باران شده است که پایه و اساس حیات موجودات خشکی زی بر

روی کره زمین است و از طرف دیگر با تبدیل اکسیژن

O2

به اُزن

O3

لایه جوی ازن را

تشکیل داده است

بدون وجود این لایه امکان حیات بر روی زمین وجود ندارد و موجودات زنده از تشعشعات مضر

فضا در امان باقی نخواهند ماند. به عبارت دیگر، بدون وجود صاعقه، تشعشعات مضر کیهانی امکان

حیات برای هیچ موجودی را باقی نم یگذاشت. حال ممکن است از یک منظر، صاعقه خطرناک و

مخرب شناخته شود و انسان از آن وحشت داشته باشد. اما باید توجه داشت که در قضاوت نسبت

به هر چیز نمی توان فقط از یک زاویه به آن نگاه کرد. ممکن است که بینش انسان جدا از قانون

نسبیت و تنها با توجه به برخی فواید یا برخی مضرات هر چیز در مورد آن حکم کند. در این صورت،

آن بینش، غلط و ناپخته خواهد بود

همچنین، اگر به منظور اطلاع از بینش رایج، از افراد بپرسیم که خوردن مرگ موش برای سلامتی

انسان خوب است یا بد، اکثریت قریب به اتفاق آنها در پاسخ خواهند گفت که به طور قطع خوردن

مرگ موش برای انسان مضر است. اما مرگ موش که همان آرسنیک سفید است، ماده اصلی

داروهای بیمار یهای مقاربتی است و کشف آن نیز به تجربه ای در قرن گذشته باز میگردد. در این

زمان جوانی از کشور ترکیه مبتلا به بیماری مقاربتی بود که به دلیل عدم راهکار درمان برای این

بیماری، تصمیم به خودکشی گرفت و به همین منظور اقدام به خوردن مرگ موش کرد. اما با کمال

تعجب شاهد این تجربه عجیب شد که نه تنها از دنیا نرفت، بلکه بیماری او نیز بهبود پیدا کرد. وی

بلافاصله این موضوع را به پزشکان آلمانی اطلاع داد و این تجربه مورد بررسی قرار گرفت و منجر

به ساخت داروهای بیمار یهای مقاربتی شد.

با مطالعه این موارد و بررسی بیشتر، به این نتیجه م یرسیم که بد مطلق وجود ندارد و هر آن چه

خداوند متعال خلق کرده است، نعمت است و اگر در جایگاه خود مورد بررسی قرار بگیرد، حداقل یک

فایده دارد که به دلیل آن خلق شده است. از این رو:

پس بد مطلق نباشد در جهان بد به نسبت باشد، این را هم بدان

در زمانه هیچ زهر و قند نیست که یکی را پا دگر را بند نیست

مر یکی را پا دگر را پایبند مر یکی را زهر و بر دیگر چو قند

مولانا

مواردی نیز وجود دارد که اغلب افراد، آن را به طور مطلق مثبت ارزیابی میکنند. برای مثال، اگر

سؤال شود که آیا ویتامین

A

خوب است یا بد، عد های خیلی سریع پاسخ میدهند که خوب و مفید

است.

در حالی که تزریق بیش از حد نیاز ویتامین

A

به فرد م یتواند موجب مرگ او شود. پس خوب

و بد بودن آن بستگی به حد نیاز و میزان مصرف آن دارد

به طور کلی، خوب، بد، مفید و مضر بودن هر چیزی بستگی به این دارد که در چه جایگاهی، چگونه

و به چه میزان استفاده شود و نمیتوان خیلی سریع به قضاوتی سطحی و ظاهری بسنده و اظهار

نظر کرد. همچنین، لازم است همه عوامل موثر در هر موضوعی به خوبی مورد شناسایی و بررسی

قرار گیرد تا ابعادی از وجود آن برای انسان پوشیده نماند. زیرا پوشیدگی آن م یتواند موجب برداشت

و قضاوت غلط شود. در عین حال باید توجه داشت که همه چیز تابع قانون نسبیت است و به طور

مطلق نم یتوان در مورد آن صحبت کرد

اگر از این منظر به اجزای هستی بنگریم، در مییابیم که

آگاهی از این قانون از موارد مهمی است که به حل تضاد با خداوند کمک میکند. انسان به

آفرینش هر چه که به نفع خود نبیند، اعتراض میکند. اما اگر به دنبال حقیقت خلقت آن برود،

به طور حتم به علتهای ناشناخت های برخورد خواهد کرد که تصورش را ندارد و به این ترتیب،

تضاد با خدا برطرف خواهد شد

از این گذشته، یکی از عواملی که انسان را به عالم کثرت سوق میدهدمطلق بینی اوست. برای

مثال، ما دوستان زیادی داشته ایم که امروز دیگر در زمره دوستان ما نیستند. اگر به علت کنارگذاشتن

آ نها و یا علت این که چرا آ نها ما را طرد کرد ه اند بیاندیشیم، در مییابیم که عامل اصلی این

جداییها مطلق بینی است. زیرا بیشتر آ نها تا زمانی در نظر ما خیلی خوب و عالی بود ه اند و از

مصاحبت و دوستی با آ نها لذت برد ه ایم. ولی به محض این که یک رفتار ناخوشایند از آ نها دید ه ایم،

از ادامه دوستی و معاشرت با آ نها خودداری

کرد ه ایم. یعنی به یک باره نظرمان عوض شده است؛ آ نها را کنار گذاشته ایم و در نتیجه، از وحدت

جدا و دچار کثرت شد ه ایم

در حالی که:

هر گلی، علت و عیبی دارد گل بی علت و بی عیب خداست

پروین اعتصامی

در دیدگاه نسبیتی که به همه چیز به صورت نسبی نگاه میشود؛ نه مطلق، انسان به دنبال خوبی

مطلق و بدون عیب و ایراد نیست و این نکته را درباره دیگران میپذیرد که همان طور که خوب یها و

محاسنی دارند، ممکن است عیبهایی هم داشته باشند و این یک امر کاملاً طبیعی است

البته، این بدان معنا نیست که وجود عیب مورد تأیید باشد. به طور مسلم، لازم است در جهت رفع

معایب اقدام شود. اما در عمل و در واقعیت هنوز انسان ها از خود رفتارهای نامعقول و ناصحیحی

نشان میدهند که اگر قرار باشد محاسن آ نها در کنار آن دیده نشود و مورد اغماض قرار نگیرد،

امکان هیچ گونه معاشرتی وجود ندارد و لازم میشود که همه افراد به اجبار به انزوا پناه برند و در

این صورت، هیچ دو نفری قادر به زندگی با یکدیگر نخواهند بود

این مصداق کامل عالم کثرت است که در آن هیچ دو انسانی نم یتوانند یکدیگر را تحمل کنند

اما درک دیدگاه نسبیتی کمک میکند که دچار کثرت نشویم و تبعات ناشی از بینش غلط

مطلق بینی را که برای ما بیماری و ضرر و زیا نهای مادی و معنوی به همراه دارد، نداشته باشیم

با اولین عیبی که برخورد م یکنیم، همه حسن ها را نادیده نگیریم و به دلیل دیدگاه مطلق بین

خود، دچار کثرت و بیماری نشویم.

اصل مسلمی که وجود دارد، این است که هیچ چیزی در خلقت بیدلیل و بیفایده خلق نشده است

و از جهاتی به انسان کمک م یکند. بنابراین، باید در پردازش اطلاعات و تجزیه و تحلیل حوادث و

وقایع، تفکر صحیح نسبیتی به کار برده شود. زیرا این شیوه تفکر، تضاد انسان را کاهش میدهد؛ از

حرکت سریع او به سمت کثرت جلوگیری میکند و باعث میشود که تضاد نسبت به دیگران که سد

اصلی راه کمال است، برطرف و حرکت به سوی صالح شدن آسا نتر شود

ب/نسبیت مالکیت

اگر از خود سؤال کنیم دستی که در خدمت من است و با آن کارهای خود را انجام م یدهم، مال

من است یا خیر؟ چه پاسخی خواهیم داد؟ اگر بپرسیم آیا مالک اتومبیلی که خریداری کرد ه ام و

سند آن نیز متعلق به من است، هستم یا خیر؟ به چه جوابی خواهیم رسید؟ آیا معتقدیم که دست

پا، چشم، دندان، مو و همه ابعاد وجودی ما به ما تعلق دارد؟

به طور مسلم جوابی که به این گونه سؤا لها میدهیم این است که با اطمینان میگوییم: "بله

اما

اگر به بیمارستا نها مراجعه کنیم و جویای آمار بیماران شویم، میبینیم که بسیاری از افراد تا ساعتی

قبل، چشم، پا، دست و ... داشتند، ولی دیگر ندارند و یا صاحب فرزند، همسر، خواهر، برادر، پدر، مادر و

... بوده اند؛ اما دیگر نیستند. همچنین، اگر به بیمارستان سوانح سوختگی برویم، می بینیم که بسیاری

از افراد چهر ههای زیبایی داشت هاند که با یک اتفاق ساده و در ثانی های همه را از دست داد هاند و دیگر

آن سیمای جذاب را ندارند و جمال آنان جای خود را به چهر های داده است که هرگز تصورش را نیز

نم یکرد هاند و شاید قبلاً از بابت آن زیبایی به خود م یبالیدند و حتی آن را به رخ دیگران م یکشیدند؛

اما امروز خود را از انظار مردم پنهان میکنند

اگر در ادامه بررسی خود به اداره پلیس آگاهی برویم، متوجه میشویم که بسیاری از افراد، صاحب

ماشین، جواهرات، لوازم گران قیمت، وسایل منزل و ... بود ه اند که در حال حاضر دیگر هیچ کدام را

ندارند و همین طور اگر به اداره آتش نشانی برویم، میبینیم که خیلی ها صاحبخانه و زندگی بود ه اند؛

اما همه اثاثیه و اموال آ نها در آتش سوخته است و در حال حاضر حتی جایی برای خوابیدن ندارند

شاید به نظر برسد که انسان حداقل مالک علم خویش است. اما چه بسیار بود ه اند کسانی که از علم

و دانش و هوش و استعداد فراوانی برخوردار بوده، حتی برخی، از بابت آن به خود بالید ه اند، اما با یک

حادثه کوچک همچون اصابت ضرب های به مغز خود، همه این داشت هها را از دست داد ه اند و یا در

سانح های همه حافظه آ نها درگیر فراموشی شده است و دیگر چیزی برای عرض اندام ندارند.

بر این اساس که هر شخصی ممکن است در هر لحظه همه دارایی و توانایی خود را از دست بدهد،

ما مالک چه چیزی هستیم؟ و اگر مالک چیزی هستیم، تا به کی مالکیت ما اعتبار دارد؟

اگر دقت کنیم، متوجه م یشویم با این که انسان به طور ظاهری مالک به حساب میآید و برای

آن اسنادی نیز در اختیار دارد، در حقیقت مالک هیچ چیزی نیست و مالکیت او اعتباری است

این امر تابع «نسبیت مالکیت » بوده، بر مبنای آن، انسان فقط تا اطلاع ثانوی مالک به حساب

میآید و آن چه که در اختیار اوست، به صورت امانت و موقتی بوده، هر لحظه میتواند زمان از

دست دادن آن باشد. زیرا در حقیقت مالک اصلی خداست

و لله ما فی السماوات و ما فی الارض

و مالکیت انسان نسبی است.

عدم تجهیز به این بینش، انسان را دست خوش اضطرا بها، استر سها، افسردگ یها و بیمار یها

میکند و از بزر گترین عوامل ایجاد بیماری به حساب میآید. بنابراین، بدون اصلاح بینش، در هر

لحظه ممکن است هر یک از ما در معرض یک شوک فلج کننده قرار بگیریم. برای مثال، در مواجهه

با ربوده شدن اتومبیل شخصی، نه تنها آن را از دست داد ه ایم، بلکه دچار بیماری نیز میشویم. پس،

بدون تثبیت بینش بر «نسبیت مالکیت » ضرر و زیان چند برابر میشود.

از این رهگذر، بالاترین قدرتی که انسان م یتواند به آن دسترسی پیدا کند، قدرت از دست دادن

است

وجود بینش «نسبیت مالکیت »، به ما ظرفیت و قدرت از دست دادن میدهد؛ زیرا فلک کار

خود را انجام م یدهد و همواره انسان را با از دست دادن مواجه میکند. اما مهم این است که ما

چگونه تفکر میکنیم

ج/ نسبیت زشت و زیبا

اگر بتوان انسان را از جهان هستی مادی بیرون گذاشت، زشتی و زیبایی معنی و مفهوم خود را از

دست م یدهد. در حقیقت، جهان هستی به خودی خود تعریفی برای زشتی و زیبایی ندارد. این انسان

است که به جهان هستی معنا م یدهد و آن را تعبیر و تفسیر م یکند و گر نه در طبیعت، زشت و زیبا

همه جا در کنار هم قرار دارند و از بابت آن هیچ اعتراضی وجود ندارد.

پر طاووس را مبین و پای بین تا که سوء العین نگشاید یقین

مولانا

اگر زیبایی پر طاووس را نظاره م یکنیم، لازم است پایش را نیز ببینیم تا دچار کج فهمی نشویم و از

حقیقت قوانین هستی دور نیفتیم و فکر نکنیم که همه چیز باید در زیبایی مطلق و یا زشتی مطلق

قرار داشته باشد. در هستی، زیبایی و زشتی در کنار هم قرار دارد: گل و خار آن، پر طاووس و پای او

و ... که حاصل جمع هر یک از ای نها یک زیبایی طبیعی دارد.

یکی دیگر از بینشهایی که موجب بیماری انسان م یشود، دیدگاه «مطل قبینی » در برآورد زیبایی

است. در واقع این دیدگاه انسان را به دنبال این میکشاند که در مخلوقات الهی انتظار زیبایی مطلق

داشته باشد. در حالی که زیبایی مطلق که هیچ گونه زشتی در حاشیه خود نداشته باشد، در هیچ یک

از اجزای جهان وجود ندارد و اگر به این موضوع توجه نشود، ممکن است هر چیزی در نظر انسان

زشت مطلق تلقی شود و از این جهت، اذیت و ناراحتی عمیق او را فراهم آورد. اگر گلی باشد، خار

هم در کنار آن خواهد بود. این «دیدگاه نسبیتی » درباره زشتی و زیبایی است که به انسان میفهماند

که م یتواند در کنار زیبایی، زشتی و در کنار زشتی، زیبایی وجود داشته باشد

یکی از اثرات فهم و درک این موضوع، نقش آن در سلامتی است. با قبول قانون نسبیت و اصل عدم

قطعیت، م یتوانیم از بیمار یهایی که ناشی از تنشها هستند، رها شویم؛ زیرا عدم آگاهی از قانون

نسبیت منجر به ایجاد تنش و سپس بیمار یهای جسمی، روانی، ذهنی و روا نتنی خواهد شد. اما با

گردشی در کوچه باغ راز هستی و کشف رمز از آن و پی بردن به وحدت هستی مادی به این نکته

م یتوان واقف شد که سراسر آن زیبایی است. به عبارت دیگر، در تماشای باغ هستی، با شکستن

عینک «مطل قبینی » موفق به دیدن وحدت حاکم بر آن م یشویم که خود نوعی زیبایی است. علاوه

بر این، فهم و درک این وحدت عامل درک عظمت طرح الهی است که اگر کسی درباره آن به یقین

برسد، نظار هگر زیبایی نقش بسته در زمینه این طرح شگفت انگیز خواهد شد.

زندگی زیباست چشمی باز کن گردشی در کوچه باغ راز کن

هر که چشمش در تماشا نقش بست عینک بدبینی خود را شکست

...

گر تو را نور یقین پیدا شود م یتواند زشت هم زیبا شود

مولانا

قانون نظم و بی نظمی

با طرح مجموع های از پرس شها درباره نظم در هستی و بررسی پاسخ آ نها م یتوان به یکی دیگر از

قوانین هستی پ یبرد و از کاربرد آن در زندگی بهر همند شد. برای این منظور باید به سؤالاتی از این

قبیل پاسخ دهیم: آیا وقتی به آسمان نگاه م ینیم، نظم م یبینیم یا ب ینظمی؟ و آیا چیدمان ستار هها

را منظم م یبینیم یا نامنظم؟ آیا وقتی به جنگل نگاه م یکنیم، شاهد نظم هستیم یا ب ینظمی؟ آیا

م یتوان گفت که در آسمان، جنگل و هر پدیده طبیعی دیگر، هم نظم و هم ب ینظمی وجود دارد؟

برای پاسخ به این سؤالات لازم به توضیح است که هر پدید ه ای در عالم هستی مادی مانند یک

سکه دو رو دارد: واقعيت وجودي و حقيقت وجودي

واقعيت وجودي

واقعيت وجودي هر جزء از هستی نشان م يدهد كه آن جزء وجود دارد؛ یعنی چه از علت و چگونگي

وقوع آن با خبر باشيم و چه نباشیم، حادث و واقع شده است. اين بخش از وجود، قابل مشاهده يا قابل

ثبت، ضبط و انداز ه گيري است و يا اثری در محيط به جا م يگذارد و البته م یتواند دو یا چند مشخصه

از مشخصات ذکر شده را داشته باشد. براي مثال، چه نحو ه ب ه وجود آمدن یک تکه سنگ را بدانيم و

چه ندانيم، آن تكه سنگ واقعيت دارد؛ زیرا برای ما معلوم است که حادث شده است. پدید ه هایی نیز

وجود دارد که با حواس پن ج گانه درک نم یکنیم؛ ولي واقعيت دارند. براي نمونه اشعه مادون قرمز كه

نم يتوانيم آن را ببينيم و يا لمس كنيم، واقعيت دارد؛ زیرا با تجهيزاتي به وجود آن پیمیبریم؛ آن را

انداز ه گيري میكنيم و حتي مورد بهر ه برداري قرار میدهيم.

حقيقت وجودي

حقيقت وجودي، چیستی، چرایی و چگونگی واقعیت وجودی است و با کشف یا تحقیق و بررسی

درباره این موضوعات به دست م یآید

علت وجودي و نحو ه وقوع

براي مثال: علت به وجود آمدن سنگ چيست؟ و يا جهان هستي چگونه و در اثر چه عواملی پدید

آمده است؟ ...

طرح وجودي و مسايل پشت پرد ه ي واقعيت وجودي

هر واقعيتي بر اساس طرح و نقش هاي شکل م یگیرد. بنابراین، با بررسي مسايل پشت پرد ه هر

واقعيتي، م يتوان با طرح و نقشه وجودي آن واقعيت، آشنا شد و آن را مورد مطالعه قرار داد. براي

مثال م یتوان دریافت که به چه منظوري انسان به صحنه خلقت آمده است و يا فلسفه آفرینش

جهان هستي چيست.

کیفیت وجودي هر پديده

در بررسی حقيقت وجودي، چگونگي و کیفیت وجودي هر واقعيت نسبت به یک مبنا، زير ذر هبين

قرار م یگیرد. برای مثال، با داشتن مبنا م یتوانیم بدانیم هر چيزي وجود حقیقی دارد يا مجازي است.

از جمله، در مورد تصوير یک شي در آينه م یگوییم آن تصوير، واقعيت وجودي دارد و در آينه واقع

شده است ولي حقيقي نیست؛ زيرا نسبت به خود شي مجازي است. پس چيزهايي م يتواند در عالم

هستي واقع شده باشند؛ اما نسبت به منشأ خود، حقیقی محسوب نشوند و بر عكس ممکن است

بعضي چيزها از نظر ما واقعيت نداشته باشند؛ ولي حقيقت وجودي شان واقعیت آ نها را نیز اثبات کند.

مانند اشعه مادون قرمز كه از نظر چشم غیر مسلح واقعي محسوب نم یشود؛ اما وقتی با ابزارهايي

شناسایی م یشود، دیگر غیر واقعی نخواهد بود و به عبارت دیگر، بر مبنای ابزار شناسایی که چشم

مسلح یا غیر مسلح است، م یتوانیم بگوییم که حقیقی است یا خیر.

همچنین، هال ههاي پيرامون انسان كه با چشم ديده نم يشوند و به همین دلیل، سا لها از نظر انسان

واقعيت نداشتند و صحبت از آ نها خرافه تلقی م یشد، امروزه با عكس برداري كرليان قابل مشاهده

است و کسی نم یتواند بگوید که حقیقی نیست. یعنی چه بسا حقایق وجودی، ما را با ناشناخته هایی

مواجه کند که به واقعیت آ نها پی ببریم و دیگر آ نها را غیر حقیقی ندانیم.

حال وقتی به آسمان نگاه م یکنیم، آن چه که واقعیت دارد این است که چیدمان ستار ه ها بدون هیچ

گونه نظمی و به طور تصادفی چیده شده است؛ یعنی گویا هیچ اصولی برای این چیدمان در نظر

گرفته نشده است. همچنین اگر به یک جنگل توجه کنیم، آن را در ب ینظمی کامل مشاهده خواهیم

کرد. در حالی که اگر به یک جنگل مصنوعی که چیدمان آن را انسان طراحی و اجرا کرده است، دقت

کنیم، مشاهده خواهیم کرد که درختها همه در فواصل معین و بر اساس نظم چیده شد ه اند.

بنابراین، اگر قرار بود انسان آسمان، کوه، جنگل و سایر اجزای طبیعت را طراحی کند، همه آ نها از

چیدمانی منظم برخوردار م یشدند؛ اما به طور طبیعی اصلی همچون تقارن یا هر اصل دیگری که

برای بشر نظم را تداعی کند، در ظاهر و چینش این اجزا دیده نم یشود.

در عین حال، وقتی به سراغ حقیقت پدیده های فوق می رویم و پشت پرده آن ها را بررسی م یکنیم،

متوجه می شویم که هرچند از ظاهری به طور کامل نامنظم برخوردار هستند، بر ساز و کار آ نها

نظمی کامل حاکم است و بر اساس اصولی بسیار دقیق و منظم اداره م یشوند. بنابراین، م یتوان

گفت که واقعیت هستی مادی تابع ب ی نظمی و حقیقت آن تابع نظم است و یا به عبارتی دیگر

جهان هستی بانظم وبی نظمی ساخته شده است

کاربرد آشنایی با قانون نظم و ب ینظمی

بر اساس این که جهان هستی با نظم و ب ی نظمی ساخته شده است، م یتوان گفت که یکی از قوانین

حاکم بر جهان هستی، «قانون نظم و ب ینظمی » است. با پی بردن به این قانون، م یتوان بینش

خود نسبت به برقراری نظم در زندگی را اصلاح کرد و مانع بسیاری از آسی ب هایی شد که به راحتی

از این طریق برطرف م یشود

در نظر بگیرید که یک تکه نخ از جیب کسی آویزان شده باشد یا یقه کت او برگشته باشد و یا در

یک سالن انتظار، تابلو و یا ساعتی به صورت کج روی دیوار نصب شده باشد. چند در صد از افراد با

دیدن چنین صحنه هایی اعصابشان تحت فشار قرار گرفته، و تصمیم م یگیرند که این ب ینظمی را

بر طرف کنند و در صورتی که چنین کاری امکان پذیر نباشد، به شدت متشنج م یشوند؟

ارتباط بین عملکرد اعصاب و روان با کج نصب شدن یک تابلو بر روی دیوار چیست و چگونه نقایص

جهان هستی با نظم و ب ینظمی ساخته شد ه است.

پیرامون ما م یتواند عامل فشارهای روانی و در نهایت، بیماری باشد؟

همان طور که در مباحث قبلی مطرح شد، اطلاعات مربوط به حوادث و وقایع بیرونی از یک

فیلتر بینشی عبور میکنند و همه افراد در مواجه با یک صحنه به یک نسبت تحت فشار قرار

نم یگیرند و میزان اثر هر صحنه به چار چوب تعریف شده این فیلتر بینشی بستگی دارد. در نتیجه،

اغلب ما در خیلی از موارد به علت عدم شناخت، فهم و درک اصول بینشی، تحت تنشهایی قرار

م یگیریم که در نتیجه آن بدن مسموم م یشود و اسپاسم یا عوارض دیگر ایجاد م یکند. برای

مثال، بسیاری از خانمها در اداره خانه خود دچار وسواس هستند و در اثر مواجه شدن با ب ینظمی

دچار چنین مسمومیتی م یشوند.

در واقع دلیل اصلی بسیاری از مشکلات و بیمار یهای ما در این است که کتاب جهان هستی را

مطالعه نکرد هایم و به این موضوع واقف نیستیم که خود جهان هستی از نظم و ب ینظمی شکل

گرفته است. ما هیچ وقت ب ینظمی را نم یپذیریم؛ در حالی که ایجاد ب ینظمی در زندگی امری

اجتنا بناپذیر است و هیچ گاه نم یتوان نظم مطلق ایجاد کرد. همچنین، از نظم و ب ینظمی طبیعت

الگو نم یگیریم؛ در حالی که زیبایی طبیعت که کسی از آن خسته نم یشود، در گرو همین نظم و

ب ینظمی است. جهان هستی از نظم و ب ینظمی ساخته شده است.

چیدمان مورد نظر ما بازی ذهن ماست و ما ذهن خود را به چا رچو بهایی که خودمان مبتکرش

بود هایم، عادت دادیم و به همین دلیل اگر چیزی از آن چا رچوب خارج شود، برای ما ناراحتی و تنش

ایجاد م یکند. از طرف دیگر، هر چه بیشتر محیط اطراف خود را مطابق این الگوی ذهنی طراحی

کنیم، تحمل کمترین ب ینظمی سختتر خواهد بود. برای مثال، یک خانه مجلل را در نظر بگیرید

که وسایل داخل آن، بسیار منظم چیده شده است. اگر در این خانه کوچ کترین ب ینظمی به وجود

بیاید، ما سریع متوجه م یشویم و دقایقی در حالت اسپاسم قرار م یگیریم و نم یتوانیم در آرامش به

سر بریم. اما در یک خانه روستایی که نظمی وجود ندارد، ب ینظمی ما را آشفته نم یکند و در فشار

قرار نم یدهد. بنابراین، م یتوانیم با وجود آن ب ینظمی به راحتی در آن خانه استراحت کنیم.

در یک کلبه روستایی هیچ گونه اثری از نظم، رعایت تقارن، سِت رنگی و ... به چشم نم یخورد، در

حالی که در یک خانه شهری همه چیز در چارچوب نظم و تقارن، هماهنگ یهای رنگی و ... قرار

دارد. اگر کوچکترین ب ینظمی در این مجموعه رخ دهد، به طور فوری ذهن را درگیر خود م یکند و

انرژی آن را به هدر م یدهد. برای مثال، اگر کمی دیوار و سطوح آن، درها و غیره کج باشد، ذهن به

شدت به آن معطوف و دچار درگیری و آزار م یشود. در حالی که در یک کلبه روستایی که اساس آن

ب ینظمی است، حتی کج بودن همه دیوارها، درها، پلکان ها، سقف ها و غیره هیچگونه جلب توجهی

نم یکند و انرژی ذهنی را به هدر نم یدهد. از این رو فقط در یک محیط روستایی است که انسان

م یتواند استراحت ذهنی کند و خود را از تن شهای نظم زدگی زندگی ماشینی نجات دهد.

همچنین، هنگامی که در شهر به لباس و پوشش فردی توجه م یکنیم، نرم افزارهای درونی ما به

سرعت شروع به پردازش ..تشخیص- قیاس- ارزیابی و .. م یکند. برای مثال در مورد رنگ آمیزی

لباس و پوشش او ملا کهای رنگی از قبل تعیین شده ...رنگ سرد، رنگ گرم در صد ترکیب

رن گها و سازگاری آ نها با یکدیگر و ... را شاخص این ارزیابی قرار م یدهد و خوش سلیقه و بد

سلیقه بودن او در انتخاب رنگ لباس را نتیجه میگیرد.

چنانچه، هماهنگی رنگی لباس کسی با نرم افزارهای برنامه ریز ی شده درونی انسان مطابقت

نداشته باشد، ناخودآگاه موجب آزار میشود. اما بینش یک روستایی به دلیل تماس و ارتباط بسیار

نزدیک با طبیعت با چنین ملاک و میزانی برنامه ریزی نشده است و از دیدن هر رنگی در کنار هر

رنگ دیگری دچار آزار و به هم ریختگی نمی شود؛ زیرا او از طبیعت آموخته است که هر رنگی

م یتواند در کنار هر رنگ دیگری قرار بگیرد و با این که رنگ آمیزی در طبیعت از ملاک خاصی

پیروی نمیکند، همه آن رنگآمیز ی ها زیبا است

در روستا تطابق با طبیعت وجود دارد و هر چه ما به طبیعت نزدی کتر م یشویم، ذهن ما از نظم در

چیدمان و تقارن و هماهنگی رنگ آمیزی و ... فاصله م یگیرد و آزادتر عمل م یکند. پارچه لباس

یک خانم روستایی با یک خانم شهری تفاوت بسیاری دارد. در رنگ پارچه لباس روستاییان تنوع

رنگی بسیاری وجود دارد و هر رنگی در کنار هر رنگ دیگری قرار م یگیرد که در روستا زیبایی

خاص خود را دارد. ذهن یک روستایی آزاد و منطبق با طبیعت و فارغ از قید و بندهای نظم و

منطق شهری است و به همین دلیل، نه تنها به واسطه ای ن گونه بینظمی ها در تنش و استرس قرار

نم ی گیرد؛ بلکه از آن لذت م یبرد. اما اگر همین چیدمان رنگی را در شهر مشاهده کنیم، به علت این

که برنام ه ریز یهای ذهنی ما در چارچوب نظم اسیر شده است، احساس نامطلوبی خواهیم داشت. در

واقع، انسان شهرنشین تطابق با طبیعت را از دست داده است.

اگر به رنگ آمیزی بدن ماهیها توجه کنیم، رنگهای بسیار متنوع و عجیب و غریبی در آن به کار

رفته است که در خیلی از موارد برای چشم انسان مأنوس نیست و اگر طراحی به عهده او بود، هیچ

وقت از این گونه ترکیب رنگی برای رنگ آمیزی بدن آن ماه یها استفاده نم یکرد. اما انسان مأنوس

با طبیعت، با این نوع رنگآمیزی بیگانه نیست و حتی از آن در زندگی خود الگو م یگیرد.

هر چه بیشتر بررسی کنیم، بیشتر به این نتیجه خواهیم رسید که اصلاح بینش و پذیرش ب ینظمی

در کنار نظم، طبیعیتر بوده، سلامتی بیشتری را تضمین م یکند. برای تکمیل این مطالعه باید به

یک پرسش مهم پاسخ دهیم:آیا نظم برای زندگی است یا زندگی برای نظم؟

و در ادامه م یتوان پرسید: آیا سلامتی برای برقراری نظم است یا نظم باید در خدمت سلامتی باشد؟

برقراری نظم تا چه حدی م یتواند ادامه داشته باشد؟

به طور مسلم اولین جوابی که به ذهن خطور م یکند این است که نظم برای زندگی است و باید در

خدمت سلامت انسان باشد. اما تعداد قابل توجهی از خانمهای خان ه دار، سلامت قلب خود را بر سر

بیتوجهی به این موضوع م یگذارند. زیرا م یخواهند در زندگی خود نظمی ایجاد کنند که از توان

آ نها خارج است. یعنی به سادگی سلامتی خود را فدای برقراری نظمی م یکنند که دستیافتنی

نیست. برقراری نظم تا حدی خوب است که به سلامتی انسان لطمه ای وارد نکند. این حد، حد مجاز

برای برقراری نظم است.

البته باید توجه داشت که حداقل دو نوع برقراری نظم وجود دارد

برقراری نظم مدنی و عمومی

که درچارچوب قوانین و بر اساس الزامات زندگی مدنی و

اجتماعی است؛ از قبیل قوانین راهنمایی و رانندگی و ...

اعمال نظم در محیط زندگی شخصی

و خانوادگی

در این بحث نوع دوم مورد بررسی است و ارتباط آن با سلامتی ارزیابی م یشود. انسان باید به

وضعیتی برسد که ب ینظمی نتواند سلامت ی اش را به خطر اندازد و به او ضررهای جبرا نناپذیری وارد

کند. این به آن معنا نیست که انسان به طور عمدی ایجاد ب ینظمی کند و یا طالب آن باشد. بلکه

به معنای آن است که برای برقراری نظم در حد توان تلاش کند و در صورت نقصان در آن دچار

وسواس و بیماری نشود و یا به هیچ عنوان ب ینظمی بر او اثر منفی نداشته باشد.

حد مجاز برقراری نظم نسبی است. برای مثال، ممکن است کسی بتواند روزی دو یا سه بار منزل را

مرتب کند؛ اما شخص دیگری فقط هفت ه ای یک بار از عهده این کار بر آید و فردی ماهی یک بار

توانایی مرتب کردن منزل را داشته باشد. حال باید چه کرد و تا چه حد لازم است که نظم رعایت

شود؟ پاسخ پیش از این مطرح شد: برقراری نظم تا جایی که توان ما اجازه م یدهد لازم است و نباید

ازسلامتی خود برای آن مایه گذاشت.

رابطه قانون «نظم و بی نظمی » و رفتارهای غیرعادی

گاهی در جامعه شاهد اتفاقاتی هستیم که توجیه انگیزه وقوع آ نها مشکل به نظر م یرسد. برای

مثال، آسیب رساندن به تلفن های عمومی، تخریب صندلی اتوبو سها، شکستن شیشه قطارها و ...

که شواهد نشان م یدهد کسانی که به انجام آن مبادرت م یکنند، از آن لذت م یبرند. آ نها به ندرت

این کار خود را کنار م یگذارند و ممکن است همه عمر را با این رفتا رها سپری کنند. همچنین افرادی

از خانواد ههای مرفه و آبرومند هستند که بدون نیاز مالی، به طور مکرر دست به دزدی م یزنند

تحلی لهای متفاوتی نسبت به ای ن گونه رفتارهای غیرعادی وجود دارد. روا نشناسان به یک نحو

ریش ه یابی میکنند؛ جامعه شناسان به نحوی دیگر و.....

دنیای یک طفل منطبق با چارچوب های هستی و بر اساس قانون نظم و ب ینظمی برنام ه ریزی

شده است. برای مثال، کودکی که با تمام وجود طالب به دست آوردن یک اسبا ب بازی است و با

پافشاری تمام آن را به دست م ی آورد، پس از به دست آوردن آن اسبا ب بازی، مدتی با آن بازی

م یکند و حتی اجازه نم یدهد کسی به آن دست بزند؛ اما پس از مدتی به طور عمدی شروع به

خراب کردن و شکستن آن م یکند. در واقع دنیای ذهن یک طفل موافق با ساخت و تخریب »

و بر اساس «نظم و ب ینظمی » است

اما بسیاری از والدین برای سهولت کار خود تمایل دارند که آ نها فقط یک بخش از برنامه نر مافزار

وجودی خود را مورد استفاده قرار دهند و تنها «نظم » را در همه امور خود به کار بگیرند. نرم افزار

بینش والدین و مربیان بر اساس قانون نظم و منطق تنظیم شده است و به همین دلیل قصد دارند

که فرزندانشان نیز از همان کودکی بر اساس همین نظام بینشی عمل کنند. بنابراین به آ نها عقل،

نظم و منطق را القاء م یکنند و بعد هم افتخار م یکنند که این بچ ه ها بسیار عاقل و منظم هستند.

تمام تلاش آ نها و سیستمهای آموزشی و پرورشی بر محوری پایه ریزی م یشود که هر چه بیشتر

بتوانند نظ مپذیری را به کودک تحمیل کنند و به اصطلاح خودشان، به بچه نظم و ترتیب آموزش

دهند؛ اما به این ترتیب یک بخش از نر م افزار وجود آ نها عقیم میشود. در حقیقت، این برنامه با

نر مافزار طبیعی کودک در تقابل قرار دارد و به محض این که کنترل بر او کمتر شود ..به طور معمول

در سن بلوغ... این تضاد خود را آشکار م یکند و تقابل این دو برنامه باعث طغیان نوجوان و جوان

علیه نظم و منطق م یشود. طغیانی که ناخودآگاه است و هر جا بتواند نظم را به هم بزند، ناخودآگاه

موجب لذت م یشود

چنین افرادی وقتی یک کیوسک تلفن عمومی مرتب و تمیز را م یبینند، ناخودآگاه و به طور غیرارادی

به آن صدمه وارد م یکنند تا نظم آن را بر هم زنند و از این امر لذت برند. هر چیزی که سمبل نظم

باشد، چنین افرادی را ناخودآگاه آزار م یدهد و به تخریب وا میدارد. برای مثال، حرکت یک قطار که

سمبل نظم است برای این دسته به طور ناخودآگاه آزار دهنده است و چنان چه بتوانند سنگی را به

سمت آن پرتاب کنند، این نظم به هم م یخورد و موجب شادمانی درونی آ نها م یشود. پس این کار

را انجام می دهند و از این کار غرق لذت م یشوند؛ بدون آن که خود به چرایی آن واقف باشند.

به طور کلی به دنبال تحمیل نظم و منطق به اطفال، در ضمیر ناخودآگاه آ نها عارضه «نظمزدگی »

و «منطق زدگی » ایجاد م یشود و ناخودآگاه با نظم و آن چه که سمبل نظم است، مقابله م یکنند. در

جوامع پیشرفته تر که اعمال نظم بیشتر است، در مرحله بروز نظ م زندگی و منطق زدگی، با حوادث

جد یدتر و رفتارهای خراب کارانه بیشتری مواجه م یشویم. برای مثال، در غرب ...که از تکنولوژی و

نظم بیشتری برخوردار است... گاهی اخباری این قبیل م یشنویم که نوجوانی با اسلح های به مدرسه

وارد شده است و به سوی دانش آموزان دیگر شلیک کرده است.

در بعضی افراد، طغیان علیه نظم به گونه ای تظاهر پیدا م یکند که به اصطلاح دیو وارونه کار

م یشوند و هر چه گفته م یشود، آ نها خلاف آن را انجام م یدهند. در خانواده های پرجمعیت که

به نحوی افراد درگیر نوعی دیکتاتوری هستند نیز این طغیان به شکل دیگری بروز م یکند.

یکی دیگر از انواع طغیان علیه نظم و منطق، واکنش جنسیتی است. در این صورت، فرد برای

دهان کجی به عقل و منطق و نظم، به طور ناخودآگاه علیه تمایل طبیعی جنسی واکنش نشان

م یدهد. در نر مافزار درونی انسان، تمایل به جنس مخالف برنامه ریزی شده است؛ اما وقتی این

طغیان رخ م یدهد، تبدیل به تمایل به جنس موافق م یشود ...همجنسگرایی... و چون این، مقابله

با بخشی از منطق حاکم بر رفتار انسانی است، ناخودآگاه موجب رضایت م یشود و فرد از این

تمایل خود لذت خواهد برد. هر چه انسان بیشتر به سمت نظم و منطق سوق داده شود، تمایلات

همجنسگرایی و امثال آن در او بیشتر م یشود. این مشکل، یکی از معضلات امروز دنیاست و

هر چه بشر بیشتر به سمت زندگی ماشینی و نظم و منطق صرف پیش برود، بیشتر با این نوع

مشکلات رو در رو خواهد شد.

عده ای دچار هم جنسگرایی هستند؛ اما از خود نم یپرسند که چرا این تمایل وجود دارد و عد ه ای

دیگر که به مشکل خود واقف هستند، دلیل آن و حل این معضل را دنبال م یکنند.

در صورتی که این عارضه دایمی و ثابت باشد، یکی از این دلایل در آن نقش دارد

عامل نر مافزاری

) برنام هریزی بر اساس قانون نظم و ب ینظمی (طغیان ناخودآگاهی بر علیه نظم و منطق

برنام ه ریزی اولیه نر مافزار ناخودآگاهی در کودکی و....

عامل نر مافزاری، تغییر برنام ه های نرم افزارهای طبیعی ناخودآگاهی انسان بر اساس وقایع و جایگزینی

برنام ه های جدیدی است که به دنبال آن این گونه تمایلات در فرد شکل م یگیرد. برای مثال، وقتی

به طور مکرر در حضور یک دختر بچه گفته م یشود که " این دختر چقدر شبیه پدرش است"، در

نر مافزار ناخودآگاهی او که در دوران طفولیت و کودکی بسیار برنامه پذیر است، نوشته م یشود که او

شبیه به پدرش است و این در کنار اطلاعات دیگر آن نر مافزار مبنی بر این که پدرش یک مرد است،

قرار میگیرد و بعد از مدتی این دو گزاره در ناخودآگاهی شخص، پردازش و با هم تلفیق م یشوند

و نتیجه این م یشود که سال ها بعد (پس از این که این دختر به سن بلوغ رسید) خود را از درون،

یک مرد م یشناسد نه یک زن و به همین دلیل تمایل جنسی او نه به جنس مخالف، بلکه به زن

خواهد بود. در حالی که او از چگونگی قرار گرفتن در این وضعیت و نحوه ایجاد چنین برنام های آگاه

نیست. به عبارت دیگر این عارضه که اغلب از نظر افکار عمومی انحراف جنسی به حساب م یآید،

برای او آگاهانه رخ نداده است.

همین طور ممکن است اطرافیان یک پسر بچه به او لباس دخترانه بپوشانند؛ برای تفریح و خنده او

را آرایش کنند و یا از او بخواهند که ادای دخترها را در بیاورد و یا ممکن است پدر و مادری که در

آرزوی داشتن فرزند دختر هستند، نام دخترانه برای پسر خود برگزینند و مانند یک دختر با او رفتار

کنند. بعد از مدتی امکان دارد که نر م افزار ناخودآگاهی این کودک متقاعد شود که او یک دختر است.

این باعث می شود که او بعد ها پس از رسیدن به سن بلوغ تمایل به جنس مخالف را به یک پسر

معطوف کند که از نظر خود وی یک امری طبیعی است؛ اما از منظر کسانی که از بیرون نظار ه گر

هستند، این یک تمایل همجنسگرایانه به حساب م یآید.

در هر دو مورد، عامل اول یعنی وارد شدن برنامه غلط در نر مافزار ناخودآگاهی فرد مسبب وضعیت

ایجاد شده است و به این ترتیب، او یک «قربانی نر م افزاری » خواهد بود. چنان که اشاره شد، عامل

دوم (طغیان علیه نظم و ب ینظمی) نیز یکی از دلایل عمده همجن سگرایی است که در این مورد نیز

فرد یک قربانی به شمار م یرود.

با دقت در آ نچه بیان شد، م یتوان گفت که تا کنون، ناآگاهی انسان نسبت به قوانین هستی بسیار

بیش از آ نچه که تصور م یشود، به او لطمه وارد کرده است و قانون نظم و بی نظمی یکی از این

قوانین است که آسیبهای ناشی از ب یتوجهی به آن (انواع طغیان که برخی ذکر شد و حتی سادیسم،

مازوخیسم و... را نیز می توان به آن افزود) هر روز دامن ه دا رتر خواهد شد و به عکس، شناخت کاربرد

و جایگاه آن، به بشر زندگی سال متری خواهد بخشید.

قانون تولد و مرگ

آن چه که به جهان هستی مادی معنا م یبخشد و باعث جهت گرفتن حرکت آن م یشود، قانون

تولد و مرگ است. این قانون از قانون های کلی، اصلی و هستی شمول و در برگیرنده جهان هستی

مادی و همه اجزای آن است.

برای مثال، پدید ههایی مانند

big bang

انفجار بزرگ تولد و

مرگ در سطح کل اکوسیستم است که جزئی از هستی مادی به شمار م یرود و پدید ههایی مانند

سیاه چاله

ها و سوپرنواها ناشی از تولد و مرگ در اجزای آن و نشانه

هایی از این قانون هستند که

تحرک جهان هستی مادی را رقم م یزنند

حضور هر جزئی از اجزای هستی از تولدی آغاز م یشود و به سوی مرگ حرکت م یکند تا در وضعیت

دیگری متولد شود. برای توضیح بیشتر م یتوان خورشید را مثال زد. خورشید که همچون سایر اجزا دارای

مراحل تولد، زندگی و مرگ است، هم اکنون در حال سپری کردن مرحله میانسالی خود م یباشد.

خورشید همزمان با تشکیل منظومه شمسی در قالب یک منبع عظیم هیدروژن متولد شده، شروع

به سوزاندن و مصرف ذخیره انرژی خود کرده است. در این فرایند، با برخورد چهار اتم هیدروژن با

یکدیگر، یک اتم هلیوم ایجاد م یشود و چون جرم هلیوم از مجموع چهار اتم هیدروژن کمتر است،

مقداری کسری جرم به وجود خواهد آمد که مطابق با فرمول اینشتن تبدیل به انرژی م یشود. با

روندی که خورشید، هیدروژن ذخیره شده خود را برای تولید انرژی مصرف میکند، سرانجام در

زمانی این ذخیره هیدروژن به اتمام میرسد و از آن پس هلیوم سوزی در آن آغاز میشود که شروعی

برای تشکیل عناصر سنگین تر در سطح این جرم عظیم آسمانی است

به این ترتیب، جاذبه سطحی خورشید افزایش یافته، شروع به مچاله شدن م یکند و به تدریج در هم

فرو رفته، کم کم به حدی کوچک م یشود که به اندازه یک توپ فوتبال در میآید. در این حالت

جاذبه سطحی آن به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت؛ طوری که حتی نور هم قادر به فرار

از آن نخواهد بود. در این مرحله زمان مرگ خورشید فرا می رسد و تبدیل به سیاه چاله

ای م یشود

که تراکم آن کماکان ادامه م ییابد؛ تا جایی که به حد تراکم بحرانی م یرسد و انفجاری در آن رخ

م یدهد که تولدی دیگر است. زیرا از دل این انفجار سوپرنوایی متولد م یشود که دوباره این روند را

به شکل دیگری در دل جهان هستی مادی به جریان در میآورد.

مشابه

ا ین جریان تولد و مرگ را بینهایت

ا جزای هستی در گوشه و کنار پهنه عظیم کیهان تجربه م یکنند

و از آن راه گریزی ندارند. مجموعه

هایی مثل کره زمین و اقمار آن نیز پس از مرگ ستار ه

هایی مانند

خورشید و ایجاد سیا هچاله

ها به کام آ نها فرو م یروند و به این ترتیب، مرگ آ نها نیز فرا م یرسد.

انسان نیز به عنوان یکی از اجزای جدای یناپذیر هستی مشمول قانون تولد و مرگ است و به هیچ

عنوان امکان فرار از آن را ندارد. مرگ جلوه حتمی رحمت خداوند است که بدون استثنا همه را به

آغوش خود فرا م یخواند و شامل حال همه اجزای هستی از جمله انسا نها م یشود و به طور ویژ ه

ای

آ نها را در بر م یگیرد. اگر مرگ وجود نداشت، انسان در نیازمندی جاویدان زندگی زمینی باقی

م یماند و مجبور بود هزاران هزار سال به دنبال رفع نیازمند یهایی مانند تامین خوراک، مسکن،

پوشاک و... باشد. در واقع، مرگ بخشی از طرحی هوشمندانه است که از سویی به نیازمندی انسان

خاتمه م یبخشد و از سوی دیگر، عامل ارتحال(

ازحالتی به حالت دیگر درامدن)او م یشود و از

سکون و یکنواختی زندگی او جلوگیری م یکند.

این طرح بسیار هوشمندانه، انسان را از اسف لالسافلین نجات م یدهد و نم یگذارد که او تا ابد در نیازمندی

و قعر ظلمت باقی بماند و عاملی است که موجب م یشود انسان به سوی «او » بازگشت کند

هیچ عاملی جز مرگ نم یتواند ما را پله پله به سوی «او » حرکت دهد؛ اما از آن جا که قابلیت انسان

در تشخیص و فهم و درک این نقشه الهی ضعیف است، لازم شده است که پدیده مرگ اختیاری

نباشد و حرکت انسان به سوی «او »، به صورت حرکت ذاتی رخ دهد.

اگر این طور نبود، بهانه های پایان ناپذیر اغلب مردم، مانع از حرکت آ نها به سوی «او » م یشد.

یعنی عدم شناخت این مسیر الهی که مسیر حرکت "الیه راجعون" است، باعث میشد که آ نها با

عدم تشخیص منفعت اصلی خود، همچنان ترجیح دهند که در این عالم نیاز باقی بمانند. بنابراین،

م یتوان گفت در این مورد نیز لطف خدا شامل حال بشر شده است که بدون استثنا مرگ را به همه

انسا نها میچشاند و به این وسیله آ نها را به سوی خود م یکشاند.

« أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ ف ي بُرُوجٍ مُشَيَّدَه » نساء آیه ی 78

«هر کجا باشید، مرگ شما را درم ییابد حتی اگر در بر جهای استوار باشید »

در دنیای عرفان یکی از بزر گترین عشقباز یها، عشقبازی با مرگ است و عارفی نیست که با

مرگ عشق بازی نکرده باشد و شوقی به لقاء الله و پیوستن به «او » نشان نداده باشد.

گر مرگ رسد چرا هراسم كان راه به توست م يشناسم

اين مرگ نه باغ و بوستان است كو راه سراي دوستان است

تا چند كنم ز مرگ فرياد چون مرگ از اوست مرگ من باد

گر بنگرم آن چنان كه رايست اين مرگ نه مرگ نقل جاي است

از خوردگهي به خوابگاهي و ز خوابگهي به بزم شاهي

خوابي كه به بزم توست راهش گردن نكشم ز خوابگاهش

چون شوق تو هست خانه خيزم خوش خسبم و شادمانه خيزم

نظامي گنجوي

عارف به حیات دلبستگی ندارد. او در انتظار بزم شاهانه الهی در آن سوی این عالم گذرا به سر م یبرد

و همه وجودش را شوق حضور در آن فراگرفته است. بنابراین، منتظر لحظه ای است که جان خود را

به محضر حضرت حق تسلیم کند و به بزم او راه یابد.

این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم

حافظ

عارف خود را متعلق به این عالم خاکی نمیداند و برای وجود خود جایگاهی رفیع قائل است که فقط

با مرگ م یتواند دوباره به آن بازگردد.

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

مولانا

او به خوبی م یداند که زندگی اصلی زمانی آغاز م یشود که از قید این زندگی سراسر نیاز رهایی پیدا کند.

آزمودم مرگ من در زندگی است چون رهم زین زندگی پایندگی است

مولانا

عارف همواره در حال لحظه شماری برای یک مرحله نزدی کتر شدن به «او » است. او به خوبی

م یداند که با رخداد مرگ، به «او » نزدی کتر م یشود و با این نزدیکی از نیازمندی وی نیز کاسته

م یشود تا این که سرانجام به آغوش رب پیوندد و این نیازمندی خاتمه یابد.

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم

مولانا

البته، اشتیاق به مرگ به این معنی نیست که فرصت گرانبهای زندگی نادیده گرفته شود و حتی لازم

است تا حد امکان بر این فرصت افزود. انسان نم یتواند قوانین حاکم بر جهان هستی از جمله قانون

مرگ را نقض کند؛ اما م یتواند به طور هوشمندانه ای از این قوانین به نفع خود بهره برد.

همان طور که در کتاب «انسان از منظری دیگر » اشاره شده است، طول عمر طبیعی انسان دارای

ضریبی است که خود فرد در آن نقش دارد و م یتواند برای این که حداکثر استفاده و برداشت را از

این مقطع از حرکت خود در مسیر الیه راجعون داشته باشد، عمر خودرا طولانیتر کند. درست مانند

دانش آموزی که در پایان مدت برگزاری امتحان تلاش م یکند از وقت اندک خود نهایت استفاده را

برده، حداقل به یک سؤال دیگر هم پاسخ دهد، انسان آگاه نیز در تلاش است تا حداکثر استفاده را از

حضور خود در این مقطع داشته باشد و به این منظور طالب عمر طولانیتر است.

برای این که هر کسی دریابد بر اساس نقشه الهی زندگی را میگذراند و یا در طرحی شیطانی ایفای

نقش م یکند، م یتواند با کمی تفکر و ارزیابی، خود به پاسخ این سؤال برسد که «آیا از مرگ م یترسد

یا نه؟ ». در صورتی که جواب ما به این پرسش مثبت باشد، معلوم میشود که در طرح شیطان قرار

داریم و در صورتی که بدون احساس افسردگی و گریز از زندگی، جواب منفی باشد، نشان دهنده این

است که مطابق با طرح الهی زندگی م یکنیم.

از آن جا که وقتی انسان در برابر قوانین کتاب هستی (کتاب آیات آشکار الهی) ایستادگی کند، به طور

حتم دچار لطمه و صدمه جدی م یشود، مقاومت و لجاجت در مقابل قانون مرگ نیز م یتواند باعث به

هم خوردن تعادل روانی و ذهنی انسان و در نتیجه، بیماری و نابسامانی جسمی شود

به عبارت دیگر، هنگامی که این قانون را که یکی از مسلمترین قوانین هستی است، نمیپذیریم و در

مقابل آن مقاومت م یکنیم، به طور حتم دچار «ترس از مرگ » که یکی از بزر گترین علل ابتلای

انسان به بیمار یهای مختلف ذهنی، روانی و جسمی است، خواهیم شد. در این موارد نیز مانند همه

بیمار یهای دیگری که منشأ بینشی دارند، ابتدا ذهن و به ترتیب روان و جسم درگیر م یشود.

قانون تغییر

قانون تغییر، یکی دیگر از قوانین جاری در هستی است که مشابه قانون تولد و مرگ عمل میکند؛

با این تفاوت که قانون تولد و مرگ در طولانی مدت و قانون تغییر در لحظه اثرگذار است. این قانون

در هر لحظه، هم کل جهان هستی مادی و هم اجزای آن را در بر میگیرد. یعنی هر چیزی در هر

آن، در حال تغییر است. بنابراین، هیچ یک از اجزای هستی با ثانیه قبل خود یکسان نیست و همه

آن اجزا به طور دائم از حال و موقعیتی به موقعیت دیگر تبدیل م یشوند.

هیچ چیزی ثابت و بر جای نیست جمله در تغییر و سیر و سروری است

مولانا

قانون هستی شمول تغییر، باعث از حالی به حالی شدن لحظه ای و حرکت به سمت نقطه عطفی

م یشود که همان «تولد و مرگ »؛ یعنی تغییر وتحولی است که موجب م یشود با وضعیت قبلی خود

تفاوت فاحش پیدا کند.

«قانون تغییر »

باعث سوق همه چیز به سمت این نقطه عطف م یشود.

این قانون تنها در بر گیرنده اشیاء نیست و عامل بسیاری از رخدادهایی است که انسان با آن مواجه

می شود. به این وسیله، قابلیت تغییر پذیری انسان و آمادگی او در مقابل تغییرات به ظاهر منفی

که از نظر او ناخوشایند محسوب میشوند، قابل بررسی است و میتوان ارزیابی کرد که آیا آمادگی

پذیرش چنین تغییرات اجتنا بناپذیری را دارد یا خیر

هرگز را ه گریزی از قانون تغییر وجود ندارد. این قانون، مزرعه هستی را شخم میزند تا تولد و مرگ

درخت زندگی در آن رقم خورد. اگر از این قانون آگاهی نداشته و آن را نپذیرفته باشیم، در شرایطی

که تغییرات از نظر ما نامطلوب هستند، دچار ضربه های شدید ذهنی، روانی و جسمی و متحمل ضرر

و زیان ثانویه ناشی از این عدم پذیرش میشویم. تغییراتی مانند پیری زودرس، افسردگی، از دست

دادن اعضایی مانند دندان، مو و ... به علت تغییر ناپذیری انسان است . اما در صورت آگاهی از این

قانون و پذیرش و به کار بردن آن، به طور قطع در بسیاری از موارد، از ابتلا به این گونه اختلالات

مصون خواهیم ماند.

قانون تأثیر متقابل

هر جزئی از کیهان بر همه اجزای دیگر اثر میگذارد و از آ نها اثر میپذیرد. این واقعیت در

مورد انسان نیز صدق میکند. ما انسا نها بر یکدیگر و بر همه اجزای جهان هستی مادی اثر

می گذاریم و به طور متقابل از آ نها اثر می پذیریم

هیچ ذره و یا موجودی نیست که از این «قانون تأثیر متقابل » مستثنی باشد و جهان هستی خود

یک پیکر واحد است که بین همه اجزای آن رابطه ای دقیق برقرار است. بینهایت اجزای مختلف

وجود انسان نیز به عنوان یک جهان با یکدیگر در تأثیر متقابل قرار دارند.

برای مثال، تمام سلو لهای

بدن انسان با هم در ارتباط هستند. در صورت تأثیر متقابل مثبت، این سیستم بهترین راندمان را

خواهد داشت و به محض آن که یک سلول از روند طبیعی خود خارج شود، صد تریلیون سلول

دیگر در معرض خطر قرار می گیرند و به همین دلیل، نمی توان گفت که ارزش و تأثیر یک سلول

در مقابل صد تریلیون سلول دیگر به طور کامل قابل اغماض است. اگر یک سلول سرطانی شود،

سایر سلو لها در معرض خطر متاستاز قرار میگیرند. یعنی روند خودتکثیری غیر طبیعی این سلول

به سایر سلو لها انتقال پیدا میکند

هر انسانی نیز همچون سلولی در یک پیکر عظیم است که از مجموعه انسا نها شکل گرفته است

در این پیکر، باید هر کسی دیگری را رشد دهد تا بتواند از تأثیر متقابل این رشد مثبت برخوردار شود.

اگر حتی یکی از افراد جامعه تنزل کند، همه جامعه ضرر ناشی از این سقوط را متحمل م یشود

یکی از موارد پرداخت تاوان و غرامت سقوط فردی، از بین رفتن امنیت عمومی جامعه است. میزان

جرائم در هر جامعه ای که از فرهنگ عمومی بالاتری برخوردار باشد، کمتر است و آن جامعه آسیب

کمتری خواهد دید

بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

سعدی

با توجه به قانون تاثیر متقابل:

1- اگر کسی بخواهد رشد کند، باید به رشد دیگران کمک کند. (نظریه

رشد جمعی و نجات جمعی)

2 - در صورتی که کسی به هر نحوی جلوی رشد دیگران را بگیرد و

برای بالا رفتن خود، آ نها را به زیر کشیده، ازسلامت فرهنگی ساقط کند، خود نیز در نهایت متضرر

شده، سقوط میکند و فرزندان و نوادگان و به طور کلی نسل بعدی و بازماندگان او همان گونه که

هم اکنون ما در حال پرداخت تاوان اشتباهات و اهمال کار یهای نسلهای قبلی خود هستیم، زیان

ناشی از این خطای او را متحمل خواهند شد.

قانون عمل و عکس العمل

در جهان هستی مادی، هر عملی، عکس العملی به همراه دارد.ا ین قانون که قانون عمل و عکس ا لعمل

نام دارد، یکی از قوانین عالم تضاد است. در مورد انسان نیز این قانون صادق است؛ زیرا در مقابل هر یک

از کارها و اندیشه های او واکنشی نهفته است که او را به نتیجه آن فکر یا عمل میرساند

گر مراقب باشی و بیدار تو بینی هر دم، پاسخ کردار تو

هین مراقب باش، گر دل بایدت کز پی هر فعل، چیزی زایدت

مولانا

جهان هستی مانند کوهی است که هر صدایی در آن با پژواکی که به مبداء خود باز میگردد

همراه است. همچنین، میتوان آن را به کشتزاری تشبیه کرد که اگر کسی در آن جو بکارد،

جو درو می کند و اگر گندم بکارد، گندم درو خواهد کرد. در نتیجه، هر لحظه باید در انتظار

دریافت پاسخ کردار، رفتار و پندار خود بود

گر چه دیوار افکند سایه دراز باز گردد سوی او، آن سایه باز

این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید، نداها را صدا

مولانا

هیچ یک از اعمال انسان نیست که به طور محسوس و نامحسوس عکس العملی به دنبال نداشته

باشد. اما بخشی از این پاسخها به طور فوری دریافت م یشود: « وَاللهُ سَریعُ الحِسابِ ». برای مثال،

وقتی نفرت میورزیم، حرص م یخوریم و دچار خودخوری هستیم، مغز به سرعت، دستور ترشح

تولیدات شیمیایی مسموم را صادر میکند و متعاقب آن بدن مسموم میشود و تبعات منفی آن که

بیمار یهای مختلف است، عارض م یشود

(درواقع همان قانون جذب است براین اساس ماچیزی راجذب می کنیم که هستیم غمگین هستیم پس غم راجذب می کنیم ااگرمثبت وشادمان هستیم پس چیزهای مثبت وشادراجذب می کنیم درهرحال به خودمان بستگی دارد)

آن چنان گرم است بازار مکافات عمل دیده گر بینا بود هر روز، روز محشر است

بخش دیگری از نتایج رفتا رهای انسان در این دنیا در طولانی مدت اثرگذار خواهد بود. این بخش

به صورت موجی و با تاخیر (با گذر زمان) به وقوع میپیوندد. برای مثال، خانم یا آقایی صبح به

قصد انجام کار از منزل خارج میشود و در طول مسیر خود با فردی مشاجره لفظی پیدا میکند

و آن فرد نیز به صورت دیگری باعث بهم ریختگی عصبی شخص دیگری میشود و این موج

همینطور سلسله وار ادامه مییابد و شب که آن خانم یا آقا به خانه بر میگردد، امتداد همان موج

را به طور نامحسوس و پنهان از افراد خانواده، همسایه، خویشان، دوستان و ... دریافت م یکند

ادامه این موج حتی نسل بعد را فرا میگیرد و با انتقال آثار آن، آیندگان نیز باید غرامت این

درگیری عصبی هرچند خیلی ناچیز را بپردازند

قانون ارتباط

در جهان هستی، هر جزئی در رابطه با اجزای دیگر معنا و هویت دارد و وجود هر فردی نیز با وجود

افراد دیگر معنا پیدا میکند. فرض کنید در جزیره ای فقط یک نفر به تنهایی زندگی کند. آیا در این

صورت لازم است که اسمی داشته باشد؟ آیا وقتی اطمینان داشته باشد کسی نیست و نخواهد بود

که با او یا آثارش ارتباط برقرار کند، مبادرت به ترسیم اشکال و حروفی میکند که منظور او را منتقل

کند؟ آیا اثری هنری از خود به جا میگذارد و....

پاسخ به این گونه سؤالات منفی است. یک نقاش برای ارتباط غیرمستقیم با انسا نهای دیگر، اقدام

به نقاشی میکند و در اصل، زمانی که افراد دیگری باشند و امکان رویارویی انسا نها با یکدیگر

وجود داشته باشد، هنر به وجود میآید

اولین مرتبه هنر، ناشی از ارتباط مستقیم انسان با انسان و بالاترین مرتبه هنر، حفظ این ارتباط بر

محور محبت و وحدت است. در چنین ارتباط رشد یافته ای انسا نها از عوامل واسطی مانند شعر،

نقاشی، موسیقی و... نیز عبور میکنند و هنر آ نها ایجاد جاذبه ای درونی است که باعث وحدت

و نزدیکی آ نها به یکدیگر میشود. به همین نسبت، ایجاد دافعه، نهایت خفت و خواری انسان

و عین ب یهنری است.

به طور کلی، عالم هستی بر مبنای عرضه طراحی شده است و در آن هر چیزی با عرضه معنا

پیدا می کند. ارزش برقراری ارتباط انسان با انسان نیز در همین است که نشان میدهد هر

انسانی به چه شکل و ترتیبی در ارتباط با دیگران قرار میگیرد؛ ارتباط موجود را چگونه ارزیابی

م یکند و چه نتیجه ای از آن می گیرد. در حقیقت، انگیزه و نحوه ارتباط او حاکی از آن است

که چه چیزی را به جهان هستی عرضه میکند.

به طور خلاصه، هیچ انسانی به خودی خود معنا ندارد و وجود هر انسانی به واسطه وجود انسا نهای

دیگر و ارتباط با آ نها معنا پیدا کرده است. همه انسا نها جلو ه های نفس واحدی (آدم) هستند که

برای معنا یافتن خود و معنا بخشیدن به یکدیگر، به ارتباط با هم و با هستی نیاز دارند.

شاید دراین عالم کثرت، عده کثیری باشند که هر یک چشم دیدن فرد دیگر را ندارند و فکر

میکنند که اگر بر کره زمین تنها بودند و کس دیگری وجود نداشت، آسود ه تر بودند و زندگی

بهتری داشتند. آ نها هرگز نمیدانند که اگر چنین بود، هرگز معنا پیدا نمیکردند و موفق به

کشف خود نیز نمیشدند

میتوان همه انسا نهای طول تاریخ را به سلول هایی تشبیه کرد که متعلق به یک پیکر

هستند و از این بابت اعمال و اندیشه همه آن ها به یکدیگر مربوط است و اگر حتی یک نفر از

اندیشه و عمل درستی برخوردار نباشد، همه انسا نها ضرر و زیان ناشی از آن اندیشه و عمل

را متحمل میشوند. به همین دلیل، نسلهای بعدی همواره از آثار حسن سابقه و سو ءسابقه

عملکرد نسلهای قبلی برخوردارند

قانون تضاد

یکی از قوانین اصلی عالم هستی مادی، قانون تضاد است که چارچوب این عالم را تشکیل میدهد

دانش انسان و آن چه او به فهم آن نایل میشود نیز به واسطه وجود تضاد است و در صورتی که

حقیقتی مشمول تضاد نباشد، به طور قطع از درک آن عاجز است. برای مثال، انسان قادر به شناخت

و تعریف ذات خداوند نیست

ظهور جمله اشیا به ضد است ولی حق را نه مانند و نه ندّ است

چونبود ذات حق را ضد و همتا ندانم تا چگونه دانی او را

شبستری

تنها آ ن چه که تضا دپذیر باشد، قابل کشف و ثبت و ضبط است و آن چه که از دید انسان پنهان باشد،

فقط در صورت تضا دپذیر بودن قابل آشکار شدن است.

پس نهانی ها به ضد پیدا شود چون که حق را نیست ضد، پنهان بود

مولانا

به طور کلی، انسان در سراسر زندگی خود با تضا دهای مختلف درگیر است و عامل رشد او نیز

وجود تضاد است. خالق انسان، او را در جهانی بر چارچوب تضاد آفریده است تا در چنین زمینه ای

به تعالی دست یابد. اگر این زمینه وجود نداشت، توان بالقوه آدم تبدیل به توان بالفعلی نمیشد

و او وضعیت ثابتی داشت

رنج و غم را، حق پی آن آفرید تا بدین ضد، خوشدلی آید پدید

پس نها ی ها به ضد پیدا شود چون که حق را نیست ضد پنهان بود

که نظر بر نور بود آنگه به رنگ ضد به ضد پیدا بود چون روم و زنگ

پس به ضد نور، دانستی تو نور ضد، ضد را م ینماید در صدور

مولانا

زندگی که به خودی خود، بر پایه تولد و مرگ شکل میگیرد، محصول وجود تضاد است. هر رویداد

و پدید ه ای که درگیر تضاد باشد، در معرض نابودی و فنا قرار میگیرد و هر آن چه که بتواند خود را

از تضاد برهاند، میتواند از فنا و نابودی رها شود و به جاودانگی برسد. به عبارتی دیگر تضاد، عامل

خستگی و آنتروپی و بی تضادی، عامل جاودانگی است

جنگ اضداد است عمر این جهان صلح اضداد است عمر جاودان

عدم تطابق بینش انسان با قانون تضاد، و این که هر چیزی با ظهور ضد آن معنا مییابد، باعث

درگیری انسان با طرح آفرینش او میشود. هیچ کس نمیتواند قانون تضاد را که یک قانون الهی

است، از بین ببرد. در صورت نبودن تضاد، شکل و روابط جهان هستی تغییر پیدا میکرد و اکنون که

جهان بر پایه آن شکل گرفته است، میتوان با هنرمندی، ظهور درونی عوامل آن را به کنترل در آورد

و با این کنترل، به نتیجه ارزشمندی رسید. عدم پذیرش قانون تضاد، تضاد درونی با همه ارکان جهان

هستی را افزایش میبخشد و باعث تنش و مسمومیت انسان و بیمار یهای ناشی از آن م یشود.

قانون جبر

بر همه اجزای هستی، «قانون جبر » حاکم است و هیچ جزئی را از آن راه گریز و فراری نیست

حرکت جبری عالم را که حرکت «الیه راجعون » است، «حرکت ذاتی » نیز میتوان نامید. بازگشت

همه چیز به طور حتم به سوی اوست و برای هیچ یک از اجزا، امکان گریز از این حرکت میسر

نیست. حرکت جبری (ذاتی) را میتوان به حرکت قطاری تشبیه کرد که در مسیر ریلی از یک مبداء

شروع به حرکت کرده است و در مسیر مشخص خود به مقصد میرسد؛ اما مسافرین قطار، در

واگنها به اختیار خود حرکت میکنند و در انجام فعالیتهای مختلف مختار هستند. در نتیجه، «جبر »

و «اختیار » بر حرکت کلی انسان حاکم است

یکی از مشکلات بینشی، عدم شناخت، فهم و درک «قانون جبر » است. به عبارتی همه قوانین

هستی جلوه ای از جبر الهی است که خود به اختیار انسان معنا میدهد و این پرسش انسان که

چرا باید در جهتی تعیین شده حرکت کرد (پرسش درباره جبر در حرکت ذاتی) ناشی از ناآگاهی

از نقش انسان و اهمیت آن در طول مسیر است که کیفیت و چگونگی حرکت را تعیین م یکند

بنابراین، عدم بینش درست نسبت به قانون جبر نیز، موجب تضاد با خداوند و هستی، خود و

دیگران شده، به همین دلیل، یکی از عوامل بیمار ی زا برای انسان است

قانون علف هرز

یک مزرع ه دار زحمات بسیار زیادی را متحمل میشود تا محصول مورد نظر خود را به ثمر برساند. اما

علف هرز بدون نیاز به کشت و هرگونه توجه و رسیدگی، زودتر از محصول مورد نظر رشد میکند

علف هرز مقاو متر از محصول است؛ سرما، گرما، بی آبی و ... را بهتر از محصول دلخواه تحمل

میکند و با این که مزرع ه دار به هیچ وجه خواهان وجود آن در مزرعه خود نیست و برای نابود

کردنش از علف کُش استفاده میکند و یا پس از برداشت محصول، مزرعه را به آتش میکشد تا تخم

علف هرز از بین برود، در کشت بعدی باز هم مشاهده میشود که زودتر از به بار نشستن محصول،

این علف هرز است که به ثمر میرسد و با رشد خود به مزرعه دار پیام میدهد که در رسیدگی به

مزرعه دچار غفلتی شده است که هرچند بسیار کوچک و قابل اغماض بوده است، باعث شده است

به خوبی از زحمات خود نتیجه نگیرد

ذهن انسان نیز درست مانند مزرعه ای است که در آن امکان رویش و به بار نشستن گُلها و

محصولات بسیار ارزشمند و همچنین علفهای هرز و مسموم وجود دارد. در این مزرعه نیز قانون

علف هرز حاکم است. قانونی که به صراحت نشان میدهد که هرگونه سهل انگاری مساوی با از

دست رفتن محصول تفکرات و اندیشه های انسان و جایگزینی علف های هرز به جای آن است

تجربه اثبات می کند که اندیشه های غلط و آموزه های پوچ یا مغایر با ادب و فرهنگ سریعتر

از افکار و آموز ه های مفید و سالم در ذهن انسان رسوخ میکند و ماندگاری بیشتری دارد. برای

مثال، اگر با یک شیوه به یک گروه دانش آموز شعری از یک عارف و به گروه دیگر شعری بدون

محتوا و مسموم را آموزش دهیم و از آ نها بخواهیم شعر را حفظ کنند، گروه دوم سریعتر موفق

به حفظ کردن شعر مورد نظر خواهند شد

همچنین، در سطح جامعه شاهد هستیم که همواره اشعار، صحبتها، فیلمها، داستا نها و مشاهدات

نامناسب و مسموم بسیار سریعتر از اشعار، صحبتها، فیلمها، داستان ها و مشاهداتی که بار معرفتی

دارند، به ذهن مینشینند و تأثیر خود را به جا میگذارند

در تربیت کودکان نیز گاهی با این مشکل مواجه میشویم که اغلب با شنیدن حر فهای رکیک،

زشت و بیمعنی به خوبی آن را میآموزند و میبینیم که این یادگیری در قیاس با فراگرفتن سخنان

زیبا و بامعنی، سریعتر است

مزرعه ذهن انسان بهترین بستر برای رشد علف هرز است و خطر علف هرز این است که محصول

اصلی را نابود میکند. این نابودی گاهی انحراف فکری ایجاد میکند و گاهی فرد را به مهملگویی

و گزافه گویی خارج از کنترل او دچار میکند. بنابراین، نه تنها باید مراقب مزرعه ذهن خود بود، بلکه

باید از گفتن عبارات و جملات هجو و بیفایده پرهیز کرد و حساب شده سخن گفت و به یاد داشت

که: "از کوزه همان برون تراود که در اوست".

خطر علف هرز در دنياي عرفان بسيار جد يتر است. بطور عمده، منظور از علف هرز در عرفان،

بينشهاي غلطي است كه ميتواند به بينشهاي صحيح آسيب برساند و انسان را از مسير كمال

منحرف كند. اين اتفاق ميتواند در اثر جهل يا غفلت باشد. اگر فرد، معيار لازم براي تشخيص

آگاهيهاي مثبت و منفي را نداشته باشد و نتواند آگاه يهاي منفي را تف كيك كند و كنار بگذارد،

این آگاه یها در نقش علف هرز، نتايج آگاه يهاي مثبت را به تباهي ميكشند. تفسير و تعبير غلط

آگاه يهاي مثبت نیز به همين صورت، خطرآفرین است. بنابراین، در مسیر عرفان، مراقبت از مزرعه

ذهن ضروریتر است

به این منظور باید توجه داشت

1 هيچ نوع سهل انگاري در مورد تجزيه و تحليل دریافتهای مثبت و استفاده از آ نها جايز نيست.

. 2 در هر مرحله از مسیر بايد تحولات دروني خود را بازنگري كرد تا نقايص ظرفيتي و بينشي و

اشكالات شخصيتي شناسايي و برطرف شوند

3 نميتوان از ترفندهاي شيطان كه با ظرافت وارد عمل م يشود، غافل شد.

قانون اوج و حضیض: قانون فواره

اجرام سماوی در مدارهای بیضی شکلی در گردش و حرکت هستند و نسبت به محور چرخش خود

که در یکی از کانو نهای بیضی قرار دارد، دور و نزدیک م یشوند. به عبارتی دیگر، این اجرام نمایشگر

قانون «اوج و حضیض » در جهان هستی مادی هستند که م یتوان آن را قانون «دورشدن و نزدیک

شدن » و یا «فراق و وصل » نیز نامید.

هر وصلی آغاز یک فراق و هر فراقی آغاز یک وصل است. بدون فراق، وصل معنا ندارد و بدون

وصل نیز، فراق بیمعنی است.

هر چیزی از جمله سختی و آسانی، خوشی و ناخوشی و ... که

نزدیک شود، بالاخره دور خواهد شد و اگر دور شود، سرانجام نزدیک خواهد شد. همچنین، هر چیزی

از جمله احساسات، تمایلات، موقعیت های اجتماعی و ... که اوج بگیرد، سرانجام پایین خواهد آمد

واین قانون فواره است

طمع مدار وصالی که بی فراق بود هر آینه پس هر مست یای خمار آید

سعدی

اما انسان مایل است تا این قانون از قوانین جهان هستی را نیز به میل خود تغییر دهد. زیرا او طالب

وصال است و م یخواهد در وصل دائم با آن چه که به آن علاقمند است، قرار داشته باشد و یا برای

مثال، اگر در حال پیشرفت و ترقی است، تمایل دارد این صعود برای همیشه ادامه یابد. اما بر اساس

این قانون هر چیزی که بالا رود، به طور حتم روزی پایین خواهد آمد

بسیاری از کسانی که در زندگی خود شکوفایی اقتصادی دارند، آمادگی فرو افتادن وضعیت اقتصادی

و از دست دادن آن شکوفایی را ندارند و گمان م یکنند اوضاع همیشه به یک صورت باقی خواهد

ماند؛ اما وقتی ناگهان با افول و سقوط مواجه م یشوند، به دلیل این که احتمال وقوع آن را نداده اند و

آمادگی لازم برای پذیرش شرایط جدید را ندارند، دچار مشکلات ذهنی، روانی و جسمی م یشوند

عده زیادی به علت عدم آگاهی از قانون فراق و وصل دچار بیماری م یشوند و فکر میکنند

که همیشه همسرشان، فرزندشان و ... در کنار آ نها میمانند در حالی که ممکن است شرایطی

پیش آید که دور شدن آ نها اجتنا بناپذیر باشد. اگر با قوانین هستی سازگار نباشیم، دچار

مشکلات بسیار زیادی م یشویم.

اگر به تاریخ نگاه کنیم، می بینیم که فراز و نشیب های تاریخ بر اساس همین قانون به وقوع

پیوسته است. چه بسیار بوده اند امرا، سلاطین و امپراطو رهایی که به اوج قدرت رسید ه اند؛ اما

در حالی که هرگز تصور نم یکرده اند حضیض حکمرانی آ نها فرا برسد، ناگهان روزی خود را

در نقطه حضیض یافت ه اند. یک اشتباه بزرگ که همواره در طول تاریخ تکرار شده است، عدم

آگاهی از قانون اوج و حضیض است

این قانون قدرت از دست دادن را در انسان تقویت میکند و از آن جا که بالاترین قدرتی که بشر

م یتواند به آن دست یابد، قدرت از دست دادن است، میتوان گفت که قانون اوج و حضیض، به

انسان درس رسیدن به بالاترین قدرت را میدهد تا در هنگام پایین آمدن و از دست دادن، بتواند با

قدرت تمام با شرایط مواجه گردد و دچار لطمه های مختلف ذهنی، روانی و جسمی نشود.

این قانون در عین حال برای کسانی که در اوج سختی و دشواری و ناامیدی قرار دارند، امیدبخش

است؛ زیرا نوید میدهد که "پایان شب سیه، سپید است" و

إنّ مع العسر یسری: به دنبال هر

سختی، آسانی قرار دارد

در دنیای عرفان، اوج و حضیض، همان وصل و فراق نسبت به یار (خداوند) است؛ اما تحول در

مسیر کمال، انسان را به ثباتی میرساند که دیگر برای او فراق و وصل معنی نخواهد داشت.

فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب که حیف باشد از او غیر او تمنایی

حافظ

در این حالت، قانون حاکم، قانون شمع و پروانه است و فرد مانند پروانه ای که فقط به گرد شمع میگردد،

تنها به گرد محور خدا حرکت میکند و محور وجودی او منطبق بر این یگانه بینی و یگانه خواهی میشود.

در چنین وضعیتی، «لاحول و لا قوّة ا بالله » در وجود او نهادینه شده است و در واقع محور وجودی

او همان محور یار است و بس و دیگر به این توجهی ندارد که در فراق است یا در وصل؛ زیرا گرد یک

محور گردیدن برای او به صورت یک اصل اساسی د ر آمده است و خواست دیگری جز این ندارد

یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آ نچه را جانان پسندد

بابا طاهر

کتاب بینش انسان محمد علی طاهری

----------------------------------------------------------------

ارتباط بااین شماره فقط . واتساپ وتلگرام

09164250480

=

=

Telegram.me/jafari1450


[ بازدید : 105 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

يکشنبه 24 ارديبهشت 1396
19:42
مرتضی جعفری


  • دعا
  • ای عزیز در مورد دعا و استجابت آن چند نکته قابل ذکر است که باید به آن توجه نمود:
  • نکته اول : پیامبر اکرم (ص) فرمودند : اگر مسلمانی از خدای متعال دعا و خواهشی کند
  • که مشتمل بر گسستن پیوند ها ی خانوادگی و معصیت نباشد حق تعالی به یکی ازسه وجه
  • برای آن دعا و خواهش پاسخ می دهد : یا آنکه فورا دعایش را مستجاب می کند یا پاداش
  • واجری برای روز قیامت می اندوزد یا آنکه از بلا ها و گرفتاری ها او را در امان می دارد.
  • نکته دوم : از جمله اسباب اجابت دعا زمان است مثل شب جمعه یا روز جمعه و ماه مبارک
  • رمضان(البته در موارد نحس ایام باید مراعات کرد ) و در حدیث است که پروردگار عالم شب
  • در هر شب جمعه از اول شب تا طول فجر به بندگان خود از عرش ندا می کند :آیا نیست بنده
  • مؤمنی که به خواهد مرا در این وقت و حاجتی از من بخواهد، خواه حاجت دنیا وخواه حاجت
  • آخرت .تا من حاجت او را برآورم و مطلب او را روا کنیم ؟
  • نکته سوم : از جمله اسباب اجابت دعا خصوصیت مکان مثل سرزمین عرفه در مکه معظمه
  • چنان که حدیث است که حضرت باری تعالی در آن روز ندا می کند به ملائکه آسمان : ببینید
  • بندگان مرا که از اطراف عالم سر برهنه و خاک آلود از برای عرض بندگی و اطاعت فرمان
  • به این مکان آمده اند. آیا می دانید که مطلب ایشان چیست و چه می خواهند ؟
  • ملائکه می گویند : مطلب ایشان نیست مگر مغفرت و آمرزش (حق دو عزٌ إسمه) گوید شما
  • شاهد باشید که من آمرزیده ام ایشان واز تقصیرات گذشتم از جمله امکان استجابت دعا مرقد
  • شریف امام حسین (ع) است که جناب حضرت عزت
  • به عوض شهادت آن حضرت 4 خصلت به او کرامت فرموده است .
  • ·استشفای امراض از تربت مبارک آن حضرت
  • ·اجابت دعا زیر قبر آن حضرت
  • ·بودن ائمه از ضریح آن حضرت
  • ·حساب نکردن مدت زیارت آن حضرت از عمر زوٌار
  • ,,مهج الدعوات. سیدبن طاووس.تصحیح: رضا مرندی,,
  • ‘’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’
  • معنی دعا:
  • معنی دعا : دعا یعنی صدا زدن و مدد خواستن در حل مشکلات از خالق خود دعا
  • کردن یکی از بهترین اعمالی است که هم خداوند کریم در قرآن وهم پیامبر (ص) و
  • امامان معصوم (ع) سفارش بسیاری نموده اند.
  • آیات قرآن راجع به دعا کردن :
  • ·اعراف آیه 80- برای خدا نام های نیک است پس او را به وسیله ی آن بخوانید و دعا کنید.
  • ·غافر آیه 60- مرا بخوانید و درخواست کنید تا پاسخ دهم
  • ·انعام آیه 53- ای پیامبر نباید آنان را که هر
  • · صبحگاه و شبانگاه خدا را می خوانند از پیش خود برانید.
  • 4.فرقان آیه 77- ای رسول من بگو اگر به سوی خدا متوجه
  • شوید و دعا نکنید پرورگارم به شما رو نخواهد کرد .
  • //گنجینه های معنوی//
  • ‘’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’
  • سخنان ائمه معصومین راجع به دعا:
  • پیامبر : دعا عمود دین است که با آن دین مومن سرپاست
  • و نور آسمان و زمین است (عاد النوار ج 93 ص 288)
  • امام صادق : دعا همان عبادتی است که خداوند درباره اش فرموده همانا کسانی که از عبادت
  • و پرستش من تکبر کنند به زودی با ذلٌت و خواری وارد جهنم خواهند شد
  • .سپس فرمود دعا کن خدا را بخوان و مگو کارها بر حسب تقدیر الهی انجام خواهد شد.
  • (وسائل الشیعه)
  • امام محمد باقر : هیچ چیز نزد خدا برتر از سؤال و درخواست آنچه که در نزد اوست نمی باشد .
  • پیامبر : کسی که به دعا توفیق یابد بدبختی ندارد و وقتی خدا توفیق
  • خود را برای دعا فراهم نمود .علامت آن است که درهای رحمت را به روی او گشوده است
  • (وسائل شیعه)
  • امام صادق : خداوند در روز قیامت دعای مؤمنان را جزء کارهای
  • نیک آنان شمرده و به همین بهانه در بهشت جای بهتری به آن ها خواهد داد .
  • حضرت علی (ع): دعا سپر مؤمن در برابر بلا هاست و اگر در خانه ای را زیاد بکوبی عاقبت به رویت باز می شود .
  • خداوند دوست دارد بندگان از او درخواست کنند و به پاداش دعای آنان در روز قیامت مانند اعمال دیگرش خواهد داد .(وسائل شیعه)
  • ‘’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’
  • چگونه دعا هایمان مستجاب شود :
  • امام صادق : اگر کسی از شما بخواهد دارای حالتی شود که همه
  • خواسته هایش را خداوند برآورد باید از همه ی مردم ناامید باشد
  • پس اگر خداوند چنین حالتی را در قلب او پیامبر چیزی از خدا نخواهد
  • مگر اینکه برآورد .(وسائل شیعه) پیامبر (ص): شخصی به
  • پیامبر اسلام عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود.
  • حضرت فرمود : خوراک خود را پاک کن و سعی کن حرام
  • وارد شکمت نشود . امام صادق: هنگام دعا قلب خود
  • را متوجه خدا کن و چنان گمان دارید باش که خواسته
  • است در آستانش در حاضر و آماده است .پیامبر (ص): دعا کنید
  • در حالی که یقین و اطمینان دارید باشید که دعای شما مستجاب
  • خواهد شد.پیامبر(ص): خداوند مستجاب نکند دعای کسی را که دلش پریشان است و نداند چه می گوید
  • (گنجینه های معنوی )
  • ‘’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’
  • برای اثربخشی زود تردعا
  • بر دانشمندان کامل و عالمان ذوی الاقتدار پوشیده مباد که برای
  • دعا ترکیب و اصولی معین است و اگر با ترکیب
  • و اصول دعا انجام شود زودتر اثر پذیر می باشد .
  • اگر بی اصول عمل شود نا تمام می ماند خصوصا در عمل خواندن دعا تاثیر دل خواه
  • به عمل نخواهد آمد و زمانی که تاثیر پدیدار نشد عمل دعا را بد نام می سازند
  • پس لازم است.
  • اول قاعده فهمیدن دعا و عمل خواندن را بیاموزید چنانچه کسی که می خواهد بیماران را
  • درمان کند باید که اول کتب حکمت از حکیمی صادق بخواند تا بتواند برای بیمار نسخه بدهد
  • . (یعنی هم میزان توانایی و کارایی خود را بفهمد هم بیمار را بشناسد هم بیماری او را .)
  • ………………………………………………………………………………..
  • موارد استجابت دعا :
  • برای استجابت دعا موارد زیادی مؤثر است اما خلاصه وار بعضی از موارد مهم را می گوییم:
  • قاعده ها در استجابت دعا :
  • این امر در قبولیت دعا اثر عظیم دارد و آن حضور قلب است و بدون حضور
  • قلب دعا هیچ فایده ای ندارد.
  • به قول مولوی :
  • برزبان تسبیح و در دل گاو و خر این چنین تسبیح کی دارد اثر
  • تعیین مکان هم بسیار ضروری است اختلاف مکان بلاعذر مناسب نیست .آغاز کردن
  • عمل در عروج ماه بهتر است از آنکه در روز اول ماه آغاز کند وقتی که عمل خواندن
  • را آغاز می کند الحمد و آیت الکرسی و چهار قل را سه بار بخوانید .
  • //شیخ بهایی//
  • …………………………………………………………….......
  • ملاحظه ی چندشرط دراستجابت دعا
  • برای استجابت دعا باید بدانید که ملاحضه ی چند شرط از شرایط دعاست :
  • اول : پاکی بدن با وضو وغسل کردن و پا گذاشتن جامد و طهارت مکان و فراغت خاطر و خالی داشتن قلب از بغض و حسد و کینه و عداوت و نگه داشتن زبان از غیبت و کذب و فحش و اقبال بر طاعت از قبیل صلوات 5گانه که اصل ارگان است و صدقات و خیرات است .
  • دوم : روا ساختن حاجات مسلمانان
  • سوم : عیادت مریض و نیکوئی کردن به همسایه
  • چهارم : استعمال عطر و خوش بوئی بدن . اگر ممکن باشد و در هنگام خواندن اوراد و اذکار بخورات لازمه سوزاندن .
  • پنجم : آداب خواندن و نوشتن دعا را رعایت کردن
  • ششم : دانستن روز های سعد و نحس (اشاره دارد به روز های شوم )
  • هفتم :حد الامکان سعی کنید در روز خلوت ذکر یا دعا بخوانید طوری که کسی مزاحمتان نباشد و حواستان پرت نشود. و در میان دعا خواندن به اطراف نگاه نکنید طوری دعا کنید که انگار هیچ راهی غیر از دعا کردن و کمک خواستن از خداوند ندارید حتی به اطراف نگاه نکنید. و فقط چیزی که از خدا می خواهید را در نظر بگیرید.
  • یادتان باشد این شمایید که باید در راستای رسیدن به آن خواسته تلاش کنید .
  • هشتم : باید بدانید که دعا ارتباط با عالمی است که اگر شناختی از قوانین و مقررات آن عالم نداشته باشید ممکن است هیچ فایده ای نصیبتان نشود و همان آب در هاون کوبیدن باشد بنابراین سعی کنید یک تقویم نجومی پیدا کرده و روز های نحس که در تقویم مشخص اند را بفهمید و اعمالی یا دعایی برای موارد خوب در روز های نحس انجام ندهید چون ممکن است تاثیر خاصی نبینید
  • نهم : خوب است بعد از دعا صدقه هم بدهید این کار باعث می شود تأثیر دعا بیشتر شود.
  • ................................................................
  • اوقات مناسب برای دعا کردن
  • چه وقت هایی برای دعا مناسب تر است .
  • امام صادق : برشما باد به دعا کردن بعد از نماز ها پس این که چنین دعاهایی مستجاب است
  • امام باقر : همین که شب جمعه فرا رسد خداوند عزوجل می فرماید: آیا دعا کننده ای هست که جوابش دهم آیا در خواست کننده ای است که عطا کنیم او را . آیا استغفار کننده ای هست که بیامرزم او را . آیا توبه کننده ای هست که توبه اش را بپزیرم .
  • پیامبر (ص): بهترین وقت دعا سحرگاهان است
  • امام صادق (ع): دعا پیش از طلوع و غروب آفتاب مستحب است واجب و مسلم است همراه طلوع و غروب آفتاب
  • پیامبر (ص): به درستی که در شب ساعاتی است که دعای هر بنده ای مستجاب می شودو آن ما بین شب تا ثلث (یک سوم ) باقیمانده شب است (منظور هر شب است ).
  • امام صادق (ع) : سه وقت است که در آن اوقات دعا مستجاب می شود.
  • ·بعد از نماز واجب
  • ·هنگام آمدن باران
  • ·هنگام ظاهر شدن آیه و نشانه معجزه ای از طرف خدا برای بندگان خود
  • · تاریخ های سفارش شده از بزرگان برای دعاکردن و بعضی دیگر از بزرگان برای دعا کردن تاریخ هایی را ذکر کرده اندکه خوب است بدانیم از اول تا 15 هر ماه عربی هر دعای مشروعی خوب است .
  • ·......................................................................
  • اگر دعایتان به اجابت نرسد مواظب این سه حالت باشید
  • اول : آنکه مأیوس نشو از رحمت خدا زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان باشد که مانع اجابت دعا می شوند
  • دوم : ترک دعا نکن
  • سوم : راضی باش به تقدیر الهی تا همان رضای تو باعث اجابت دعایت بشود .
  • امام حسین (ع) می فرماید : من ضامنم از برای کسی که در قلب او چیزی حضور نکند بجز رضا و خشنودی به قضای خدا این که دعا کند پس مستجاب شود
  • (گنجینه های معنوی )
  • ...................................................
  • در فضیلت اوراد و اذکار
  • در کتاب فضل الدعاء از سعد بن عبدالله از امام رضا (ع) منقول است هر کسی که دوست دارد اعمالش به میزان فراوان و دلخواه سنجیده شود شکر حقوق و نعمت های الهی را بجا می آوردو اگر حاجتی دارد برآورده شود و دشمنی دارد مقهور شود و اگر دینی دارد ادا گردد وهم وغمی دارد برطرف شود و کلامش نیکو شود آسمان ها را بشکافد و در اوج محفوظ ثبت
  • افتد هر روز بخواند این دعا را
  • بسم الله الرحمٌن الرحیم
  • سبحان الله که ینبغی الله و الحمد لله کما ینبغی لله و لا اله الٌا الله
  • کما ینبغی لله و الله اکبر کما ینبغی لله مولا حول ولا قوه الا با لله و صلی الله علی محمد وال محمد و علی اهل بیته و علی جمیع المرسلین حتٌی یرضی الله
  • (ص10)
  • هرگاه کسی در شب جمعه 7 بار این دعا را بخواند و 70 بار صلواة بفرستد خداوندا او را غنی
  • می کند
  • الهی بحرمة طه ومن تلاها و بحرمة یس و من قر ء ها و بحرمة کعبة و من بناها و بحرمة العصر و من صلاها بلیغ نفسی الی مناها
  • روایت شده هرکس بعد از نماز صبح سجده کند و 7 نوبت الوهاب بگوید توانگر و غنی شود .ان شاء الله
  • در جواهر مکنونه روایت شده هر کس روز چهارشنبه (نحس نباشد) 70 بار این آیه را بخواند بر اهالی علم و قلم فائق آید و فتوحات از برای او دست دهد و حوائج او برآورده شود و غنی و مکرم شود .
  • هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم
  • روایت شده بعضی از بزرگان گفته اند که ما مداومت نمودیم بر خواندن این اسماء شریفه که
  • یا قوی یا غنی یا ولی یا وفی
  • باشد هزار و سیصد و نود هشت مرتبه از برکت آن ها دولت و ثروت ها به ما روی آورد .
  • روایت شده به جهت حصول غنی و انجام مطالب دو رکعت نماز بجای آورد و بعد از آن در سجده یک صد مرتبه اسم مبارک (لطیف )را بخواند مفید خواهد بود .
  • کشکول تهیه و تنظیم .
  • (اقل العباد الشیخ حبیب بن موسی الرضا افشاری ارومیه ای النجفی )
  • 00البته برای اثربخشی بهتراست این دعاها درزمانهای سعد .ساعات سعد
  • وطبق شرایط وادابی خاص خوانده شوند والی اثرخاصی نخواهند داشت00
  • .....................................................................................
  • هر که برای وسعت رزق و طلب جاه وعزت این آیه را یک مرتبه با حضور قلب بخواند رزق او از غیب فراغ گردد.
  • آیه این است
  • (الله لطیف بعباده یرزق من یشا و هو القوی العزیز )
  • هر کس سوره واقعه را هر شب یک بار بخواند رنج فاقه کشی نبیند و غنی خواهد شد
  • (شیخ بهایی)
  • ................................................................
  • روش نوشتن نامه برای حاجت مهم و کمی رزق و روزی
  • علّامه مجلسي از كتاب«بلد الأمين» اين گونه نقل مي كند:امام صادق(ع)فرمود:
  • إذا كان لك حاجة إلي الله تعالي أو خفت شيئا فاكتب في بياض بعد البسلمة:
  • هرگاه حاجتي به سوي خداي متعال داشتي،يا از چيزي ترسيدي در كاغذ سفيدي پس از«بسم الله الرحمن الرحيم»بنويس:
  • اللهم إنّي أتوجّه إليك بأحبّ الأسماء اِليك،وأعظمها لديك،و أتقرب وأتوسّل إليك،بمن أوجبت حقّه عليك،بمحمّد وعلي وفاطمة والحسن والحسين والأئمة-حاجت خود را نام ببر_اكفني كذاوكذا.
  • آنگاه كاغذ را مي پيچي ودر درون گِل قرار مي دهي و در آب روان،يا چاه مي اندازي كه خداوند متعال در كار تو گشايش قرار خواهد داد.
  • آنگه ادامه مي دهد:در روايتي آمده:امام صادق(ع)فرمود:
  • هركه رزق وروزي اش اندك گردد،يا در زندگي او در تنگنا قرار گيرد،يا حاجت مهم دنيايي يا آخرتي داشته باشد، بايستي در كاغذ سفيد بنويسد و آن را به هنگام طلوع آفتاب در آب روان بيندازد.اسامي بايستي در يك سطر باشد:
  • بسم الله الرحمن الرحيم،
  • الملك الحق المبين،من العبد الذليل،إلي المولي الجليل
  • سلام علي محمدوعلي فاطمة والحسن والحسين وعلي ومحمدوجعفروموسي وعلي و محمدوعلي والحسن والقائم سيّدنا ومولانا صلوات الله عليهم أجمعين
  • رب مسني الضروالخوف،فاكشف ضري،وآمن خوفي،بحق محمد وآل محمد،وأسألك بكل نبي ووصي وصديق وشهيد،أن تصلي علي محمد و آل محمد،يا أرحم الراحمين،اشفعوا لي ساداتي بالشأن الذي لكم عند الله،فإن لكم عند الله لشأناً من الشأن،فقد مسني الضر يا ساداتي والله أرحم الراحمين،فافعل بي يا رب كذاوكذا.
  • آنگاه مي افزايد:ازجمله رقعه ها،اين است كه متن ذيل بر كاغذنوشته شود و به آب انداخته شود:
  • بسم الله الرحمن الرحيم،
  • من العبد الذليل إلي المولي الجليل،رب إني مسني الضروأنت أرحم الراحمين،بحق محمدو آله،صلي علي محمد وآله و اكشف همي وفرج عني غمي،برحمتك يا أرحم الراحمين.
  • (بحارالانوار:ج99ص235)
  • .................................................................
  • نمازثروت
  • مرحوم آیت‌الله نیستانکی نائینی در صفحه ۷۱ جلد دوم کتاب گوهر شب چراغ و مرحوم حضرت علامه آیت‌الله العظمی سید عباس حسینی کاشانی (ره) در صفحه ۳۱۲ جلد اول کتاب المخازن دستور نمازی را قرار داده‌اند که برای ثروت کاربرد دارد.
  • علمای مذکور فرموده‌اند که در بعضی از تفاسیر آمده، برای ثروتمند شدن به گونه‌ای که از حساب آن عاجز باشید در سه جمعه پشت سر هم دو رکعت نماز به شکل زیر بخوانید.
  • در هر رکعت ۱۰ مرتبه سوره حمد و ۱۱ مرتبه توحید بخوانید و پس از خاتمه نماز، ۱۰۰ صلوات بفرستید.
  • -------
  • 00البته برای اثربخشی بهتراست این دعاها درزمانهای سعد .ساعات سعد
  • وطبق شرایط وادابی خاص خوانده شوند والی اثرخاصی نخواهند داشت00
  • -------------------------------------------------------------
  • آیاتی که ادعا می شود اسم اعظم هستند .
  • ·الله لا اله الا هو الحی و القیوم .............و هو العلی العظیم که آیه الکرسی است
  • ·الله لا اله الا هو له الا سما ء الحسنی
  • ·الله لا اله هو و علی الله فلیتو کل المؤمنین
  • ·هوالله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمٌن الرحیم
  • ·هو الذی لا اله الا هو المک القدوس المؤمن المهمین العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون
  • ·هو الله الخالق الباری المصور له الا سماء الحسنی یسبح له ما فی السموات و الارض و هو العزیز و الحکیم
  • کشف الهدایة
  • ..............................
  • درسوره ی فاتحه الکتاب 7حرف نیامده ث ج خ ز ش ف ظ واین جمله حروف ظلمانی هستندوگفته اندازشرف فاتحه
  • یکی ان است که خدای تعالی اوراازین حروف حمایت کرده واین
  • حروف تمامی دراین ایه هاواقع است وبسیاری ازاهل علم گفته اندکه اسم
  • اعظم دراین ایه است که مجموع دوکلمه ی جلاله است که متصل متصل به یک دیگرواقع شده است
  • هرکه دربین این دوکه لفظ جلاله است دعاکند به شرط تقوی مستجاب می شود
  • او من کان میتا فاحینا لایمکرون
  • مجربات.ابن سینا
  • ................................................
  • اسم اعظم منقول ازکتب روم
  • وهوبسم الله الرحمن الرحیم
  • حسبی الله وحده حسبک
  • اه اه اه اه اه اه اه اه
  • حط مه فدمحه سل کذه لای ص ص ص هه احبامن مناسل سلح اصلح
  • والا الاس س س لسلا مسب لنساه اه اه محطنعطف سلنعطنا ح ح له معی ۵
  • گوینداسم اعظم حضرت باری تعالی درجمع این حروف میباشد
  • بط د ج حا ا و ز ه
  • مجربات ابن سینا
  • ......................................
  • کف الخضیب واستجابت دعا
  • درباره ی کوکبی صحبتی شده که حکماازقدیم برای ان شان ومنزلتی قاعل بودند
  • ووقت رسیدن ان به نصف النهارراوقت اجابت دعامیدانند
  • زمانیکه این کوکب به نصف النهاربرسدموقع اجابت دعاست
  • که برخی اساتیداین زمان رایک یاچنددقیقه ذکرمی کنند
  • نکته ی جالب این است که این زمان برای هرشهرمتفاوت است
  • ستاره کف الخضیب دومین ستاره ی درخشنده صورت فلکی ذات الکرسی
  • است این صورت فلکی ازمرکزبه سمت شمال ایران صورت
  • فلکی دورقطبی شناخته میشود.
  • که به دلیل میل ان تقریباهیچ گاه غروب نمیکند
  • وهمواره بالای افق است.درنتیجه چنین ستاره ای وجودداردواین
  • پدیده هرروزرخ میدهدومختص بروزخاصی نیست
  • درمورداستجابت دعا رزمان کف الخضیب
  • ابوالقاسم غلامحسین بن مولی فتح محمدکربلایی جینوری صاحب زیج جامع بهادری
  • که نامش درجزو 42 اعیان –الشیعه امده است درباب23مقالت
  • سوم ان زیج ص88 درمعرفت ساعت بلوغ کف الخضیب
  • بردایره نصف النهار بعدازتوضیحاتی میگوید...
  • گویندکه اوچون به نصف النهاررسد دعادان وقت مستجاب میشود
  • --اختیارات مظفری ص41—
  • صاحب الادراک اورده است که چون کف الخضیب به نصف النهار
  • رسددر ان وقت دعامستجاب است—الی دعا به ظلم
  • --شرحی بربیست باب درمعرفت اصطرلاب. بیرجندی--
  • مرحوم جزایری درکتاب تحفه السنیه روایتی ازامام
  • صادق نقل میکندکه 4زمان امربه دعاوطلب حاجت کردند
  • که یکی از انها- عندوصول کف الخضیب الی وسط السما-
  • زمانی که کف الخضیب به وسط اسمان برسد
  • که دران زمان میشود دعاکردوبه اجابت ان امیدواربود
  • --فردانیوز--
  • باتوجه به مطالبی که بیان شدموضوع روشن میشود
  • امابایدتوجه داشت که برای دعاکردن اوقات وشرایط خاصی
  • مشخص شده است که امیداست بارعایت شرایط
  • در ان اوقات دعاانجام شود
  • مثلاممکن است زمانی که کف الخضیب به نصف النهارمیرسد
  • شرایط ازنظرسیرکواکب برای دعا مناسب نباشد
  • دراصطلاح نحس باشد
  • شمانبایددرساعات وایام نحس دعاکنید چون به تصریح
  • اساتیدممکن است عمل شمابی نتیجه شود
  • 00البته برای اثربخشی بهتراست این دعاها درزمانهای سعد .ساعات سعد
  • وطبق شرایط وادابی خاص خوانده شوند والی اثرخاصی نخواهند داشت00
  • روزهای نحس
  • موضوع سعدونحس بودن روزهاوساعات در قرآن وروایات متعددي به اثبات رسیده
  • وچون جاي بحث
  • آن در این نوشته نیست , به عنوان نمونه دراثبات کلامم دو آیه ازقرآن درمورد ایام
  • نحس نقل می کنم .
  • فَأَرْسَلْنَا عَلَیْھِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِي أَیَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِیقَھُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى
  • وَھُمْ لَا یُنصَرُونَ (سوره فصلت ایه 16)
  • پس بر آنان تندبادى توفنده در روزھایى شوم فرستادیم تا در زندگى دنیا عذاب رسوایى را بدانان بچشانیم
  • و قطعا عذاب آخرت رسواكننده تر است و آنان یارى نخواھند شد
  • إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْھِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِي یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ (القمر- 19)
  • ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستادیم
  • همانطورکه می بینید دراین دو آیه صراحتا به موضوع نحس بودن بعضی روزها اشاره
  • شده است
  • ضمنا اینرا بدانید که طبق روایتی از امام صادق علیه السلام روزهاي نحس در سال
  • ازین قرارند
  • 22 ماه محرم
  • 11 ماه صفر
  • 4 ربیع الاول
  • 28 ربیع الثانی
  • 28 جمادي الاول
  • 12 جمادي الثانی
  • 26 رجب
  • 12 شعبان
  • 24 رمضان
  • 2شوال
  • 28 ذولعقده
  • 8ذوالحجه
  • همین طور طبق علم هیت وتنجیم این روزها نحس می باشند
  • - روز اول وروز آخرهرماه عربی
  • - روز 7وروز 21 ازهرماه عربی
  • 12 روزقبل ازکسوف و 12 روز بعداز آن
  • 7 روزقبل ازخسوف و 7روز بعد از آن
  • - وقتی قمر در عقب باشد(براي فهمیدن روزهاي قمر در عقرب باید از تقویم هاي
  • نجومی استفاده کنید)
  • مجربات باقریه
  • -------------
  • بنابرروایتی دیگرایام نحس درطول سال به این قرارند
  • محرم. 11 و12
  • صفر. 1و2
  • ربیع الاول. 2و10
  • ربیع الثانی. 10و12
  • جمادی الاول. 10و11
  • جمادی الثانی. 10 و11
  • رجب المرجب. 15 و13
  • شعبان المعظم. 2 و4
  • رمضان المبارک. 3و20
  • شئوال المکرم 6و8
  • ذیقعده الحرام. 6 و10
  • ذیحجه الحرام. 8و20
  • خزائن الاسرار
  • وایضادرهرماه(منظورماه عربی است) هفت روز نحس است که باید مراعات نمود
  • روز سوم ،پنجم،سیزدهم،شانزدهم،بیست ویکم
  • بیست وچهارم،بیست وپنجم
  • مجمع الدعوات کبیر
  • روایتی دیگرازایام نحس
  • البته برای هرطالع
  • حمل ازروز16تانصف روز 18
  • ثور ازروز13تانصف روز15
  • جوزا ازروز11تانصف روز13
  • سرطان ازروز8تانصف روز10
  • اسد ازروز6 تانصف روز8
  • سنبله ازروز3تانصف روز5
  • میزان ازروز1تا نصف روز3
  • عقرب ازروز28 تانصف روز30
  • قوس ازروز26تانصف روز28
  • جدی ازروز23تانصف روز26
  • دلو ازروز21تانصف روز23
  • حوت ازروز19تانصف روز21
  • ..................................................
  • روشهاي استخاره (بسیار مجرب)
  • استخاره یعنی طلب خیر از خداست و در این زمینه راههاي بسیار زیادي وجود دارند
  • که از طریق روایات و کتب متعدد به ما رسیده اند.در اینجا به دو روش بسیار مجرب که
  • توسط بنده و اساتیدم سالهاي متمادي استفاده شده و هیچگاه اشتباهی در آنها ندیده
  • ایم اشاره می کنم.(روش راجهت درک خواننده نقل می کنم اما به این مفهوم نیست که شما باید انجام دهید!!!!)
  • روش تسبیح:
  • با وجود اینکه روشهاي زیادي براي استخاره کردن با تسبیح وجود دارند ولی روشی که
  • خدمتتان عرض می کنم سینه به سینه از استادان نقل شده وبسیارمجرب وقاطع
  • است . این روش چهارنوع جواب به شما خواهد داد که خدمت شما توضیح می دهم .
  • دستوراینست:
  • ابتدانیت کرده و 3مرتبه صلوات فرستاده وبعد سوره حمد را تا آیه ((اهدنا الصراط
  • المستقیم ))بخوانید و سوره را کامل نکنید.
  • بعداز آن یک قبضه از تسبیح را از هر جاي تسبیح که باشد بگیرید وچهار دانه
  • چهاردانه جداکنید .
  • درآخر چهارحالت ممکن است پیش بیاید که بطورکل عبارتنداز :
  • -1 حالتهاي زوج که منظور دو یا چهاردانه هستند .
  • حالتهاي زوج به طور کل خوب هستند اماحالت دو به معنی بسیارخوب وچهار به
  • معنی میانه خوب است.
  • -2 حالتهاي فرد که منظور یک وسه دانه هستند.
  • حالتهاي فرد بطورکل بد هستند یعنی درحالتی که یک باقی بماند به معنی بسیار
  • بد است
  • ..........................................................................
  • تذکرات بسیار مهم درباره استخاره کردن
  • با توجه به اهمیت موضوع استخاره و طرز استفاده صحیح از آن لازم دیدم که نکاتی را
  • عرض کنم که در بکارگیري صحیح استخارات از آنها استفاده نمائید.
  • متاسفانه امروز اکثر مردم با مفهوم صحیح استخاره آشنا نیستند و فقط مستقیما ار آن
  • استفاده می کنند بدون اینکه بدانند که خیلی از جوابها با واقعیت امر فرق دارد و پس
  • از اینکه به نتیجه نرسیدند یا نیست به استخاره بدگمان می شوند یا گناه اشتباهشان را
  • به گردن استخاره می اندازند!!
  • بله این یک واقعیت محض است.هزاران بار با اشخاصی روبرو شده ام که در اولین مرحله
  • انجام کارها مستقیما سراغ استخاره رفته اند و بدون هیچ حرکت و کوششی کار خود را
  • راحت کرده و طبق نتیجه استخاره عمل کرده اند غافل از آنکه استخاره به معناي طلب
  • خیر و صلاح هر کاري از خداست و این بدان معناست که استخاره زمانی باید مورد
  • استفاده قرار گیرد که از به جواب رسیدن با اسباب مادي و پرسش و تحقیق عاجر
  • بمانیم در کمک و راهنمایی کنیم نه اینکه در مرحله اول به سراغ استخاره برویم.
  • خیلی
  • ها رادیده ام که قبل از کنکور استخاره می گیرند که آیادرکنکور قبول می شوند یانه
  • ؟؟؟ اگر جواب نه بیاید خودرابدبخت می دانند وباخود می گویند چه فایده دارد که
  • درس بخوانیم یا نخوانیم در هر حالت مردود می شویم !!!!
  • متاسفانه اعتقاد اینگونه اشخاص به استخاره باعث تضعیف روحیه وحرکت آنهامی
  • شود وبه انتظارجواب استخاره می نشینند وچه بسا ازکنکوردادن منصرف شوند
  • یاکنکورشان راخراب می کنند!
  • یاامروزه مد شده اکثرمردم قبل از خواستکاري وازدواج وتحقیق مستقیما سراغ
  • استخاره می روند وطبق جواب بله یاخیر که درجواب استخاره می آیدیااقدام می کنند
  • یامنصرف می شوند!
  • حالااگرجواب خوب آمد وطرف مقابل همسر مناسبی از آب درنیامد سریعا تقصیر
  • رابه گردن استخاره می اندازند !یا اگر کسی را رد کردند وبعدادیدند که این همان
  • آدمی بود که دنبالش می گشتند نسبت به خداواستخاره بدگمان
  • میشوند
  • آخرچطورممکن است انسان بدون تحقیق وبررسی وپرس وجو در در
  • مورد کسی یا بدون تلاش وکوشش در مورد انجام کاري مستقیما دست به
  • استخاره بزنند ؟؟؟
  • انسان تادرس نخواندوزحمت نکشدمگرمی تواندقبول شود؟یااگردرموردکسی تحقیق
  • نشودمگرمی توان اوراشناخت؟؟؟؟
  • این رابدانیدکه شمابه هرشکلی صحیح یاغلط استخاره بگیرید درآخرحتمایک جواب بله
  • یاخیر ظاهرمی شود حتی اگراستخاره الکی وبدون نیت هم باشد بازهم جواب ظاهرمی
  • شود!!!
  • پس لابد می گوئید اگر اینطور است پس استخاره یک چیز بیخود است؟!بنده می
  • گویم اشتباه نکنید استخاره کاملا درست ومسلم است اما امری که براي آن
  • استخاره می کنیدونیتی که داریدملاك هستند.
  • شما اگردرمورد امري تمام تلاش وتحقیق خود راکردید ونتوانستید با پرس
  • وجووخواندن وسوال کردن به جواب برسید آنوقت است که باید سراغ استخاره بروید
  • چون دست شما ازاسباب مادي قطع شده است وفقط بایدازخداي علیم کمک بگیرید.
  • درمورداستخاره براي اموري مثل امتحان یا کنکوربکاربردن استخاره کاملا مسخره
  • وبیخوداست زیرا این امور به تلاش وزحمت شما بستگی دارد.
  • وهرچقدرزحمت بکشید
  • مطمئنابه همان اندازه برداشت خواهید کرد .درقرآن هم آمده که(لیس للانسان الا
  • ماسعی)سوره نجم آیه 39
  • یعنی :(هرکسی به اندازه تلاش وزحمت خود نتیجه کسب می کند)
  • ازشما می پرسم اگربراي کنکور درس نخوانید واستخاره بگیرید آیاقبول می شوید یا نه
  • ودر جوابتان بله بیایدآیا به نظرتان بدون خواندن قبول خواهی شد ودیگر نیازي به
  • خواندن ندارید؟؟؟
  • اگر خواستکاري سراغتان آمداول دنبال اوبروید ودرمورد او تحقیق وبرسی کنید
  • وببینید که او وخانواده اش چگونه آدمهایی هستند ؟وهر وقط با پرس وجو نتوانستید
  • بفهمید که واقعا طرف چگونه آدمیست آنوقت اجازه دارید استخاره کنید چون خدابه
  • عاقبت همه امور آگاه است .
  • پس استخاره در آخرین مرحله وبعدازقطع امید از اسباب مادي باید انجام گیرد نه
  • اینکه براي هرامري مستقیما سراغ استخاره بروید.
  • متاسفانه خیلی از آقایان گرامی رادیده ایم که
  • روزانه دهها نفر باآنهاتماس می گیرند وازآنها طلب استخاره می کنند وآنها بدون اینکه
  • حتی بپرسند که کلیت موضوع مورد استخاره چیست فورا قرآن رابازکرده وجواب می
  • دند!!!!
  • واقعا جاي تاسف است که امراستخاره به این سادگی مورد استفاده قرارمی گیرد.این
  • عزیزان بایدبدانند کهدرقبال خداودرروزقیامت مسئولند چون مردم به قول ونظر آنها
  • اعتماد می کنند غافل ازاینکه هراستخاره اي که بدون شرایط وجایگاهش باشد
  • فاقدارزش واعتباراست.
  • مثلا طرف باآنهاتماس می گیرد ونیتش درموردازدواج بدون تحقیق است وبدون اینکه
  • نیت خودرابگوید ویا ازاوبپرسند فورابه او جواب بله یاخیرمی گویند وطرف هم
  • صبحتهاي آنها را ملاك عمل قرارمی دهد ومثلا بایک آدم شرابخوار بی نمازازدواج می
  • کند بدون اینکه درموردش تحقیق کرده باشدوبعدازازدواج می گوید که نعوذبببببالله
  • خدا به من ظلم کرده چون من به جواب استخاره عمل کردم واینطور بدبخت شدم!
  • قبل ازهراستخاره بایدازشخص لا اقل کلیت موضوع سوال شود واگرجاي استخاره
  • داشت آنوقت براي او استخاره کرد ونبایدمستقیمابراي هرکسی استخاره کرد .
  • البته
  • بعضی ها هستند که دراستخاره معروفند وممکن است چیزي هم ازطرف نپرسند
  • وجواب دهند اینگونه اشخاص از انواع خاصی استخاره استفاده می کنند که کشف
  • کامل همراه با استخاره به آنها می دهد .یعنی می توانند بفهمند که اصلا نیت طرف
  • وموضوع مورداستخاره چیست وبعدطبق آن جواب می دهند این روش استخاره
  • ریاضتهاي مخصوص دارد .
  • برخی ازاشخاصی که مستقیما براي مردم استخاره می گیرند صحبت کرده ام واز آنها
  • پرسیده ام که چرابدون پرسیدن کلیت موضوع , براي آنها استخاره می کنید ؟در جواب
  • می گویند که ماقرآن را جامع وخداراعالم به تمام عواقب امور می دانیم براي همین
  • می دانیم که خدا وقرآن اشتباه نمی کنند براي همین مستقیما وقبل ازهر کاري
  • استخاره می گیریم!!!!
  • مجربات باقریه ص 188
  • ............................................
  • زمان استخاره گرفتن
  • مرحوم محدث کاشانی درکتاب تقویم المحسنین برای استخاره به قران در روزاهای هفته ساعاتی را نقل کرده و گفته است: اختیار این ساعات بنابرمشهور بین اهل ایمان است
  • زمان های زیر برای استخاره گرفتن مناسب است
  • شنبه. از طلوع خورشید تاعصر
  • یک شنبه. ازصبح تاظهر سپس از عصرتامغرب
  • دوشنبه.ازسپیده دم تاطلوع خورشید ازظهر تامغرب
  • سه شنبه. از صبح تاظهر از عصر تا تاریکی شب
  • چهارشنبه. تاظهر خوب است انگاه از عصر تا عشاء اخر
  • پنج شنبه.تا طلوع افتاب خوب است انگاه از ظهر تا عشاء اخر
  • جمعه.تا طلوع افتاب خوب است انگاه از ظهر تاعصر تا تاریکی شب
  • برای استخاره باید لباس وبدن پاک باشد
  • قبل از استخاره سه بار روبه قبله سوره ی قل هوالله احد خوانده و
  • سپس سه صلوات برمحمدوال محمد فرستاده شود


[ بازدید : 256 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

يکشنبه 24 ارديبهشت 1396
19:41
مرتضی جعفری


كلمات قصار و نصايح آیت الله سید عبدالکریم کشمیری

1 . مكاشفات از صفاي باطن برمي خيزد.

2. اگر كسي واقعا حقائق را ديد ؛ به مطالب صوري دل نمي بندد .

3. حالات اگر ملكه نشوند ؛ به اندك غفلتي از بين مي روند .

4. داشتن استاد براي سالك ضروري است .

5. كسي كه هم خدا و هم خرما را بخواهد ترقٌي نمي كند .

6. بهترين طريق مجاهدت نفساني آن است كه با ذكر دائم و مراقبه همراه باشد .

7. مراقبه نفس از واجبات است .

8. با تنبلي كسي به جائي نمي رسد .

9. علما شخص متلون را نمي پذيرند .

10. توسٌلات و ادعيه ؛ زاد هميشگي سالكان است .

11. رعايت اغذيه روحاني هميشگي است و تاثير آن هميشگي .

12. تا نفس مطمئنه نشود ؛ مي ترسد .

13. صحو بهتر از سُكر است.

14. جاي ظهور الهام ؛ قلب و صدر است.

15. سعيد در كنون ذاتش سعيد است نه بعداً.

16. ذكر قلبي توجه و اثرش بهتر از ذكر لفظي است .

17. همه اذكار؛ تُروك در اعمال آن دخيل است .

18. با تخليه و تجليه هم مي آيد .

19. بيداري سحر افضل از بيداري بين الطلوٌعين است .

20. سٌر ؛ آخرين مرحله معنوي نفس انساني است .

21. خلاصه سلوك؛ در ترك ماسوي الله است .

22. با زحمت و استقامت مي توان به مقامي رسيد.

23. ما بايد لياقت پيدا كنيم تا به مقامي برسيم .

24. نفي خواطر با مراقبه موثرتر است .

25. خوب درس دادن معيار نيست ؛ تدريس با تهذيب معيار خوبي نزد خداست .

26. شرف اهل علم ؛ فقر است .

27. شيطان از سجده خوشش نمي آيد ؛ سالك لازم است سجده را ترك ننمايد .

28. از اعمالي كه جنبه تسخير جن و امثال اينها را دارد ؛ پرهيز بايد كرد .

29. دوري از غذاهاي لذيذ براي تهذيب نفس بهتر است .

30. از علمي كه غرور بياورد دوري بايد كرد .

31. حكمت ؛ معرفت به حقايق اشياست .

32. مراقبه كامل و رياضات مشروعه موجب ظهور معاينات و مكاشفات مي شود .

33. وقتي عبد فاني في الله مي شود كه كارهايش براي خدا شود و خوديٌت خود را نبيند .

34. ادمان ذكر يونسٌيه موجب باز شدن چشم برزخي مي شود .

35. كنه حق تعالي ادراك نمي شود نه در دنيا و نه در آخرت .

36. وجود مرض و فقر از حق است ؛ امٌا ماهيتش كه اسباب باشد از بنده است .

37. براي سالك مبتدي ترك هر چيزي كه جنبه صفات بهيمي داشته باشد ضروري است .

38. اذكار و ادعيه با شرائط تاثير دارد ولكن مراقبه از شرايط لازم سلوك است كه حرف اول را مي زند .

39. مومني كه مخلص باشد با صفت استقامت ؛ ملائكه بر او نازل مي شوند .

40. هم ملك و هم جنٌ مومن ؛ مومنين را براي نماز شب بيدار مي كنند .

41. راه براي همگان باز است و راهگشايي با ذكر يونسٌيه بهتر است .

42. قلب وقتي روشن شد كشف برايش حاصل مي شود به نحو لزوم و التزام .

43. سالك به همت و نفس مردان خدا راه مي رود تا به مقصد برسد.

44. نفي خواطر با ذكر و فكر باشد تا شيطان نفوذ نكند .

45. عمٌامه گذاشتن شرط دارد و آن اين كه دائم انسان در حضور خدا باشد و غفلت نكند .

46. بزرگان اخلاق و عرفان همه رفتند ؛ شما زحمت بكشيد و جاي آنها را پر كنيد .

47. هر گاه يكي از استخوانهاي تقوا(عارفي) بميرد ؛ معمولا بعدش بلا مي آيد .

48. آنهايي كه من ديدم الان ديگر نيستند .

49. اگر كسي دل به دنيا و ( ادعاي عرفان نمود ) او عارف حقيقي نيست .

50. يك علت غفلت اهل دانش ؛ نبود استاد اخلاقي است .

51. افراط و زياده روي در مصرف سهم امام سبب ابتلائات مي شود .

52. زهد در علماي گذشته بيشتر بوده است .

53. مصرف اول سهم امام ؛ فقراي اهل شيعه است وبراي غير تجويز نمي گردد .

54. در حوزه ها بايد استاد ولايت مطلقه كه خود طعم آن را چشيده باشند زياد شوند و تدريس كنند.

55. داشتن تقوا موثر در فوق العادگي انسان است نه دانستن علوم غربيه .

56. حزن فرع و شعبه اي از تفكٌر اشت.

57. امامان مقام جمع الجمعي وولايت مطلقه را دارند و غير ايشان ندارند.

58. با خدا دوست شويد ( يا خير حبيب و محبوبْ ) و توجه به خدا داشته باشيد .

59. ذبح (قرباني) براي همه چيز خوب است .

60. وجود همه تابع واشعه وجود حقيقي حق تعالي است كه در غايت خفاست .

61. تهليل ( لا اله الا الله ) براي درمان حديث نفس خوب است .

62. اولياء خدا در بهشت عند مليك مقتدر هستند ؛ به بهشت خاص نه بهشت عمومي .

63. براي تمركز قواي فكري ؛ بستن چشم خوب است ؛ چه آنكه چشم باز است ( ذهن ) مشغول مي گردد.

64. مومن ( كامل ) اگر در جايي باشد صد هزار خانه اطراف در رحمت و آسايش هستند .

65. نجف همه جايش منٌور است ؛ گفتن يا الله يا هو هم در نجف عظمتي دارد .

66. ملكوت هر چيزي روحانيت و باطن آن چيز است .

67. اگر صفتي يا حالي ملكه شده باشد مي ماند .

68. قرآن زياد خواندن ؛ نماز شب وامثال اينها مقام مي آورد .

69. اگر كسي به مطالب دنيوي دل بست عارف حقيقي نيست .

70. چون عبد غفلت نكند به مجاورت حق مي رسد .

71. آنجا ( افراد در بهشت برزخي ) به حقايق ملكوتي متنعٌم هستند .

72. با آمدن مرگ؛ همه رعايتهاي جسماني پايان مي پذيرد.

73. با خدا رفيق شويد ؛ نه او رفيق بلكه شفيق هم مي باشد .

74. همه استعداد دارند ؛ لكن توفيق الهي بايد شامل حال شود .

75. براي ورود به وادي سلوك بدون استاد نمي شود .

76. نجف و مسجد كوفه روح و ريحان بود .

77. ختم ذكر يونسيه؛ ختم همه عرفاء است .

78. درون صفت رضا ؛ تسليم خوابيده است .

79. خوب است هر روز ساعتي با حضرت بقيةالله ارتباطي ( از ذكر ؛ دعا و توسل ) داشته باشد .

80. در حضور خدا باشيد .

81. اوٌل نجف بعد قم خوب است . تهران بخاطر بچه ها ميل دارم ولي مردم (اصيل) شان خوبند .

82. ( مهرماه 1375) اهل نجف با اهل علم خوب تا نكردند كه كارشان به اينجا رسيد .

83. غذاي طلبگي موضوعيت دارد ؛ جوريكه بهترين آبگوشت در خانه درست كنند ؛ مانند غذاي طلبگي حجره نمي شود .

84. اين هائي كه چشم به اشياء مردم از قبيل انگشتر و تسبيح و ديگر لوازم دارند ؛ آدمهاي خوبي نيستند و اين كار بسيار بدي است .

85. دارنده اسم اعظم در مقامي است كه توجٌه مي كند و اثر مي نمايد.

86. براي راه گشايي ذكر يونسيه نافع است .

87. بهترين ياد خداوند ؛ قرآن خواندن است .

88. ترك واجب و عمل به محٌرم از كمال هر چيزي مي كاهد .

89. هر چه انسان از اهل منصب دور باشد بهتر است .

90. ذكر را با طرب بايد گفت نه به كسالت .

91. رابطه شاگرد با استاد مثل عبد در برابر مولا باشد .

92. زن و بچه كه ملاصدرا نمي شوند كه هر چه گفته مي شود تفهيم شوند .

93. به ذكر و رياضت ؛ انسان نورانيت پيدا مي كند .

94. خيلي مهم است كه به نفس بهاء داده نشود .

95. جزئي اخبار ( غير سلوكي ؛ براي سالك ) هم بسيار است .

96. با اهل ذكر ور نرويد و درگير نشويد كه اثر وضعي دارد .

97. نبايد از دستور استاد بيشتر ذكر گفت .

98. آن هائي كه زحمت مي كشند و ثمره خوبي نمي يابند براي اين است كه شرايط در آنها جمع نيست

مجموعه کلید اسرار. شمیم وحی 2(محمدرضا صادقی سوادکوهی)

‘’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’


[ بازدید : 69 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

يکشنبه 24 ارديبهشت 1396
19:37
مرتضی جعفری

چندتذکردلسوزانه

تفاوت دعا با سحر و جادو

اول اين كه بايد بين دعا و سحر و جادو تفاوت قائل شد آنچه جادوگران انجام مي دهند

اين است كه با يك سري از اعمال شيطاني و گمراه كننده و از طريق طلسم ها

به تسخير اجنه و شياطين پرداخته و مدعي هستند از طريق

نيروهاي ماورائي ، خواسته هاي شما را عملي مي سازند .

اينان يا گروهي شياد و كلاهبردار هستند كه هيچ قدرتي ندارند

و يا افرادي هستند كه با زير پا گذاشتن اصول اوليه شرع مقدس

اسلام و از طريق روش هاي حرام ، هم خود به تسخير اجنه و

شياطين درآمدند و هم اينكه توانستند اجنه و شياطين را تسخير

نمايند لذا هر آن چه اينان براي شما انجام دهند ،چون خارج از مسير

شرع انور اسلام است ، بنابر نظر كليه علماء و فقهاي دين، حرام شرعي بوده و هرگز براي شما

عاقبت به خيري نخواهد آورد .

اين كه از طريق طلسم و جادو ، دختر معصومي را بي اراده كنند

و به عقد شما درآورند ( جلب محبت ) و يا به زور انواع جادو ها

مرد يا زني را مجبور كند شرائطي كه قلباً رضايت ندارد ، بپذيرد و يا با سحر

افرادي را بي اراده كنند كه هر چه مثلاً شما بگوئيد انجام بدهند

اين عمل دست بردن در حقوق و اختيارات

افراد محسوب شده و حق الناس است و هيچ فقيهي چنين روشهايي

را براي كسي مباح و جايز نخواهد شمرد .

دوم حتي در مورد مسائل حلال ، كسي حق ندارد از طريق سحر و طلسم عمل نمايد

اگر زن يا مردي براي افزايش محبت همسر شرعي و قانوني خود

هم دست به اين كار بزند و به جادوگر و ساحر و رمال مراجعه

نمايد نيز گناه كبيره اي انجام داده است كه هرگز جاي بخشودن نمي گذارد .

در روايت صحيح آمده است كه زني به

پيامبر عرض كرد : من شوهري دارم كه بامن بد رفتاري مي كند

من با سحر نظرش رابه سوي خودم معطوف كردم

آيا عمل من ناپسند است يا خير ؟ در پاسخ

پيامبر اكرم (ص) فرمودند : اف لك ، كدرت البحار و كدرت الطين و ... اف بر تو باد

درياها را مكدر كردي و زمين را مكدر كردي ، اخيار زمين و آسمان به تو لعنت مي كنند

زن كه اين حرف را شنيد از آن پس براي استغفار از اين گناه كبيره روزها را روزه گرفت

و تمام شب ها را عبادت مي كرد و توبه كرد و لباسهاي مويي پوشيد و سرش را هم

تراشيده بود ، اين خبر به پيامبر رسيد فرمودند از او قبول نمي شود . علت اينكه گناهش

آمرزيده نمي شود اين است كه اين حق الناس است و بايد شوهرش را راضي نمايد .

( من لا يحضره الفقیه ج 3 ص 282 )

اين در حالي است كه دعا ، آن روي سكه است يعني يك سري اوراد و اذكار و ادعيه از

طريق معصومين – عليهم السلام – يا اولياء الهي و برخي عرفاي واصل و عامل كه

همگان به صحت و درستي عمل و اعتقادآنها گواهي مي دهند ، ارائه مي شود كه مشتاقان

و نيازمندان مي توانند با عمل به آنها ، به حل و رفع مسائل خود بپردازند .

مسلم است كه بسياري از اذكار ، اسماء الله الحسني ، آيات الهي و اوراد وجود دارند كه

خواص و مزاياي ويژه اي داشته و از نظر ساختار روحاني و ماورائي ، داراي موكلين و

همراهاني هستند كه اگر آن اذكار به صورت صحيح گفته شوند ، در عمل ، به كمك گوينده

و ذاكر مي شتابند ، لذا بين اين

عمل (ذكر) و نوشتن ادعيه صحيح و متوسل شدن به انواع طلسمات و جادو ها بايد تفاوت قائل شد.

عارف، دکان باز نمی کند

به یاد داشته باشیم که انسان عارف و صاحب بصیرت و برخوردار از نفس مطمئنه هرگز خود

را در معرض امتحان و یا تایید من و شما قرار نمی دهد.

او هرگز كرامات و مكاشفات و قدرت معنوي خود را بازاري نمي كند ، يقين

داشته باشيد كه

يك انسان با كرامت كه از طريق رياضت هاي شرعي و كشتن نفس به رتبه اي از سير و سلوك

رسيده كه چشمان حقيقت بيني دارد .

هرگز براي خوشامد ما حرفي نمي زند و بازار گرمي نمي كند و اصولاً درب منزل خود را به

روي كسي نمي گشايد تا از او اسرار بپرسند ، لذا آنهايي كه هر از چند گاهي در گوشه و كنار شهرها

و روستاهايمان مي بينيم كه مويي بلند مي كنند و هوهو يي مي كنند و براي خود بساط و بازاري به

راه انداخته اند و مريداني دور خود جمع كرده اند كه براي آنها تبليغ نمايند تا خبرشان به گوش ما

برسدكه اگر مشكلي داشتيم به نزد ايشان برويم و دستي از روي مهر بر سر ما بكشند و

مبالغي از ما

طلب نمايند ، مشتي شياد و كلاهبردار هستند كه خوب مي دانند چگونه به قلب من و

شما وارد شوند

و جيب خود را پر بكنند .

هرگز دور و بر چنين افرادي نگرديد . اينان اگر خيلي هنر داشتند مشكل خود را حل مي كردند كه به اين

چند ده هزار توماني كه از ما مي گيرند محتاج نباشند.

حرام بودن سحر و جادو و احضار جن

بسياري از هموطنان شايد شنيده باشند كه نظام ما با رمالان و افراد جن گير برخورد قانوني مي كند

اما هنوز نمي دانند كه كار اين گروه ، شرعاً نيز حرام است .

مرحوم صاحب جواهر كه فقهاي اخير رساله عمليه خود را به تأسي از نظريات

ايشان پايه گذاري

مي نمايند فرمودند :(حرام است و از محرمات است تعليم گرفتن و ياد دادن سحر يا مقداري از آن را

عملي كردن و تعليم دادن).

امام خميني (ره) هم فرمودند:(عمل سحر،تعليم دادن و فرا گرفتن و كسب به آن حرام است)

( جواهر الكلام ج 22 ص 75 و تحرير الوسيله ج 1 ص 498 ) .

ارتباط با اجنه نيز شديداً مورد نهي بوده و رفتن به نزد كاهن ، پيشگو و فال گير نزد

اسلام حرام شمرده شده است.

و پول دادن و پول گرفتن براي احضار جن و كف بيني و آئينه بيني و انواع

طلسم ها و سحر ها

نيز حرام گرديده است .پس شما خوانندگان عزيزي كه تا اكنون نمي دانستيد ، اكنون بدانيد كه در

اسلام هيچ مجوزي شرعي به كسي داده نشده كه براي ما فال بگيرد يا جن و روح احظار كند و

راز گذشته و آينده بگوید

دعا و ذکر، شان بالایی دارد

دعاها و ذكرها، اهميت و شأن والايي دارند.

هرگز براي كارهاي كوچك و بي ارزش روزانه، اذكار عظيم الشأن را استفاده نكنيد.

علم و آگاهي خود را در مورد خواص و فوائد هر ذكر و يا هر اسمي از اسماء الله بالا ببريد.

اگر خواستيد به صورت عادي دعايي يا توسلي داشته باشيد، مفاتيح الجنان و صحيفه سجاديه نيازهاي

شما را برآورده مي سازند اما اگر حاجاتي داريد كه مي خواهيد با ذكر گفتن براي رسيدن به حاجات

خود تلاش كنيد بايد مطالعه بيشتري داشته و كتاب هايي كه در مورد خواص آيات قرآن، اسماء الله

الحسني و انواع ذكرها و ختم ها نوشته شده را مطالعه نماييد.

اهمیت عدد در ذکر

توجه داشته باشيد كه عدد در ذكر اهميت خاصي دارد . هرگز عدد ذكر را ( حتي به اندازه 1 عدد )

كم يا زياد نكنيد مثلاً اگر گفته شده براي فلان حاجت 786 بار بسم الله الرحمن الرحيم بگوئيد

و بر آب بدميد و ... اين براي آن است كه عدد اين آيه 786 است پس اگر شما كم و زياد كنيد

هرگز به مقصود نمي رسيد .

البته ثواب مي بريد كه آيه اي از قرآن را تلاوت نموديد اما براي رسيدن به حاجت خود

اين ذكر كمكي به شما نمي كند . اين امر حكم گاوصندوق را دارد كه رمز آن را بايد درست

وارد كنيد تا درب گاوصندوق باز شود .

اينجا نيز همين است. كم و زياد شدن ( حتي سهواً ) تعداد يك ذكر باعث مي شود گاوصندوق باز نشود

و از داخل آن، پاكتي كه حاوي حاجت و خواسته شماست به دست نيايد.

سعی نکنید دیگران را از هم جدا کنید

هرگز براي جدايي و تفرقه كسي عمل نكنيد، چون داراي عواقب مي باشد مثلاً اگر براي تفرقه بخواهيد

عمل كنيد و عمل شما به ناحق باشد هرگز نمي توانيد از نتايج رقت باري كه براي شما و خانواده تان

به عمل مي آورد در امان باشيد .

هر چند سحر و طلسم ها به دست ديگري انجام مي شود اما شما به عنوان عامل و دستور دهنده در معرض

خطر هستيد ، ادعيه و اذكار مربوط به جدايي و تفرقه هم اثرات رواني بعضاً خطرناكي دارند .

حتماً مراقب خود و خانواده گرامي تان باشيد و به فكر اين اذكار هم نباشيد. در بدترين شرايط هم

اگرباشيد فقط بگوئيد :(وافوض امري الي الله ان الله بصيربالعباد) و اين آيه را هر روز ورد خود

قرار دهيد و با اين آيه كارهاي خود را به خدا واگذار كنيد هم رهايي خود را از او بخواهيد و هم

انتقام از دشمنان و ستمگران را با اين آيه از او طلب كنيد .

احتیاط در استفاده از ادعیه دفع دشمن

نكته مهم ديگر اين كه سعي كنيد حتي اذكار و يا روش هايي كه در کتب مختلف

براي هلاك دشمن

و يا آوارگي او آمده و يا داخل در سحر و طلسم هم نمي باشند را هم استفاده نكنيد چون گاهي

ما در قضاوت هاي خود دچار اشتباه مي شويم و هميشه حقيقت آن طور نيست كه ما مي پنداريم .

گاهي خيال مي كنيم كه فلاني به ما ستم بزرگي كرده و زندگي ما را به تباهي كشانده يا در موقعيت

كاري ، احساس مي كنيم كسي در حال خالي كردن زير پاي ماست در حالي كه شايد واقعاً چنين نباشد .

ما يك سري از شواهد ظاهري را مي بينيم و خيال مي كنيم كه داوري ما صحيح است در حالي

كه در بسياري از اوقات بعداً مي فهميم كه نوع قضاوت ما نسبت به برخي از افراد اطرافمان ، اشتباه

و ناجوانمردانه بوده است .

به همين خاطر است كه شما را شديداً از پرداختن به اذكار مربوطه بر حذر داشته

و هشدار

مي دهيم چون اگر به اندازه يك درصد هم احتمال اين باشد كه شما در قضاوت خود

اشتباه كرده باشيد

عوارض آن صد در صد به خودتان بر مي گردد.

برای ذکر، باید شرائطش را مد نظر داشت

براي ذكر گفتن بايد شرائط خاصي را در نظر داشته باشيد . اگر فرضاً از روي عادت هر روز

ذكري را تكرار مي كنيد يقيناً اثر نمي دهد بلكه ذكري موثر است كه شرایط زیر را دارا باشد :

الف-ذاكر ، طاهر و پاكيزه باشد يعني با لباس و بدن آلوده نمي شود ذكر گفت نه فقط نبايد لباس نجس

باشد كه حتي با لباس پاك اما كثيف هم نبايد شروع به ذكر كرد .

ب-ذكر بهتر است در ساعتي خاص در همه روز ها باشد .

ج-ذكر بايد پشت سر هم و بلافاصله باشد و ذاكر اجازه ندارد بين رقم هاي اذكار ، به امور ديگر

مشغول شود مگر اذكاري كه تعداد شان از حد معمول ، بسيار بيشتر باشد و برآوردن احتياجات

جسمي و نيز اداي فريضه نماز به قطع موقت آن موكول باشد .

د-ذكر بايد با وضو همراه باشد حتي براي برخي اذكار

غسل هم شرط شده اما من حيث المجموع براي ساير اذكار ، وضو ضرورت دارد .

ه-ذكر بايد رو به قبله باشد .

و-ذكر بايد حتي الامكان در محلي خلوت و يا مسجد و يا در محل اقامه نماز هر فرد در منزلش باشد .

ز-ذكر در حالت نشسته دو زانو بهترين حالت است .

البته براي برخي اذكار ، سجده ملاك است ( مثلاً گفته شده فلان ذكر را به تعداد فلان عدد در سجده بگوييد) .

ح-ذاكر هنگام اداي كلمات ذكر بايد توجهش به خداوند باشد .

ذكري كه فقط از روي عادت و لقلقه زبان باشد اثري ندارد .

ذكر واقعي آن است كه ذاكر در طول آن به خداوند و مفهوم آن ذكري كه مي گويد بيانديشد .

ط- ذاکر نباید در ایام ذکر، خود را به گناه کبیره آلوده نماید.

ی- در ایام ذکر، باید برخی غذاها مثل گوشت و پیاز را کمتر مصرف نمود.

ضمناً لازم به ذكر است بهترين وقت براي ادعيه و اذكار صبح موقع قبل از طلوع آفتاب و عصر

لحظات قبل از غروب آفتاب ، وقت نماز مغرب و ظهر( موقع زوال آفتاب ) مي باشد .

در روايات اسلامي به فضيلت وقت زوال ساعتي قبل از اذان ظهر

اشارات فراواني شده و از آن به عنوان زمان استجاب دعا ياد شده است . لذا توصيه مي گردد كه

اذكار مهم را به وقت نماز ظهر و ساعتي قبل از آن اختصاص دهيد .

خود را از چشم مردمان درامان بداريد

نكته اي كه بايد نسبت به آن هشدار داداين است كه برخلاف تصوربسياري ازعزيزان

درباره خرافي بودن عقيده به چشم نظر،اين رویداد دراحاديث و روايات موردتاييد قرارگرفته است

لذابهترآن است كه هموطنان عزيزدوتوصيه اساسي را مدنظر خويش قراردهندتاازهرگونه

گزندوآسيب درامان بمانند.

اول: استفاده ازاذكارواورادوآيات وسوره هايي مثل چهار قل، آيه الكرسي، و ان يكاد، ادعيه تعويذ

و... كه به فراواني دراين مجموعه ذكر شده اند . اين اذكارازآنجامهم وحياتي هستند كه اثر چشم مربوط

به اراده ومشيت الهي است وسنت الهي براين قرارگرفته كه چشم بد،اثر سویی كند.

از سویي همين سنت الهي حاكي است كه با يك سري از اذكار و اوراد مي توان به راحتي ازآفت چشم نظر

دورماند،خاصيت اين اذكار وموكليني ازفرشتگان كه ماموران الهي اين اذكار هستند به گونه اي است

كه با گفتن آن اذكار يا خواندن آيات وسوره ها ،عمل مراقبت ازذاكر مورد دستورالهي قرار مي گيرد

وفرددرحصن حصین الهي قرار مي گيرد.

دوم: اينكه حتي الامكان ازجلوه گري وعيان ساختن نعمتها وامكانات خود بپرهيزيد

چه لزومي دارد همسايه شمابداندكه چنددستگاه ساختمان داريد.

اگر وضع مالي خوبي داريدوبراي هركدام ازاعضاء خانواده اتومبيلي تهيه كرديد به ياد

داشته باشيدكه چشمان بدوحسودي دراطراف شما هست كه نعمتهاي شمارارصدمي كند.

خانمي كه از مچ دست تاآرنج خودراازانواع طلاها ودستبندها پرمي كندبه يادش باشدكه دراطرافش

چشماني حسودوياحتي چشمان دوستاني غيرحسود، اما صاحب نيروي به اصطلاح

«شورچشمي» او را مي بينند.

به خاطر داشته باشيم كه از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: «اگر قبرها شکافته

شود خواهید دید اکثر مردگانِ شما از چشم زدن مرده اند، زيرا «چشم حق است.»»

(بحارالانوار،ج95ص127)

پس شايسته است كه بكوشيم نعمت ها وامكانات خيره كننده زندگي خود رااز انظارپنهان

كنيم اين امر علاوه بر اين كه ازنظرخوردن جلوگيري مي كنداز عواقب خطرناكي چون

سرقت،گروگان گيري ازشما به خاطرمطالبه وجه،طلايااموال،اقدام به قتل براي تصاحب اموال

و... نيز شمارادرامان مي دارد.

بي جهت پاي اجنه را به منازل خود باز نكنيد

متاسفانه برخي از عزيزان عادت دارند با هر اتفاق كوچكي به چندين دعانویس و فالگير و

رمال مراجعه كنند، غافل ازاينكه مراجعه به افرادي كه با اجنه در ارتباط هستند يا طلسمات

را مي نويسند اين احتمال را به وجود مي آورد كه پاي اجنه درزندگي اين عزيزان باز شود.

شايداوطلسمي بدهدويا حركتي بخواهد صورت دهد كه مستلزم بردن نوشته اي به منزل شمااست.

خب،اين طلسمات ،موكليني از شياطين واجنه دارندكه درحقيقت كارگزاران اين رمالان

هستندوشماكه ازهمه جا بي خبرهستيد ناخواسته پاي اين موكلين رابه محل زندگي خودباز

مي كنيد واي بسا كه اين اجنه وشياطين پس از ورود به حريم شما ديگر تمايلي به خروج

نداشته باشند كه درآن صورت عواقب خطرناكي، ساكنان منزل راتهديد مي نمايد

لذا برادرانه توصيه مي كنم هرگزوهرگزمشتري چنين دكان هايي نشويد،اگرمشكل شمابااذكار

ودعاحل نشده،بگرديدانسان صاحب نفس وبصير

وعارفي راپيدا كنيد كه براي حل مشكل شما دعا كند نه اين كه باهرمشكل كوچكي،به هر كسي

مراجعه واسباب زحمات بيشترخود وخانواده عزيزتان را فراهم آوريد.

اگر دعايتان مستجاب نشد مدعي نشويد

اگر دعاي من مستجاب نشد،حق ندارم در اثر بخش بودن اذكار و ادعيه شك كنم ويا ايمان

خودراضعيف كنم وبگويم كه حالا ديديدهرچه دعا كردم مشكلم حل نشد

پس همه چيز دروغ و سركاري است و خداوند ما را فراموش كرده است.

حتي برخي پا را فراتر گذاشته و مي گويند خدا ديگر به ما نگاه نمي كند و دارد از ما انتقام مي گيرد

كلمات و عباراتي كه حتي نوشتن آن العياذ بالله، معصيت دارد تاچه رسدبه اين كه كسي معتقد به آن باشد.

اگر فرضا دعاي من مستجاب نشد بايد انديشه كنم كه چه چيز باعث شددعاوذكري كه به آن مشغول

بودم اثري برجاي نگذاشت.

اول اين كه بايد بدانم آيا همه شرائط دعا،وجودداشت؟آيا واقعاً از خدا خواستم حاجت خود را و فقط

لقلقه زبان نبود؟ آيا هم زمان با خواهش از خدا، ازبنده ي خدا قطع اميد كرده بودم؟

آيا دعا را دروقت مناسب ودرشرائط مناسب خواندم؟آيا قبل ازدعا،گناه ومعصيت كبيره اي بود

كه از آن توبه نكرده ام؟آيا عاق والدين نبودم؟آيا دين حق مردم برگردن من نبود؟آيا دعاي من

موجب ناديده گرفتن حق همسر يافرزندانم نبود؟

دوم اينكه آيا دعايي كه كردم واقعاً به صلاح من بود؟آيا اگرحاجتم برآورده مي شد؛مصلحت وخير

دنيا وآخرتم رابه همراه داشت؟ آيا اگرخداوندخواسته ام را برآورده مي كرد ،ازاودور نمي شدم؟

وده ها پرسش ديگر.

عزيزان، اگر دعاها و مناجات شما جواب نداد، آسيب شناسي كنيد، كاغذوقلمي برداريد و نكته به نكته

همه را يادداشت كنيد و ببينيد اشكال كار كجاست، شايد هم زمان با خدا ،چشم اميدي به مخلوق هم داشتيم.

شايد دعا را با دقت و حوصله نخوانديم. شايد آداب آن را رعايت نكرديم.شايد حق آن

كسي در گردن

مابود كه مانع شد. شايد گناه كبيره اي بود كه توبه نكرديم و همان مانع اجابت دعا شد

(و به همين دليل است كه قبل از دعا ، استغفار را توصيه فرمودند تا اول، شرط توبه عملي

شده باشد واستغفار را كليد استجابت دعاها دانستند)، شايد پدر ومادر (چه زنده چه فوت شده )

از ما ناراضي باشند يا به هر دليلي امكان استجابت مهيا نبود و حتي همه اين مقدمات موجود

بود اما دعاي ما مصلحت و خير ما نبود. به هرحال بايد كه همه جوانب را بسنجيم و بي خود

خداوند و كارگزاران پاك او را مورد بدگماني خود قرار ندهيم كه العياذ بالله.

در خانه، عود و اسفند بسوزانيد

از سفارش هاي مكرر معصومين(ع) به ما، سوزاندن اسفند در خانه مي باشد چرا كه با هر اسفند

فرشته اي همراه است كه مي تواند با سوزاندن اسفند آزاد شود و تسبيح خدا گويدودرفضاي

منزل ما انرژي مثبت ايجاد نمايد و اجنه و شياطين را دور سازد. اين اسفند سوزاندن،

علاوه برآن موجب رهائي از چشم نظر بوده و از ديدگاه علم پزشكي هم فوائد و آثار

فراواني براي آن ازجمله تخليه از انرژی هاي منفي فضاي زندگي و پاكيزه نمودن

آن از انواع ميكروب ها كشف شده است.

از جمله علت هاي گره خوردن كارها و گشايش نداشتن

گاهي اتفاق مي افتد كه امورزندگي ما و از جمله در بخش مالي و شغلي گره مي خورد

و به اصطلاح فاقد گشايش است. اين موضوع مي تواند به دو دليل باشد.

اولين دليل به خودمان بر مي گردد و اين كه شايد جزء عوارض اعمال و رفتار ما باشد.

گاهي ناخواسته تصميم و يا برنامه غلطي را اجرا مي كنيم و بعدا متوجه مي شويم كه

بدون تحقيق و بررسي كامل همه جوانب آن موضوع اقدام كرده ايم و مسلم است كه عواقب آن

كه از جمله اشكال در روند درآمد و منافع است دامنگير ما مي شود . گاهي هم گناهان و معاصي

كبيره اي كه انجام داده ايم مانع رسيدن روزي به ما مي شود.

در بسياري از احاديث به عواقب و نتايج برخي گناهان در بستن روزنه ي رزق و بركت

اشاره شده است و در نزد بزرگان ثابت است كه عمده ترين دليل گشايش نداشتن در كارها

گناهان كبيره اند (مانند غيبت، پايمال كردن حق الناس، خوردن مال يتيم، عاق والدين، زنا و...)

و لذا بهترين راه براي باز شدن مسير رزق و روزي ازنظر معصومين (ع) و عرفاي عامل

استغفار از گناهان و توبه حقيقي است و براي همين است كه گفته شده «استغفار كنيد تا روزي

شما افزايش يابد» لذا توصيه مي شود در اين شرائط بد ابتدا يك بررسي دقيق و همه

جانبه صورت دهيم و محاسبه دقيقي از اعمال و رفتار و حتي افكار و نيت هاي خودداشته

باشيم كه ببينيم چه گناهي كرديم كه روزي ما مسدود شد يا حتي چه نيٌات

وبرنامه هائي براي

آينده داريم كه اين نيت ها مغاير با رضاي خداوند است و خداوند به خاطر آن

بر روزي ما سخت گرفت.

گاهي فردي قصد دارد كه با پولدار شدن كساني را اجير كند و از ديگران انتقام بگيرد

يا به ديگران تفاخر نموده و خود را برتر نشان دهد.لذا همين نيت ها هم سبب مي شود كه خداوند دريچه رزق او را ببندد تا متوجه اشتباه خود درنيت گردد.

البته در برخي موارد، سخت شدن اوضاع معيشت ربطي به گناهان يا مقاصد ما ندارد

و دليلي خارج از اراده و توان ما دارد و آن اين است كه مشیت خداوند بر اين قرارگرفته

كه ما در چنين شرائطی قرار گيريم.

اين كه چرا مشیت خداوند در اين موضوع قرارگرفته امري نيست كه بتوانيم به درستي به

علت آن پي ببريم چرا كه جزء علوم الهي است.

شايد خداوند بخواهد امتحان و ابتلائي به وجود آورد تا پله اي باشد براي ترقي و شايد

هم به دليل نبودن ظرفيت هايي در ذات ماست كه ما نمي دانيم اما خدا مي داند كه اگر فرض

ثروتمند شويم طغيان كنيم و از راه او برگرديم يا به بندگانش جفا كنيم.به هرحال ما مامور به

دانستن اين مشیت ها نيستيم ولي در رابطه با بخش اول، ما وظيفه داريم بررسي كنيم و ببينيم

كه كجاي كار ما عيب دارد كه نتوانستيم به درجه مورد نظر خود از نظر مالي برسيم و بركت

و رزق خود را با كدام گناه مسدود كرديم و اي بسا كه خداوند بعد از گناهان، روزي ما را قطع

مي كند تا ما به تكاپو افتاده و علت را پيدا كنيم و با پيداكردن علت، به استغفار و توبه

بپردازيم كه همين سخت گرفتن

او بر نعمت، خود موجب توفيق توبه مي گردد و مي توان در اين قضيه هم لطف و

محبت عميم خداوند را به بندگان گناهكارش دانست كه چطور آن ها را به مسير

توبه هدايت مي سازد. «الحمدلله رب العالمين»

متن/مجموعه کلید اسرار. شمیم وحی 2(محمدرضا صادقی سوادکوهی)


[ بازدید : 58 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

يکشنبه 24 ارديبهشت 1396
19:35
مرتضی جعفری

بسم الله الرحمن الرحیم

بسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ اِليَ اللهِ وَ في سبيلِ اللهِ وَ عَلي مِلّـةَ

رَسوُلِ الله اللهُمَّ اِلَيْكَ اَسْلَمتُ نفسي وَ اِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهِيَ وَ اِليكَ أ َلْجَأتُ ظَهْري وَ اِلَيْكَ فَوَضّتُ اَمري

اللهُمَّ احْفَظْني بِحِفْظٍ الايمانِ مِنْ بَيْنَ يَدِيَّ وَ مِنْ

خَلْفي وَ عَنْ يميني وَ عن شِمالي وَ مِنْ فَوْقي وَ ما تحتي وَ

ما قِبَلي وَ ادْفَعْ عَنّي بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ فَاِنَّهُ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِكَ.


[ بازدید : 73 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به دعا و قانون جذب است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]